English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pouring cup U قاشق ریخته گری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mis run casting U ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
spoon U قاشق
spooned U قاشق
spooning U قاشق
spoon ful U یک قاشق
spoons U قاشق
a spoon U یک قاشق
spoon U با قاشق برداشتن
I don't have a spoon. من قاشق ندارم.
spooned U با قاشق برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
dessert spoons U قاشق مرباخوری
dessert spoons U قاشق دسرخوری
spoonful U باندازه یک قاشق
pouring cup U قاشق ریزش
spoonfuls U باندازه یک قاشق
table spoonful U قاشق سوپخوری
one spoonful a day U روزی یک قاشق
tablespoons U قاشق سوپخوری
tablespoon U قاشق سوپخوری
spooning U با قاشق برداشتن
silver spoon U قاشق نقره
bowl of a spoon U گودی قاشق
ladle crane U جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
plate basket U سبد قاشق و چنگال
split spoon U قاشق نمونه برداری
tea spoon U قاشق چای خوری
table spoon U قاشق سوپ خوری
teaspoons U قاشق چای خوری
two table spoonful a day U روزی دو قاشق سوپخوری
teaspoon U قاشق چای خوری
teaspoonsful U بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonfuls U بقدر یک قاشق چای خوری
teaspoonful U بقدر یک قاشق چای خوری
tablespoonfuls U بقدر یک قاشق سوپ خوری
tablespoonful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoon U قاشق چایخوری [غذا و آشپزخانه]
tea spoon U قاشق چایخوری [غذا و آشپزخانه]
tablespoonsful U بقدر یک قاشق سوپ خوری
teaspoons U قاشق های چایخوری [غذا و آشپزخانه]
tea spoons U قاشق های چایخوری [غذا و آشپزخانه]
besprent U ریخته
caster U ریخته گر
founder U ریخته گر
cast copper U مس ریخته گی
foundering U ریخته گر
casting U ریخته گی
brass founder U ریخته گر
foundered U ریخته گر
hot topping U ریخته گی
metal founder U ریخته گر
moulder U ریخته گر
foundry man U ریخته گر
disorganized U در هم ریخته
founders U ریخته گر
trick or treat U قاشق زنی وکاسه زنی دم درب خانههای مردم
cast concrete U بتن ریخته گی
group casting U ریخته گری
cast crystal U بلور ریخته
chuted concrete U بتن ریخته گی
founding U ریخته گری
investment castings U ریخته گی بسته
iron foundry U ریخته گی اهن
castellated nut U مهره ریخته گی
cast steel U فولاد ریخته گی
investment foundry U ریخته گی بسته
precast U پیش ریخته
cast metal U فلز ریخته گی
cast glass U شیشه ریخته گی
sheet asphalt U اسفالت ریخته
moulding U ریخته گری
casting U ریخته گری
foundry U ریخته گری
wild and woolly U درهم ریخته
foundries U ریخته گری
casting U قطعه ریخته گی
founds U ریخته گری
skins U پوسته ریخته گی
skinning U پوسته ریخته گی
found U ریخته گری
skinned U پوسته ریخته گی
skin U پوسته ریخته گی
potted U در کوزه ریخته
molten U ریخته ریختگی
investment castings U قطعات ریخته گی بسته
foundry pit U چاله ریخته گری
injection molding U ریخته گری تزریقی
ingot casting U ریخته گری شمش
group teaming U ریخته گری گروهی
foundry sand U ماسه ی ریخته گری
foundry pit U جهنم ریخته گری
grey iron foundry U ریخته گری خاکستری
fusion casting U ریخته گری ذوبی
foundry practice U تکنیک ریخته گری
investment castings process U فرایند ریخته گی بسته
transfer molding U ریخته گری انتقالی
iron casting U ریخته گری اهن
press casting U ریخته گری فشاری
precision casting U ریخته گری دقیق
steel foundry U ریخته گری فولاد
molded U قالب ریخته گری
sand casting U ریخته گری ماسهای
olio U مخلوط چیزدرهم ریخته
non ferrous casting U قطعه ریخته گی غیراهنی
mold U قالب ریخته گری
mis run casting U ریخته گری غلط
metal foundry U ریخته گری فلزات
metal casting U ریخته گری فلز
machinery castings U ریخته گری ماشینی
loam castings U ریخته گری شنی
jakes U اشغال درهم ریخته
shell casting U ریخته گری پوستهای
cast steel U فولاد ریخته گری
core sand U ماسه ریخته گری
