Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
format
U
قالب هیئت
formats
U
قالب هیئت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
presidium
U
هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
boarded
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
board
U
هیئت عامله یاامنا هیئت مدیره
boardroom
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
boardrooms
U
اتاق هیئت رئیسه یا هیئت امنا
panels
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
panel
U
نقاشی بروی تخته نقوش حاشیه دارکتاب اعضای هیئت منصفه فهرست هیئت یاعدهای که برای انجام خدمتی اماده اند
petty jury
U
هیئت داوری هیئت قضات
judicature
U
هیئت دادرسان هیئت قضاوت
panelist
U
عضو هیئت مشاوره و مباحثه یا عضو هیئت رادیو تلویزیون
basic type single tier formwork
U
قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
imported
U
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import
U
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing
U
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize
U
قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
defferential assets
U
هیئت رسیدگی باختلافات هیئت رسیدگی به حسابها
blow up
U
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-ups
U
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up
U
تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
guize
U
هیئت
corps
U
هیئت
attitudes
U
هیئت
attitude
U
هیئت
configurations
U
هیئت
commission
U
هیئت
commissioning
U
هیئت
confranternity
U
هیئت
commissions
U
هیئت
panels
U
هیئت
committee
U
هیئت
configuration
U
هیئت
astronomy
U
هیئت
committees
U
هیئت
panel
U
هیئت
legislature
U
هیئت مقننه
petty jury
U
هیئت منصفه
top drawer
U
هیئت حاکمه
bureaus
U
هیئت اداری
bar
U
هیئت وکلاء
committee
U
هیئت یا کمیته
astronomy
U
هیئت استرونومی
institute
U
هیئت شورا
military body
U
هیئت نظامی
legislatures
U
هیئت مقننه
configurations
U
هیئت پذیری
hues
U
هیئت منظر
bureau
U
هیئت اداری
configuration
U
هیئت پذیری
hue
U
هیئت منظر
military comission
U
هیئت نظامی
trial jury
U
هیئت منصفه
boarded
U
هیئت کمیسیون
committees
U
هیئت یا کمیته
staffed
U
اعضاء هیئت
directorate
U
هیئت رئیسه
directorates
U
هیئت رئیسه
staff
U
اعضاء هیئت
physique
U
ترکیب هیئت
physiques
U
ترکیب هیئت
legislative body or assembly
U
هیئت مققنه
deputations
U
هیئت نمایندگی
board
U
هیئت ژوری
board
U
هیئت کمیسیون
staffs
U
اعضاء هیئت
commissions
U
هیئت مامورین
deputation
U
هیئت نمایندگی
political mission
U
هیئت سیاسی
commissioning
U
هیئت مامورین
bars
U
هیئت وکلاء
commission
U
هیئت مامورین
knightage
U
هیئت شوالیه ها
boarded
U
هیئت ژوری
professoriat
U
هیئت استادان
constituencies
U
هیئت موسسان
board of directors
U
هیئت مدیره
collegium
U
هیئت یا کمیته
board of directers
U
هیئت مدیره
departments
U
قسمت هیئت
board of direcotors
U
هیئت مدیره
governing body
U
هیئت حاکمه
governing bodies
U
هیئت حاکمه
expeditions
U
هیئت اعزامی
expedition
U
هیئت اعزامی
jury
U
هیئت داوران
jury
U
هیئت منصفه
juries
U
هیئت داوران
constituency
U
هیئت موسسان
board of trade
U
هیئت بازرگانی
astronomy
U
علم هیئت
juries
U
هیئت منصفه
faculties
U
هیئت علمی
faculty
U
هیئت علمی
astronomically
U
مطابق هیئت
economic commission
U
هیئت اقتصادی
executives
U
هیئت رئیسه
instituting
U
هیئت شورا
institutes
U
هیئت شورا
instituted
U
هیئت شورا
executive
U
هیئت رئیسه
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
council ot ministers
U
هیئت وزراء
commissioner
U
عضو هیئت
commissioners
U
عضو هیئت
department
U
قسمت هیئت
missionary
U
وابسته به هیئت اعزامی
constellations
U
هیئت صورت فلکی
transmute
U
تغییر هیئت دادن
constellation
U
هیئت صورت فلکی
military body
U
هیئت رئیسه نظامی
electorates
U
هیئت انتخاب کنندگان
panel
U
هیئت تشک پالان
grand juries
U
هیئت منصفه عالی
grand jury
U
هیئت منصفه عالی
panels
U
هیئت تشک پالان
military assistance advisory group (maag
U
هیئت مستشاری نظامی
assize
U
هیئت قضات یا منصفه
astronomically
U
از روی علم هیئت
missionaries
U
وابسته به هیئت اعزامی
electorate
U
هیئت انتخاب کنندگان
white hall
U
هیئت حاکمه انگلیس
special jury
U
هیئت منصفه مخصوص
assembly
U
هیئت قانون گذاری
masked balls
U
رقص با هیئت مبدل
the f.
