Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
burned rug
U
قالی سوخته شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
caucasus
U
منطقه قفقاز و یا آذربایجان و ارمنستان امروزی در شوروی که قالی آن با گره ترکی و نقوش هندسی همراه بوده و به نام قالی قفقازی معروف است
palace rugs
U
قالی های درباری
[قالی های قصری]
charred
U
سوخته
scorched
U
سوخته
adust
U
سوخته
burned
U
سوخته
parched with thirst
U
تشنه سوخته
empyreuma
U
بوی سوخته
burnt almond
U
بادام سوخته
he suffered at the stake
U
زنده سوخته شد
burned lime
U
اهک سوخته
praline
U
بادام سوخته
praline
U
اجیل سوخته
caramel
U
قند سوخته
caramels
U
قند سوخته
weatherbeaten
U
آفتاب سوخته
sugared almond
U
یابادام سوخته
slag
U
فلزنیم سوخته
hard bake
U
بادام سوخته
To be rebuffed .
U
دماغ سوخته شدن
to smell something burning
U
بوی سوخته شنیدن
ivory black
U
گرد سوخته استخوان
I can smell something burning.
U
بوی سوخته می آید
empyreumatical
U
مربوط ببوی سوخته
Sienna
<adj.>
<noun>
U
رنگ قهوه ای سوخته
coke
U
زغال سنگ سوخته
cokes
U
زغال سنگ سوخته
to taste burnt
U
مزه سوخته دادن
The light bulb has burned out.
U
لامپ سوخته است
burnt sacrifice
U
قربانی سوخته یا سوختنی
sunburn
U
افتاب سوخته کردن
dander
U
سوخته وخاکستر شده
empyreumatical
U
دارای بوی سوخته
i smell something burning
U
بوی چیز سوخته میشنوم
He was snubbed . He drew blank.
U
دماغ سوخته شد ( خیط وبور )
parches
U
تفتیدن افتاب سوخته کردن
parch
U
تفتیدن افتاب سوخته کردن
carpets
U
قالی
carpet
U
قالی
yorked
U
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
caramelize
U
بصورت قند سوخته درامدن یادراوردن
caucasian rug
U
قالی قفقازی
carpet-dyer
U
رنگرز قالی
warp beam
U
سردار
[قالی]
carpet weaver
U
قالی باف
urban rug
U
قالی شهری
Afghan rug
U
قالی افغانی
upper beam
U
سردار
[قالی]
carpet washing
U
قالی شویی
Persian carpet
U
قالی ایرانی
ground loom
U
دار عشایری
[قالی]
horizontal loom
U
دار خوابیده
[قالی]
horizontal loom
U
دار عشایری
[قالی]
vertical loom
U
دار افقی
[قالی]
vertical loom
U
دار عشایری
[قالی]
vertical loom
U
دار روستایی
[قالی]
structure
U
چهارچوب دار
[قالی]
ground loom
U
دار زمینی
[قالی]
zaronim
U
قالی ذرع و نیم
breast
U
زیر دار
[قالی]
distinguished rug
U
قالی با ارزش و برجسته
horizontal loom
U
دار افقی
[قالی]
raise of loom
U
بنا کردن دار قالی
raise of loom
U
بنا کردن دار قالی
repeated
U
نقش تکراری و پی در پی
[بندی]
[قالی]
right pillar
U
چوب راست رو
[در دار قالی]
Indian rug
U
قالی یا قالیچه مربوط به هندوستان
back of the loom
U
قسمت پشت دار
[قالی]
warp-loop fringe
U
ریشه حلقوی
[در قالی همدان]
ground loom
U
دارهای قابل حمل
[قالی]
top of the loom
U
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
warp beam
U
چوب افقی بالای دار
[قالی]
vertical beam
U
چوب
[میله]
طولی دار
[قالی]
bird motif
U
نقش پرنده در قالی حیوان دار
Boldaji rug
U
قالی بلداجی چهارمحال با نقوش هندسی
To snake the dust off the carpet.
U
خاک قالی را تکان داد (تکاندن )
breast
U
چوب افقی پایین دار
[قالی]
connection of loom pieces
U
متصل کردن قطعات دار
[قالی]
Chilkat
U
نوعی قالی پرده آویز هندی
carnation motif
U
طرح گل میخک در قالی های قفقازی و ترکی
adjustable
<adj.>
U
قابلیت تنظیم قسمت های مختلف دار قالی
Mahal
U
محل
[اصطلاحی است که به قالی ساروق درجه دو اطلاق می شود.]
circular carpet
U
قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
slivers
U
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
chess board rug
U
قالی با طرح خانه شطرنجی که بیشتر در قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی مرسوم بوده و از نقوش ماهی و گل در ذوزنقه ها استفاده شده است
Ertman gul
U
[نوعی طرح گل در قالی های ترکمن که بصورت لوزی بافته شده و در دو انتها جلوه ای از شاخ قوچ را نشان می دهد.]
daffodil design
U
طرح گل نرگس زرد
[این نگاره در قالی های بافته شده حواشی کویر مانند کرمان بیشتر بکار می رود.]
Persian rug
U
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
erection of loom
U
بر پا کردن دار قالی
[خصوصا در دار عمودی]
inconsumable
U
سوخته نشدنی تمام نشدنی
trefoil design
U
طرح های سه گوش
[بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
Medici Mamluk rug
U
قالی مدیسه مملوک
[این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
horizontal loom
U
دار زمینی
[دار قالی]
To become threadbare.
U
ریش ریش شدن (نخ نما شدن درپارچه قالی وغیره )
historical rugs
U
قالی های قدیمی، آنتیک و موزه ای
[مثل فرش شیخ صفی، فرش پازیریک، فرش چلسی، فرش دادلی، فرش گوهر، فرش شکارگاهی وین و فرش توپکاپی]
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
cloud band border
[حاشیه ترکیبی از شکل نعل اسب و ابر آسمان بصورت امواج و شکل اس لاتین که کل فضای حاشیه را پر می کند . این طرح در قالی بافته شده در قرن شانزدهم میلادی در ایران نیز مشاهده شده است.]
Indo-persian rug
U
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com