Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prime facie evidence
U
قرائن فاهری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cumulative evidence
U
قرائن یا مدارک اضافی
volt ampere meter
U
دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
circumstantiate
U
قرائن وامارت را بدست اوردن
extrapolate
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolated
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolates
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
extrapolating
U
ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن
apparent recession
U
انحراف سمت فاهری ژیروسکوپ انحراف فاهری محور ژیروسکوپ
skin deep
U
فاهری
seeming
U
فاهری
outward
U
فاهری
formfitting
U
فاهری
surface
U
فاهری
surfaced
U
فاهری
surfaces
U
فاهری
nominal
U
فاهری
apparent
U
فاهری
superficially
U
فاهری
self-styled
U
فاهری
outwards
U
فاهری
self styled
U
فاهری
assentation
U
رضایت فاهری
apparent wind
U
باد فاهری
apparent velocity
U
سرعت فاهری
pepper corn rent
U
اجاره فاهری
glitz
U
گیرایی فاهری
apparent resistivity
U
مقاومت فاهری
apparent power
U
توان فاهری
apparent motion
U
حرکت فاهری
bulk gravity
U
چگالی فاهری
engineering stress
U
تنش فاهری
exteriorize
U
فاهری دانستن
externality
U
احوال فاهری
false horizon
U
افق فاهری
false parallax
U
پارالاکس فاهری
indicated horsepower
U
توان فاهری
artificial daylight
U
فلق فاهری
impedance
U
مقاومت فاهری
apparent magnitude
U
قدر فاهری
apparent luminosity
U
درخشندگی فاهری
admittance
U
هدایت فاهری
externalising
U
فاهری ساختن
externalises
U
فاهری ساختن
externalize
U
فاهری ساختن
externalized
U
فاهری ساختن
externalizes
U
فاهری ساختن
externalizing
U
فاهری ساختن
superficial
U
سرسری فاهری
externals
U
فاهری پدیدار
external
U
فاهری پدیدار
externalised
U
فاهری ساختن
apparent horizon
U
افق فاهری
apparent error
U
خطای فاهری
apparent diameter
U
قطر فاهری
apparent density
U
تکاتف فاهری
pro forma
U
منباب فاهر فاهری
volt ampere hour meter
U
کنتور مصرف فاهری
soil morphology
U
شکل فاهری خاک
simulative
U
دارای شباهت فاهری
input impedance
U
مقاومت فاهری اولیه
impedance matrix
U
ماتریس مقاومت فاهری
impedance ratio
U
نسبت مقاومت فاهری
redesign
U
سر وصورت فاهری دادن به
inductive impedance
U
مقاومت فاهری القائی
inductive resistance
U
مقاومت فاهری القایی
reactance
U
مقاومت فاهری خازنها
terrain relief
U
شکل فاهری زمین
on the surface
U
فاهری نمادادن رودادن
of the surface
U
فاهری نمادادن رودادن
masquerades
U
قیافه فاهری بخوددادن
masquerading
U
قیافه فاهری بخوددادن
coupling impedance
U
مقاومت فاهری پیوست
apparent solar year
U
سال فاهری شمسی
masqueraded
U
قیافه فاهری بخوددادن
masquerade
U
قیافه فاهری بخوددادن
extern
U
فاهری واقع در خارج
capacitive resistance
U
مقاومت فاهری خازن
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
exteriors
U
فاهری واقع در سطح خارجی
apparent solar
U
روز شمسی فاهری روزشمسی
exterior
U
فاهری واقع در سطح خارجی
relief
U
شکل فاهری و پست و بلندی
inductive impedance
U
مقاومت فاهری با جزء القائی
apparent precession
U
انحراف فاهری محور ژایرو
indicated airspeed
U
سرعت فاهری نسبت به هوا
impedance compensator
U
متعادل کننده مقاومت فاهری
feinting
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feint
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
feinted
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
signalment
U
تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
formalization
U
انطباق با ایین واداب فاهری رسمی سازی
feints
U
حمله فاهری یا دروغین فاهرسازی کردن در عملیات
limiting speed
U
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
false parallax
U
تغییر محل فاهری اشیاء به علت شکست نور
parallax
U
اختلاف جهت یا موقعیت فاهری یک جسم از دو زاویه دید مختلف
stroboscope
U
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
coriolis force
U
نیروی اینرسی فاهری که روی یک جسم با سرعت زاویهای داخل یک سیستم دوار در حرکت است
radio bearing
U
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
external good order
U
اصطلاحی در حمل و نقل که دال بر وضعیت فاهری مناسب کالای مورد حمل میباشد
zinky
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincy
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
zincky
U
بشکل روی دارای فاهری شبیه فلز روی
high oblique
U
عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
editing run
U
در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
pseudo random
U
قط عات حافظه RAM پویا , که قادر به تنظیم مجدد هستند و بنابراین فاهری مشابه قطعه , RAM ایستا دارند
smiley
U
فاهری که با حروف متن ایجاد میشود که به پیام پست الکترونیکی معنای واقعی دهد مثلاگ به معنای خنده و - غیگین است
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
virtual mass
U
مجموع جرم واقعی و جرم فاهری
pin money
U
وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
ostensible
U
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com