Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hang
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs
U
قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jogged
U
اهسته دویدن
jogs
U
اهسته دویدن
jogging
U
اهسته دویدن
jog
U
اهسته دویدن
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness.
U
نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
takle
U
به قلاب اویزان کردن با چنگک گرفتن
to run for the bus
U
برای گرفتن اتوبوس دویدن
posturing
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture
U
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
quarterback sneak
U
حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
stymieing
U
قرار گرفتن
lies
U
قرار گرفتن
lied
U
قرار گرفتن
lie
U
قرار گرفتن
stymie
U
قرار گرفتن
stand
U
قرار گرفتن
stymied
U
قرار گرفتن
stymies
U
قرار گرفتن
ground speed
U
سرعت دویدن هواپیما در روی باند سرعت دویدن روی باند سرعت گرفتن هواپیما روی زمین
surmounting
U
بالا قرار گرفتن
heel
در پاشنه قرار گرفتن
surmounted
U
بالا قرار گرفتن
surmount
U
بالا قرار گرفتن
grades
U
در پایهای قرار گرفتن
pew
U
درنیمکت قرار گرفتن
pews
U
درنیمکت قرار گرفتن
grade
U
در پایهای قرار گرفتن
surmounts
U
بالا قرار گرفتن
colocate
U
کنار هم قرار گرفتن
poise of head
U
وضع قرار گرفتن سر روی تن
bearing direction
U
جهت قرار گرفتن یاطاقان
equitant
U
رویهم قرار گرفتن برگها
to receive attantion
U
مورد توجه قرار گرفتن
feel the pinch
<idiom>
U
در تنگنای مالی قرار گرفتن
aligns
U
دریک ردیف قرار گرفتن
aligning
U
دریک ردیف قرار گرفتن
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
overlie
U
قرار گرفتن خفه کردن
in one's good books (graces)
<idiom>
U
موردعلاقه شخص قرار گرفتن
attitude
U
حالت قرار گرفتن رفتار
alignments
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
emotionalize
U
تحت تاثیراحساسات قرار گرفتن
alignment
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
align
U
دریک ردیف قرار گرفتن
thermal exposure
U
در معرض حرارت قرار گرفتن
snug
U
بطور دنج قرار گرفتن
alignments
U
قرار گرفتن نامناسب در صفحه
alignment
U
قرار گرفتن مناسب در صفحه
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
aligned
U
دریک ردیف قرار گرفتن
target pattern
U
شکل قرار گرفتن هدف
attitudes
U
حالت قرار گرفتن رفتار
format
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
in situ
U
[قرار گرفتن در جای طبیعی خود]
trifles
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
overlap
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
overlapped
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
haul defilade
U
تابرجک پشت حفاظ قرار گرفتن
averaged
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
average
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
formats
U
قوانینی که نحوه قرار گرفتن عملوندها
averaging
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
luggage compartment
U
محل قرار گرفتن جامه دان
trifle
U
بازیچه قرار دادن سرسری گرفتن
venation
U
ترتیب قرار گرفتن دستگاه عروقی
take cover
U
پشت جان پناه قرار گرفتن
overlaps
U
بر روی هم قرار گرفتن فصل مشترک
averages
U
میانه قرار دادن میانگین گرفتن
chopped
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
pillow
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
pillows
U
بالش وار قرار گرفتن بربالش گذاردن
appose
U
موردانتقاد و ایراد قرار گرفتن رسیدگی کردن
superimposing
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
unwarned exposed
U
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن
battery groung pattern
U
وضع قرار گرفتن توپها درموضع تیر
disposure
U
درمعرض دید قرار گرفتن فاهر شدن
superimpose
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
superimposes
U
روی چیزی قرار گرفتن اضافه شدن بر
grain orientation
U
طرز قرار گرفتن ذرات نسبت به یکدیگر
succeeded
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
succeed
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trails
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
succeeds
U
بدنبال امدن بطور توالی قرار گرفتن
trailing
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
chop
U
زیر امر قرار گرفتن یا قراردادن ناو
trailed
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
