Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
jolly boat
U
قایق بار کشی از کشتی به ساحل و بعکس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
skate boat
U
قایق بسته به ساحل در اغازمسابقه
mooring
U
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line
U
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
painters
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollards
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
painter
U
طناب کوتاه وصل به قایق برای بستن به ساحل
bollard
U
تیر عمودی ساحل برای بستن قایق منقاری
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
mooring penant
U
طناب کوتاه وصل به گوی شناور برای بستن قایق به ساحل
coast in point
U
نقطه نزدیک شدن کشتی به ساحل
landing attack
U
تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
barrier light
U
نورافکن ساحل دریا برای پیداکردن مسیر کشتی
helm
U
سکان کشتی یا قایق
helms
U
سکان کشتی یا قایق
lighter aboard ship
حمل قایق وبار آن برروی کشتی
longboat
U
بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
craft
U
کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
crafts
U
کشتی وسیله سرگرمی هنر دستی قایق
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
shore to shore movement
U
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر
onshore
U
روی ساحل متوجه بطرف ساحل
invcersely
U
بعکس
reversely
U
وارونه بعکس
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
yawl
U
قایق چهار پارویی یا شش پارویی حمل شده در کشتی
canopy
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies
U
روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
parheliacal
U
وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
inshore
U
بطرف ساحل جلو ساحل
three turn
U
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
hachures
U
خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
drop mohawk
U
چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
stockli
U
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
lubber's line
U
علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind
U
حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
topgallant
U
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
mohawk
U
چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
approach lane
U
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
tacking
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks
U
سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
scuppered
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
U
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
U
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
U
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
U
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
hawse
U
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keels
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
U
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
U
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keel
U
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
U
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
gunroom
U
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation
U
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
U
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
U
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
U
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
boat space
U
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
windjammer
U
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
showboat
U
قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
quarterdeck
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks
U
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
U
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
U
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
U
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
U
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
U
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
beaches
U
ساحل
beached
U
ساحل
shore
U
ساحل
ashore
U
به ساحل
causey
U
ساحل
brae
U
ساحل
shores
U
ساحل
littoral
U
ساحل
rivage
U
ساحل
beach
U
ساحل
banks
U
ساحل
coast
U
ساحل
bank
U
ساحل
coasts
U
ساحل
sea shore
U
ساحل
landside
U
ساحل
free on boand
U
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
beach
U
ساحل شنی
shores
U
کرانه ساحل
beached
U
ساحل شنی
stethe
U
ساحل رودخانه
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
sea coast
U
ساحل دریا
in
U
نزدیک ساحل
shore
U
ساحل دریا
sandbank
U
ساحل شنی
in-
U
نزدیک ساحل
shore duty
U
خدمت ساحل
beach
U
زدن به ساحل
on shore
U
روی ساحل
riparian
U
ساحل رودخانه زی
attack group
U
گروه تک به ساحل
back beach
U
ساحل جزرو مد
sandbanks
U
ساحل شنی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
river line
U
خط ساحل رودخانه
beached
U
زدن به ساحل
shore
U
کرانه ساحل
seacoast
U
ساحل دریا
hard beach
U
ساحل مستحکم
coast guardsman
U
ساحل بان
offshore
U
از جانب ساحل
coastward
U
بطرف ساحل
basegram
U
پیام از ساحل
beach party
U
تیم ساحل
seashore
U
ساحل دریا
seashores
U
ساحل دریا
coastward
U
درامتداد ساحل
coastwards
U
بطرف ساحل
coastwards
U
درامتداد ساحل
land combat
U
نبرد در ساحل
coastwise
U
درطول ساحل
coral reef
U
ساحل مرجانی
offshore
U
دور از ساحل
bankside
U
شیب ساحل
low lander
U
ساحل نشین
bank revetment
U
پوشش ساحل
backshore
U
ساحل جزرو مد
onshore
U
واقع در ساحل
beaches
U
زدن به ساحل
near shore
U
نزدیک به ساحل
backshore beach
U
ساحل جزرو مد
inshore
U
به طرف ساحل
beaches
U
ساحل شنی
shores
U
ساحل دریا
river bank
U
ساحل رودخانه
river banks
U
ساحل رودخانه
bank protection
U
ساحل داری
bars
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
retracts
U
دور شدن از ساحل
retracting
U
دور شدن از ساحل
riverain
U
ساکن ساحل رودخانه
roadstead
U
لنگرگاه دور از ساحل
hinterlands
U
زمین پشت ساحل
hinterland
U
زمین پشت ساحل
seebreeze
U
باد از دریا به ساحل
shoring
U
پیاده شدن در ساحل
shelf
U
سراشیب ساحل دریا
coast defence
U
سازمان پدافنداز ساحل
retracted
U
دور شدن از ساحل
near bank
U
ساحل نزدیک رودخانه
bank angle
U
زاویه شیب ساحل
bank line
U
نخ ماهیگیری وصل به ساحل
waterside
U
متعلق به کناردریا ساحل
the waves beats or the shore
U
امواج به ساحل می کوبد
lee shore
U
ساحل در معرض باد
Ivory Coast
U
کشور ساحل عاج
the wares beat the shore
U
خوردن امواج به ساحل
retract
U
دور شدن از ساحل
insides
U
موج نزدیک ساحل
inside
U
موج نزدیک ساحل
landing beach
U
ساحل پیاده شدن
put out
U
از ساحل عازم شدن
ashore
U
بکنار بطرف ساحل
bar
U
خور پیشرفتگی اب به ساحل
cay
U
ساحل مرجانی یاشنی درجزیره
foreshore
U
لبه جلوی ساحل دریا
shore break
U
موجهاییکه نزدیک ساحل می شکنند
offshore winds
U
بادخشکی بادهای دور از ساحل
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
foreshores
U
لبه جلوی ساحل دریا
to wash something up
U
بکنار ساحل شستن چیزی
debarkation net
U
پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
to wash something ashore
U
بکنار ساحل شستن چیزی
bank
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
banks
U
صخره زیرابی کم ارتفاع ساحل
beaching gear
U
وسایل به ساحل کشیدن ناو
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing forces
U
نیروها پیاده شونده به ساحل
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
shore duty
U
ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
alighting area
U
نقطه پیاده شدن خودروها به ساحل
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
barrier reef
U
صخره مرجانی که تقریباموازی ساحل است
landing
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landings
U
پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
liberty man
U
ملوانی که اجازه دارد به ساحل برود
beachheads
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
beachhead
U
پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
point break
U
موجهاییکه با زاویه به ساحل نزدیک می شوند
council of entent
U
ساحل عاج نیجریه و ولتای علیا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com