English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
permanent mold U قرار می گیرند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
splice U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
spliced U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splices U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
splicing U نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند
thermal U نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
length U تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
lengths U تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند.
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
click art U صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند
expansion unit U وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند
interword spacing U فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
notice board U 1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
pin compatible U تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند
polypary U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
polypidom U ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند
pyramiding U سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
tractor feed U روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
trapezoidal distortion U اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند
unwarned exposed U یکانهایی که در معرض غافلگیری تک اتمی قرار می گیرند
corn-rowing [grinning] U راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند
grinning [cornrowing] U [راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.]
Other Matches
mosfet U می گیرند
kettle holder U کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند
This car can hold 6 persons comefortably. U دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند
alizarin U ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
suprapermafrost U ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> U مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود .
inulin U ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
ball printer U چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است
half U مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
priorities U ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
priority U ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها.
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
board weave U تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند]
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
banner page U صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
paradise rug U طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
pictorial rug U قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
Herati pattern U طرح هراتی [در این طرح گل ها در قالب شکل لوزی خود را نشان داده و تمامی متن فرش را در بر می گیرند. برگ ها از چهارسو به سمت خارج امتداد داده شده و با لوزی های مجاور خود متقارن می شوند.]
synthetic dyes U رنگینه های شیمیایی [این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
accords U قرار
stipulation U قرار
rates U قرار
swage U قرار
moonish U بی قرار
rate U قرار
arrangements U قرار
arrangement U قرار
at the rate of U از قرار
variable U بی قرار
arrangment U قرار
dictums U قرار
accommodation U قرار
accommodations U قرار
concord U قرار
equanimity U قرار
at U از قرار
restless U بی قرار
writ U قرار
accord U قرار
decision U قرار
dictum U قرار
variables U بی قرار
black smiths, top swage U قرار
decisions U قرار
writs U قرار
accorded U قرار
reportedly U به قرار مسموع
underexpose U قرار دادن
pousto U قرار گاه
set U قرار دادن
pre arrangement U قرار قبلی
sets U قرار دادن
setting up U قرار دادن
writ of attachment U قرار توقیف
stand (someone) up <idiom> U به سر قرار نرفتن
writ of error U قرار تصحیحی
to this effect U ازاین قرار
positioner U قرار دهنده
placement U قرار دادن
settles U قرار دادن
destination U را قرار می دهید
settle U قرار دادن
placements U قرار دادن
destinations U را قرار می دهید
encampments U قرار گاه
encampment U قرار گاه
posit U قرار دادن
thus U از این قرار
setter U قرار دهنده
agreement U قرار قبول
fixity U قرار پایداری
decree U قرار دادگاه
fidgeted U بی قرار بودن
fidgeting U بی قرار بودن
lays U قرار دادن
locating U قرار دادن
relative location U قرار دادن
reposing upon U قرار گرفته بر
fidget U بی قرار بودن
parks U قرار دادن
parked U قرار دادن
park U قرار دادن
agreements U قرار قبول
resolutions U قرار رای
resolution U قرار رای
resolved that ...... U قرار بر این شد که
superpose U قرار دادن
locate U قرار دادن
dating U قرار عشقی
lay U قرار دادن
pre arrengement U قرار قبلی
accordingly U از همان قرار
Presumably … indications are … Evidently … by the look of it … U از قرار معلوم ...
seemingly U از قرار معلوم
setters U قرار دهنده
decrees U قرار دادگاه
locates U قرار دادن
presumedly U از قرار معلوم
decreed U قرار دادگاه
arrest warrants U قرار توقیف
fidgets U بی قرار بودن
located U قرار دادن
decreeing U قرار دادگاه
arrest warrant U قرار توقیف
agreed U قرار شده
lodge U قرار دادن
stymie U قرار گرفتن
individuate U تک قرار دادن
stymied U قرار گرفتن
stymieing U قرار گرفتن
inquiet U بی قرار دل واپس
stymies U قرار گرفتن
row U قرار دادن
rowed U قرار دادن
lie U قرار گرفتن
lied U قرار گرفتن
lies U قرار گرفتن
putting U قرار دادن
packs U قرار دادن
bit mapped screen U RA قرار گیرد
put U قرار دادن
lodged U قرار دادن
lodges U قرار دادن
stipulation U قرار داد
stand U قرار گرفتن
arrangements U قول و قرار
arrangement U قول و قرار
puts U قرار دادن
baffing wind U بادبی قرار
pack U قرار دادن
it fell to my lot to go U قرار شد من بروم
rows U قرار دادن
appointed day U قرار ملاقات
appointment U قرار ملاقات
date [appointment] U قرار ملاقات
interlocutory decree U قرار اعدادی
tryst U قرار ملاقات
subcontracting U قرار دادفرعی
writs U قرار دادگاه
writ U قرار دادگاه
trysts U قرار ملاقات
subcontracts U قرار دادفرعی
broken weather U هوای بی قرار
subcontracted U قرار دادفرعی
make U قرار دادن
evidently U از قرار معلوم
marginal utility school U قرار داد
negotiatory U قرار دادی
new deal U قرار جدید
makes U قرار دادن
subcontract U قرار دادفرعی
ranged U در طبقه قرار دادن
range U در طبقه قرار دادن
sides U در یکسو قرار دادن
ranges U در طبقه قرار دادن
colocate U کنار هم قرار گرفتن
includes U قرار دادن شمردن
treats U موردعمل قرار دادن
colocate U در مجاور هم قرار دادن
include U قرار دادن شمردن
colocate U درمجاورت هم قرار دادن
set of the sails U قرار دادن بادبانها
social contract U قرار داد اجتماعی
transaction U ثیر قرار میدهد.
side U در یکسو قرار دادن
scheme of arrangement U قرار داد ارفاقی
collimate U موازی قرار دادن
trysts U قرار ملاقات گذاشتن
nidicolous U در اشیانه قرار گرفته
lead by the nose U الت قرار دادن
compacts U تنگ هم قرار دادن
laminate U رویهم قرار دادن
compacting U تنگ هم قرار دادن
compacted U تنگ هم قرار دادن
compact U تنگ هم قرار دادن
inprocess U درجریان قرار دادن
treat U موردعمل قرار دادن
nolle prosequi U قرار موقوفی تعقیب
treated U موردعمل قرار دادن
plebeianize U جزوتوده قرار دادن
tryst U قرار ملاقات گذاشتن
oppress U درمضیقه قرار دادن
oppresses U درمضیقه قرار دادن
oppressing U درمضیقه قرار دادن
percent U از قرار صدی درصد
pact of non aggression U قرار دادعدم تعرض
obligate U در محظور قرار دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com