trail
U
پشت سر یکدیگر قرار گرفتن مسیر اسکی
attends
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attend
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending
U
انتظار کشیدن انتظار داشتن
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
quivered
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
interfere
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interfered
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
interferes
U
توقف کار کردن چیزی در راه قرار گرفتن
lionize
U
مورد توجه زیاد قرار گرفتن شیر کردن
quiver
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
texture
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
textures
U
طرز قرار گرفتن ذرات خاک نسبت بهم
finish style
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quivers
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
finish crossover
U
طرز قرار گرفتن پا نزدیک نقطه پرتاب نیزه
quivering
U
بهدف خوردن درتیر دان قرار گرفتن لرزیدن
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
holding position
U
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
preorbital
U
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
stewed
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing
U
اهسته جوشانیدن اهسته پختن
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extensions
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
extension
U
کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
skimmed
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
formats
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format
U
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
skim
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
skims
U
سرشیر گرفتن از تماس مختصر حاصل کردن بطور سطحی مورد توجه قرار دادن
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
waiting position
U
ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
tapped
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping
U
ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
sprocket holes
U
مجموعه سوراخ کوچک در هر لبه مجموعهای کاغذ که امکان چرخیدن و قرار گرفتن کاغذ در چاپگر میدهد
cover off
U
پشت سر هم قرار گرفتن پشت به گردن
lool
U
لول
[تارهای نامتقارن]
[این حالت بخاطر قرار گرفتن پود بین تارها بوجود آمده و در حقیقت نشان دهنده اختلاف سطح تارها با یکدیگر است.]
steepness
U
سرازیری
talus scree
U
سرازیری
talus
U
سرازیری
sloped
U
سرازیری
tilts
U
سرازیری
tilted
U
سرازیری
ramp
U
سرازیری
tilt
U
سرازیری
ramps
U
سرازیری
pitches
U
سرازیری
pitch
U
سرازیری
declivity
U
سرازیری
slope
U
سرازیری
slides
U
سرازیری
downhill
U
سرازیری
slide
U
سرازیری
slopes
U
سرازیری
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
escarpments
U
سرازیری خندق
glacis
U
سرازیری ملایم
proneness
U
سرازیری رغبت
underpass approach
U
سرازیری پیوند
desceht
U
نزول سرازیری
hillside
U
سرازیری تپه
escarpment
U
سرازیری خندق
hillsides
U
سرازیری تپه
bent
U
سرازیری سربالایی
ascension pipe
U
کانال سرازیری
steepest
U
سرازیری سراشیب
steep
U
سرازیری سراشیب
sacrp
U
پرتگاه سرازیری تند
dip
U
پایین امدن سرازیری
glissade
U
سرازیری و شیب مناسب
dips
U
پایین امدن سرازیری
escarpment
U
سینه کش سرازیری خندق
escarpments
U
سینه کش سرازیری خندق
weather board
U
تخته سرازیری که دم دراطاق می گذارند
plunge
U
گودال عمیق سرازیری تند
plunges
U
گودال عمیق سرازیری تند
cess
U
سرازیری کنار رودخانه وغیره
escarp
U
سرازیری درونی خندق یاخاکریز
plunged
U
گودال عمیق سرازیری تند
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
accent mark
U
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments
U
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
ski run
U
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی
dangles
U
اویزان
clinching
U
اویزان
suspension bridge
U
پل اویزان
suspension bridges
U
پل اویزان
dangler
U
اویزان
dangled
U
اویزان
dangle
U
اویزان
clinch
U
اویزان
pendent
U
اویزان
pensile
U
اویزان
dangling
U
اویزان
penduline
U
اویزان
clinches
U
اویزان
overhanging
U
اویزان
clinched
U
اویزان
monorails
U
ترن اویزان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com