forges U ریخته گری فلز
forge U ریخته گری فلز
pigs U اهن تازه ریخته
pigs U قالب ریخته گری
group casting U ریخته گری گروهی
pig U اهن تازه ریخته
pig U قالب ریخته گری
plaster casts U ریخته گری گچی
debris U اشغال روی هم ریخته
cast molding U قالبگیری ریخته گری
foundry ladle U پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle U پاتیل ریخته گری
bottom casting U قطعات ریخته گی بسته
art casting U ریخته گری صنعتی
chuted concrete U بتن ریخته شده
composite casting U ریخته گری مرکب
compression molding U ریخته گری فشاری
die mold U فرم ریخته گی تزریقی
plaster cast U ریخته گری گچی
litter U زایمان ریخته وپاشیده
moulds U قالب ریخته گری
litters U زایمان ریخته وپاشیده
moulded U قالب ریخته گری
ejecta U مواد بیرون ریخته
foundry cupola U کوپول ریخته گری
mould U قالب ریخته گری
littered U زایمان ریخته وپاشیده
eruptive rock U سنگ بیرون ریخته
tumultuous U شلوغ بهم ریخته
littering U زایمان ریخته وپاشیده
direct casting U ریخته گری مستقیم
molds U قالب ریخته گری
down hill casting U ریخته گری مستقیم
trumpeted U قیف ریخته گری
trumpeting U قیف ریخته گری
trumpet U قیف ریخته گری
press cast process U فرایند ریخته گری فشاری
pressure die casting U ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting U قطعه ریخته گری فشاری
brass and bronze foundry U ریخته گری برنج و برنز
slip casting U روش ریخته گری لغزشی
jetsam U کالاهای به دریا ریخته شده
top pour ladle U کفچه یا پاتیل ریخته گری
potted U کوزه کرده ذدزفرف ریخته
I am inundated with work. U هزار جور کارسرم ریخته
steel casting foundry U ریخته گری پروفیل فولاد
steel casting U پروفیل فولادی ریخته گری
He has collected what the other person. <proverb> U هر چه این ریخته او جمع کرده.
rate of die casting U سرعت ریخته گری حدیدهای
hot mold centrifugal casting process U فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
pig casting machine U دستگاه ریخته گری شمش
centrifugally cast pipe U لوله ریخته گی گریز از مرکز
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
direct chill casting U ریخته گری مستقیم تبریدی
mallable casting U ریخته گری چکش خوار
core molding machine U دستگاه ریخته گری هسته
lost wax process U ریخته گری با مدلهای مومی
littery U ریخته و پاشیده درهم برهم
ingot casting car U واگن ریخته گری شمش
diecasting U ریخته گری با قالب فلزی
die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای
dissarranged sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
pouring bay U کارگاه کوچک ریخته گری
foundry pig iron U اهن خام ریخته گری
foundry furnace U بوته یا کوره ریخته گری
gravity die casting U ریخته گری حدیدهای ثقلی
green concrete U بتن تازه ریخته شده
die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای
dissected sentences test U ازمون جملههای درهم ریخته
pig bed U شن ویژه ریخته گری اهن
dry sand casting U ریخته گری ماسهای خشک
die casting alloy U الیاژ ریخته گری حدیدهای
die0casting die U حدیده ریخته گری تحت فشار
It was a mess . Everything was scattered all over the place. U همه چیز ریخته وپاشیده بود
overshot wheel U چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
bullybeef U گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting U ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
mallable iron foundry U ریخته گری اهن چکش خوار
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
centrifugal casting process U فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process U طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugal casting machine U دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
pressure die casting machine U دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process U فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com