Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ballistics of penetration
U
شناسایی شرایط نفوذ گلوله شناسایی مسیر نفوذ گلوله
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
shell proof
U
ضد نفوذ گلوله
leverage
U
قدرت نفوذ
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
influential
U
دارای نفوذ و قدرت
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
shave down
U
کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
to piss off the wrong people
<idiom>
U
آدمهای دارای نفوذ و قدرت زیاد را عصبانی کردن
yield
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yielded
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
yields
U
قدرت انفجار گلوله تسلیم شدن پس دادن
gastight
U
غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
stand-offs
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off
U
برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
penetrometer
U
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
series resistance
U
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
miss
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
trend
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
trends
U
مسیرانحراف گلوله در برد که معمولا باعث گذارخوردن گلوله میشود
sensing
U
تخمین محل اصابت گلوله به زمین مشاهده ترکش گلوله
missed
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
misses
U
موفق نشدن عدم اصابت گلوله به هدف خطای گلوله
sabot
U
کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
frangible bullet
U
گلوله غیر فلزی بی استحکام گلوله نرم
fire ball
U
گلوله انفجاری گوی اتشین اتمی گلوله
clue
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
clues
U
گلوله کردن بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
initial thrust
U
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
ogive
U
ورم تمرکز گلوله رومی گلوله
insulation resistance
U
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience
U
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
dud
U
منفجرنشدن گلوله گلوله ناپیدا
splinterproof
U
ضدبسکهای گلوله ضد قطعات گلوله
velocity jump
U
جهش لوله توپ یا جهش گلوله در اثر سرعت اولیه پرتاب گلوله
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
maximum ordinate
U
حداکثر ارتفاع سهمی گلوله ارتفاع نقطه اوج مسیر گلوله
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
base of trajectory
U
تصویر افقی مسیر گلوله پایه مسیر گلوله
square base
U
کف گلوله یا قسمت ته گلوله
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance
U
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
grid suppressor
U
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
side spray
U
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
radiolucency
U
درجه نفوذ اشعه مجهول نفوذ پذیری اشعه مجهول
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
vis a vis
U
مقابل
as opposed to
U
در مقابل
as compared to
U
در مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
anti
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
versus
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
title
U
مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
opposite
U
مقابل
versus prep
U
در مقابل
opposites
U
مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
titles
U
مقابل
angle of arrival
U
زاویه فرود مسیر گلوله زاویه فرود گلوله
lead collision course
U
مسیر تصادم گلوله با هدف خط تصادم گلوله با هدف
opposite the house
U
مقابل خانه
counterpart
U
نقطه مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
counterparts
U
نقطه مقابل
dead against
U
درست مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
orientated
U
هدف مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
counter weight
U
وزنه مقابل
point-blank
U
مقابل هدف
point blank
U
مقابل هدف
off
U
مقابل عازم
anti thesis
U
وضع مقابل
obverse
U
طرف مقابل
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
counterpoint
U
نقطه مقابل
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
counterweights
U
وزنه مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
respondent
U
طرف مقابل
respondents
U
طرف مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
driveway
U
راه مقابل خانه
harder
U
سخت در مقابل نرم
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
hard
U
سخت در مقابل نرم
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
hardest
U
سخت در مقابل نرم
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rivals
U
طرف مقابل دعوا
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
block
U
دفاع در مقابل ابشار
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
caps
U
در مقابل حالت کوچک
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
rival
U
طرف مقابل دعوا
aboral
U
نقطه مقابل دهان
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
toeholds
U
نفوذ کم
leakages
U
نفوذ
prevalence
U
نفوذ
penetration
U
نفوذ
influencing
U
نفوذ
leading
U
نفوذ
toehold
U
نفوذ کم
influenced
U
نفوذ
barrier penetration
U
نفوذ در سد
influences
U
نفوذ
intervention
U
نفوذ
interventions
U
نفوذ
leakage
U
نفوذ
influence
U
نفوذ
intrusions
U
نفوذ
hank
U
نفوذ
intrusion
U
نفوذ
prestige
U
نفوذ
hanks
U
نفوذ
grand dame
U
زن با نفوذ
infiltration
U
نفوذ
penetrated
U
نفوذ
seepage
U
نفوذ
penetrates
U
نفوذ
imposing presence
U
نفوذ
dominance
U
نفوذ
propulsion
U
نفوذ
pervasion
U
نفوذ
watertight
U
ضد نفوذ اب
percolation
U
نفوذ
authority
U
نفوذ
penetrate
U
نفوذ
forcing
U
نفوذ
influxes
U
نفوذ
influx
U
نفوذ
force
U
نفوذ
impermeable
U
ضد نفوذ اب
break through
U
نفوذ
diffusion
U
نفوذ
forces
U
نفوذ
ascendance
U
نفوذ
percolation line
U
خط نفوذ
osmosis
U
نفوذ
permeation
U
نفوذ
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com