Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
airlift
U
قدرت حمل بار هواپیما
airlifted
U
قدرت حمل بار هواپیما
airlifting
U
قدرت حمل بار هواپیما
airlifts
U
قدرت حمل بار هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
empowering
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowered
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empower
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
empowers
U
صاحب اختیار و قدرت کردن قدرت دادن
creativeness
U
قدرت خلاقه قدرت ابداع
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
dictatorship of proletariat
U
اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
countervailing power
U
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
radar discrimination
U
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gradient circuit
U
مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
ramps
U
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
ramp
U
سکوی هواپیما سکوی در جا زدن هواپیما
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
azimuth guidance
U
هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
godown
U
قدرت
powering
U
قدرت
energy
U
قدرت
power
U
قدرت
will power
<idiom>
U
قدرت
powered
U
قدرت
force
U
قدرت
strenght
U
قدرت
tensions
U
قدرت
abilities
U
قدرت
ability
U
قدرت
authority
U
قدرت
tension
U
قدرت
nerve
U
قدرت
nerves
U
قدرت
sovereignty
U
قدرت
commanding
U
با قدرت
forces
U
قدرت
forcing
U
قدرت
powers
U
قدرت
potency
U
قدرت
strong arm
U
قدرت
inauthoritative
U
بی قدرت
strong-arm
U
قدرت
power takeoff
U
قدرت
zing
U
قدرت
posse
U
قدرت
vis
U
قدرت
posses
U
قدرت
vigour
U
قدرت
strength
U
قدرت
strengths
U
قدرت
vigor
U
قدرت
vim
U
قدرت
might
U
قدرت
energies
U
قدرت
capability
U
قدرت
cans
U
قدرت داشتن
stock-car
U
قدرت و دوام
stock-cars
U
قدرت و دوام
full
U
تمام قدرت
seapower
U
قدرت دریایی
voltage source
U
منبع قدرت
power failures
U
قطع قدرت
posses
U
قدرت قانونی
sea power
U
قدرت بحری
ionic strength
U
قدرت یونی
sight
U
قدرت دید
source of power
U
منبع قدرت
purchasing power
U
قدرت خرید
high powerd money
U
پول پر قدرت
high power transistor
U
ترانزیستور قدرت
powered
U
قدرت نیرو
social power
U
قدرت اجتماعی
combat power
U
قدرت رزمی
sights
U
قدرت دید
dielectric strength
U
قدرت دی الکتریک
solvency
U
قدرت حلالپوشی
can
U
قدرت داشتن
horse power
U
قدرت اسب
superpower
U
ابر قدرت
fullest
U
تمام قدرت
dielectric power
U
قدرت دی الکتریکی
superpowers
U
ابر قدرت
diagonal power
U
قدرت قطری
useful power
U
قدرت مفید
canning
U
قدرت داشتن
resolutions
U
قدرت تشخیص
stock car
U
قدرت و دوام
power failure
U
قطع قدرت
cutting capacity
U
قدرت برش
dynamism
U
قدرت تحرک
heam yoei vooly
U
تئوری قدرت
on
U
در اوج قدرت
leverage
U
قدرت نفوذ
increase of power
U
افزایش قدرت
high power microscope
U
میکروسکوپ پر قدرت
hands
U
قدرت توپگیری
the finger of god
U
قدرت خدا
cutting power
U
قدرت برش
damping power
U
قدرت میرایی
firepower
U
قدرت شلیک
like a ton of bricks
<idiom>
U
به شدت یا با قدرت
hiding power
U
قدرت پوشش
power switch
U
کلید قدرت
input power
U
قدرت ورودی
acidity
U
قدرت اسیدی
heavy current circuit breaker
U
کلید قدرت
high power engine
U
موتورپر قدرت
will-power
U
قدرت اراده
imperium
U
قدرت مطلقه
enterprises
U
قدرت اقدام
enterprise
U
قدرت اقدام
will to power
U
قدرت خواهی
deglutition
U
قدرت بلع
detectability
U
قدرت اشکارسازی
authoritarianism
U
قدرت طلبی
countervailing power
U
قدرت همسنگ
detection range
U
قدرت اکتشافی
high power transformer
U
ترانسفورماتور قدرت
staying power
U
طاقت قدرت
world power
U
قدرت دنیوی
conveying capacity
U
قدرت انتقال
world power
U
قدرت جهانی
destructivity
U
قدرت تخریب
heavens
U
قدرت پروردگار
heaven
U
قدرت پروردگار
posse
U
قدرت قانونی
super power
U
ابر قدرت
discourse
U
قدرت استقلال
discourses
U
قدرت استقلال
strenght
U
قدرت شدت
fire power
U
قدرت تیراندازی
explosive energy
U
قدرت انفجار
power supplay
U
منبع قدرت
explosive force
U
قدرت انفجار
power structure
U
ساخت قدرت
power stroke
U
مرحله قدرت
power source
U
منبع قدرت
fasces
U
قدرت مجازات
palgwe
U
فوق قدرت
power
U
قدرت نیرو
fire power
U
قدرت اتش
prepotency
U
قدرت کامل
emissive power
U
قدرت صدور
prepotence
U
قدرت کامل
engine performance
U
قدرت موتور
engine power
U
قدرت موتور
power transmission
U
انتقال قدرت
power test
U
ازمون قدرت
power outege
U
قطع قدرت
power loss
U
گمگشتگی قدرت
omnipotence
U
قدرت مطلق
omnipotence
U
قدرت تام
benumb
U
بی قدرت کردن
authoritarians
U
قدرت طلب
authoritarian
U
قدرت طلب
power cable
U
کابل قدرت
bearing capacity
U
قدرت تحمل
basicity
U
قدرت بازی
almightiness
U
قدرت کامل
power consumption
U
مصرف قدرت
low power transistor
U
ترانزیستور با قدرت کم ترانزیستور کم قدرت
power loss
U
تلف قدرت
power function
U
تابع قدرت
power factor
U
ضریب قدرت
bond strength
U
قدرت پیوند
power distribution
U
پخش قدرت
power dissipation
U
اتلاف قدرت
pi accepting
U
قدرت پی پذیری
generator output
U
قدرت مولد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com