English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
instruction foramt U قالب دستورالعمل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
driver U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers U یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
Other Matches
shift instruction U دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
briefing direction U دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
statitizing U فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
arithmetic instruction U دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
pause instruction U دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
instruction counter U شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
basic type single tier formwork U قالب بندی نیمه لغزان با پایههای معادل ارتفاع قالب
imported U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
import U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
importing U 1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود
plasticize U قالب پذیر کردن از قالب در اوردن
blow-ups U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
blow-up U تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
instructions U دستورالعمل
procedure U دستورالعمل
operating manual U دستورالعمل
directions U دستورالعمل
perscription U دستورالعمل
recipes U دستورالعمل
functions U دستورالعمل
functioned U دستورالعمل
function U دستورالعمل
order U دستورالعمل
recipe U دستورالعمل
ground rule U دستورالعمل
instruction U دستورالعمل
branch instruction U دستورالعمل انشعاب
arithmetic instruction U دستورالعمل حسابی
macro instruction U درشت دستورالعمل
pseudo instruction U شبه دستورالعمل
microcode U ریز دستورالعمل
action statement U دستورالعمل اقدام
instruction word U کلمه دستورالعمل
micro instruction U ریز دستورالعمل
no op instruction U دستورالعمل بی اثر
guidance U دستورالعمل راهنما
nonexecutable statement U دستورالعمل اجراناپذیر
privileged instruction U دستورالعمل ممتاز
push instruction U دستورالعمل نشاندن
quasi instruction U شبه دستورالعمل
order U دستورالعمل دستور
prescription U تجویز دستورالعمل
direction U دستورالعمل جهت
prescriptions U تجویز دستورالعمل
repetition instruction U دستورالعمل تکرار
pseudo code U شبه دستورالعمل
one address instruction U دستورالعمل یک ادرسه
code U برنامه دستورالعمل ها
ship husbandary manual U دستورالعمل جرثقیل ها
object code U دستورالعمل مقصود
null instruction U دستورالعمل پوچ
pull instruction U دستورالعمل بازیابی
computer instruction U دستورالعمل کامپیوتر
dummy instruction U دستورالعمل ساختگی
instruction length U طول دستورالعمل
logic instruction U دستورالعمل منطقی
instruction mix U اختلاط دستورالعمل
instruction register U ثبات دستورالعمل
decision instruction U دستورالعمل تصمیم
command processing U پردازش دستورالعمل
decision instruction U دستورالعمل تصمیمی
instruction time U زمان دستورالعمل
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
current instruction U دستورالعمل جاری
ir U ثبات دستورالعمل
conditional instruction U دستورالعمل شرطی
logical instruction U دستورالعمل منطقی
instruction set U مجموعه دستورالعمل
halt instruction U دستورالعمل توقف
stop instruction U دستورالعمل توقف
flight manual U دستورالعمل پرواز
field order U دستورالعمل رزمی
instruction code U رمز دستورالعمل
machine instruction U دستورالعمل ماشین
entry instruction U دستورالعمل دخول
instruction cycle U چرخه دستورالعمل
call instruction U دستورالعمل فراخوانی
compression molding process U فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
instruction cycle U سیکل یاچرخش دستورالعمل
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
multiple address instruction U دستورالعمل چند ادرسه
effective date U تاریخ شروداجرای دستورالعمل
computer instruction set U مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
pop instruction U دستورالعمل بازیابی از پشته
conditional jump instruction U دستورالعمل پرش شرطی
verbs U دستورالعمل انجام عملی
instruction lookahead U پیش بینی دستورالعمل
verb U دستورالعمل انجام عملی
instruction control unit U واحد کنترل دستورالعمل
damage control bills U دستورالعمل کنترل خسارات
mips U یک میلیون دستورالعمل درثانیه
kips U هزار دستورالعمل درثانیه
million instructions per second U میلیون دستورالعمل در ثانیه
variable instruction length U دستورالعمل با طول متغیر
looping instruction U دستورالعمل حلقه زنی
assembly language instruction U دستورالعمل زبان اسمبلی
airworthiness directive U دستورالعمل صلاحیت پرواز
letter of instruction U دستورالعمل انجام کار
machine instruction set U مجموعه دستورالعمل ماشین
microcode U دستورالعمل های ریز
macroprogramming U برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها
manual U دستورالعمل راهنمای انجام کار
initiating directive U دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
directives U راهنمای انجام کار دستورالعمل
programmed instruction U دستورالعمل برنامه ریزی شده
directive U راهنمای انجام کار دستورالعمل
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
bumf U اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی
formats U داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
format U داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
component change order U دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
instruction U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instructions U راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
commander's guidance U دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
boot U اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
booting U اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
areas U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
jump instruction U موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
boot up U اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
area U دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
users U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
pointers U متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
user U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
pointer U متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
authors U CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
fetch ahead U فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
prescription U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
prescriptions U دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
arithmetic U دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
function key U یچی که برای کار خاص یا ترتیبی از دستورالعمل ها انتساب داده شده بود
program U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs U نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
traced U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
traces U روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
declarative language U زبان برنامه سازی در برنامههای کاربردی پایگاه داده ها که آنچه می خواهید بدست آورید وارد می کنید و نه دستورالعمل را
matter U قالب
standards U قالب
mandrel or dril U قالب
mattered U قالب
moulding U قالب
moulder U قالب گر
green sand mold U قالب تر
matters U قالب
laster U قالب گر
laster U قالب کن
cake U قالب
standard U قالب
cell format U قالب سل
mold U قالب
close fitting U قالب تن
clusters U قالب
cluster bombs U قالب
cluster bomb U قالب
cluster U قالب
close-fitting U قالب تن
spectrum U قالب
matrix or matrices U قالب
kata U قالب
mattering U قالب
forme U قالب
modelled U قالب
moulded U قالب
split line U خط قالب
mould U قالب
size U قالب
sizes U قالب
molds U قالب
moulds U قالب
modeled U قالب
models U قالب
swage U قالب
model U قالب
unformatted U بی قالب
fitted U قالب
burner frame U قالب
foot pocket قالب پا
matrixes U قالب
matrix U قالب
An ice – cube . U یک قالب یخ
template U قالب
centering U قالب
die U قالب
block U سد قالب
blocked U سد قالب
shape U قالب
blocks U سد قالب
shapes U قالب
ingot U قالب
molded U قالب
carcasses U قالب
carcass U قالب
templates U قالب
carcases U قالب
modeller U قالب سازی
box caisson U صندوق قالب پی
model U قالب طرح
pattern maker U قالب ساز
formwork U قالب بندی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com