U
اعضای هیئت پزشکی
masked ball
U
رقص با هیئت مبدل
to be masked
U
تدیل هیئت دادن
delegacy
U
نماینده هیئت نمایندگان
backbenchers
U
عضو هیئت قانونگذاری
backbencher
U
عضو هیئت قانونگذاری
directors
U
عضو هیئت مدیره
editorial staff
U
هیئت مدیره یانویسنده
jurors
U
عضو هیئت منصفه
chairman of the board
[of directors/managers]
U
رئیس هیئت مدیره
director
U
عضو هیئت مدیره
juror
U
عضو هیئت منصفه
chief executive officer
[CEO]
[American E]
U
رئیس هیئت مدیره
transmuting
U
تغییر هیئت دادن
directorate
U
هیئت مدیره ستادی
transmuted
U
تغییر هیئت دادن
directorates
U
هیئت مدیره ستادی
president of the board
[ American E]
U
رئیس هیئت مدیره
cabinets
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinet
U
هیئت وزرا اطاقک
cabinet
U
کابینه هیئت دولت
company
U
دسته هیئت بازیگران
companies
U
دسته هیئت بازیگران
cabinets
U
کابینه هیئت دولت
transmutes
U
تغییر هیئت دادن
assignees in bankruptcy
U
هیئت تصفیه امور ورشکسته
discipline and adjustment board
U
هیئت تدوین مقررات انضباطی
chairmen
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
chairman
U
مدیر رئیس هیئت مدیره
verdicts
U
رای هیئت منصفه فتوی
secretariat
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
Soviets
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
secretariats
U
هیئت دبیران وکارمندان دفتری
cryptoboard
U
هیئت کشف رمز پیامها
verdict
U
رای هیئت منصفه فتوی
mission
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions
U
ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
transfiguration
U
تبدیل هیئت تغییر شکل
astronomic
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
astronomical
U
بیشمار وابسته به علم هیئت
directorate
U
مقام ریاست هیئت مدیره
uranological
U
وابسته به هیئت و اجرام سماوی
petit jury
U
هیئت منصفه دوازده نفری
directorates
U
مقام ریاست هیئت مدیره
Soviet
U
هیئت حاکمه اتحاد جماهیرشوروی
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
board of inspection and survey
U
هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
directorate
[of a company]
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
government
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
board of
[executive]
directors
U
هیئت مدیره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
household troops
U
هیئت محافظ پادشاه یا نجیب زاده
committee
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
White Paper
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
White Papers
U
گزارش هیئت دولت نامه سفید
directorate
[of a company]
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
board of
[executive]
directors
U
هیئت نظاره
[اقتصاد]
[اصطلاح رسمی]
committees
U
هیئت بررسی انجمن جلسه خصوصی
electoral college
U
هیئت انتخاب کنندگان رئیس جمهور
boarded
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
governments
U
فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
combined communication board
U
هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
board
U
هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
air transport allocations board
U
هیئت تعیین کننده سهمیه ترابری هوایی
combined communication board
U
هیئت برقرار کننده ارتباط درستادهای مرکب
authoritarian
U
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
embracery
U
جرم اعمال نفوذ در هیئت منصفه یا دادگاه
authoritarians
U
طرفدار تمرکز قدرت در دست یکنفر یا یک هیئت
mission
U
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions
U
ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
to call a meeting of the board of directors
U
برای شرکت در جلسه هیئت مدیره احضار کردن
boxman
U
عضو هیئت تعیین کننده محل افتادن توپ
true bill
U
اعلام جرمی که هیئت منصفه در فهر ان صحه گذارند
to vote somebody on the board of directors
U
رای دادن به کسی برای عضو هیئت مدیره شدن
award
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awards
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
awarded
U
مبلغی که هیئت داوران جهت رفع اختلاف تعیین مینماید
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com