Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shippable
U
قابل کشتی رانی
seaworthy
U
قابل کشتی رانی
navigation river
U
رودخانه قابل کشتی رانی
oarsmanship
U
کرجی رانی
regattas
U
مسابقه کرجی رانی
regatta
U
مسابقه کرجی رانی
row a race
U
مسابقه کرجی رانی دادن
to row a race
U
در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
dump
U
شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
orthodromy
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
U
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
ranee
U
رانی
crural
U
رانی
rani
U
رانی
femoral
U
رانی
motoring
U
اتومبیل رانی
wheelchair
U
ویلچر رانی
voluptuously
U
باشهوت رانی
voluptuousness
U
شهوت رانی
yachting
U
قایق رانی
wheelchairs
U
ویلچر رانی
extrusion
U
روزن رانی
oratorship
U
سخن رانی
ejection
U
بیرون رانی
d. of a speech
U
سخن رانی
inguinal
U
کشاله رانی
salaciousness
U
شهوت رانی
salacity
U
شهوت رانی
canoes
U
قایق رانی
canoe
U
قایق رانی
repression
U
واپس رانی
platforms
U
سخن رانی کردن
auto racing
U
مسابقه اتومبیل رانی
boat
U
قایق رانی کردن
harness racing
U
ارابه رانی تک اسبه
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
shipping company
U
شرکت کشتی رانی
aerostation
U
کشتی رانی هوایی
harness race
U
مسابقه ارابه رانی
boats
U
قایق رانی کردن
funeral oration
U
سخن رانی برسرجنازه
platform
U
سخن رانی کردن
lectureships
U
سمت سخن رانی
drive way
U
مسیر اتومبیل رانی
to go on the stump
U
سخن رانی کردن
auto drome
U
پیست اتومبیل رانی
to give a lecture
U
سخن رانی کردن
ease all
U
درکرجی رانی ایست
salaciously
U
از روی شهوت رانی
sailing orders
U
دستور کشتی رانی
ox goad
U
نیزه گاو رانی
loxodromics
U
کشتی رانی در خط مایل
pultrusion process
U
فرایند کشش رانی
to gratify ones passions
U
شهوت رانی کردن
lectureship
U
سمت سخن رانی
magnetic potential
U
نیروی مغناطیس رانی
inland navigation
U
کشتی رانی در رودخانه ها
innavigable
U
غیرقابل کشتی رانی
extrudate
U
محصول روزن رانی
pawn roller
U
پیاده رانی شطرنج
pawn push
U
پیاده رانی شطرنج
nautically
U
از لحاظ کشتی رانی
libidinously
U
از روی شهوت رانی
sprinting
U
مسابقه اتومبیل رانی
harness horse
U
اسب مخصوص ارابه رانی
red flag
U
پرچم قرمز اتومبیل رانی
ride
[American E]
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
loxodromic
U
وابسته به کشتی رانی در خط مایل
drag racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
lift
U
سواری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
motor vehicle passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
coasting
U
کشتی رانی در طول ساحل
matinees
U
مسابقه ارابه رانی در روز
contact electromotive force
U
نیروی برق رانی مجاورتی
moto
U
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
effective electromotive force
U
نیروی برق رانی موثر
active emf
U
نیروی برق رانی موثر
trialling
U
مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
matinTes
U
مسابقه ارابه رانی در روز
matinee
U
مسابقه ارابه رانی در روز
car passenger
U
سرنشین خودرو
[اتومبیل رانی]
Carpool
U
هم سفری
[گردشگری]
[خودرو رانی]
motor vehicle passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
car passenger
U
مسافر خودرو
[اتومبیل رانی]
oceanshipping
U
روشهای کشتی رانی دراقیانوس
kite track
U
مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
eloge
U
سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
starter
U
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
starter motor
U
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
sapphic vice
U
شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
starting motor
U
راه انداز
[استارتر]
[اتومبیل رانی ]
circumnavigate
U
دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
under-
U
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
portolano
U
راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
under
U
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
icekhana
U
اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
to pander any one's lust
U
وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
circumnavigation
U
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
speedway
U
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
circumavigator
U
کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
off road racing
U
مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
off roader
U
شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
hopple
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling
U
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
lines
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
moto cross
U
مسابقه موتورسیکلت رانی درمسیر خاکی محدود تپه و پیچ جاده و پرش در دو بخش 03یا 54 دقیقه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
sensible
U
قابل درک قابل رویت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
toe weight
U
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
booster cable
[jumper cable]
U
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
handicaps
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
U
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
midship
U
میان کشتی یا کرجی وسطکشتی یا کرجی
dragway
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
dragstrip
U
مسیر مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت مسیر مسابقه قایقرانی سرعت
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
acceptor
U
قابل
thorough paced
U
قابل
good
U
قابل
soluble
U
قابل حل
incapable
U
نا قابل
dissoluble
U
قابل حل
solvable
U
قابل حل
sensible
U
قابل حس
qualified
U
قابل
able
U
قابل
abler
U
قابل
capable
U
قابل
apt
U
قابل
ablest
U
قابل
pivoting
U
قابل چرخش
enforceable
U
قابل اجرا
negotiable
U
قابل انتقال
multipliable
U
قابل تکثیر
moveable
U
قابل تغییر
enforceable
U
قابل اجراء
kenspeckle
U
قابل شناسایی
leviable
U
قابل تحمیل
digestible
U
قابل هضم
negotiable
U
قابل معامله
negotiable
U
قابل مذاکره
namable
U
قابل ذکر
multiplicable
U
قابل تکثیر
licensable
U
قابل اجازه
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
liveable
U
قابل زیستن
liveable
U
قابل معاشرت
detectable
U
قابل کشف
liveable
U
قابل زندگی
merchantable
U
قابل فروش
merchantable
U
قابل معامله
mentionable
U
قابل ذکر
noticeable
U
قابل توجه
meltable
U
قابل ذوب
medicable
U
قابل معالجه
maintainable
U
قابل نگاهداری
macroscopic
U
قابل رویت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com