English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
magnetizable U قابل مغناطیسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
defect skipping U روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Other Matches
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
floppies U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disks U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy discs U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
faulty U شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
floppy disk U مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
marks U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
mark U نوشتن حروف با جوهر مغناطیسی یا هادی که بعدا توسط ماشین قابل خواندن باشند
cassette U کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
cassettes U کاست کوچک حاوی چرخهای از نوار مغناطیسی باریک که سیگنالهای صوتی قابل ضبط هستند.
ferrite U که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
ferric oxide U که به عنوان پوشش نور یا دیسک میباشد که برای ذخیره داده یا سیگنال قابل مغناطیسی شدن است
magnetic tape U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes U ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
fix U دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fixes U دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
demagnetize U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
degausser U وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetize U مغناطیسی کردن
demagnetize U دی مغناطیسی کردن
magnetising U مغناطیسی کردن
magnetization U مغناطیسی کردن
magnetises U مغناطیسی کردن
magnetised U مغناطیسی کردن
magnetizes U مغناطیسی کردن
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetising U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetize U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetises U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetised U مغناطیسی کردن یا شدن
magnetizes U مغناطیسی کردن یا شدن
degauss U پاک کردن میدان مغناطیسی
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
load point U شروع بخش ضبط کردن در نوار مغناطیسی
drum sorting U مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
erasing U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
erases U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
orient U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
erased U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
orients U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
bulk U پاک کردن یک دیسک یا نوار مغناطیسی در یک عمل
orienting U توجیه دستگاههای مغناطیسی هماهنگ کردن دستگاهها
erase U پاک کردن تمام سیگنال ها از رسانه مغناطیسی
degausser U وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
writes U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
erectable U قابل راست کردن یا بنا کردن
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
rebuttable U قابل رو کردن
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
reel-to-reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
reel to reel U کپی کردن یک نوار داده روی نوار مغناطیسی دیگر
modulating U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate U مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
estimable U قابل براورد کردن
condensible U قابل خلاصه کردن
manageable U قابل اداره کردن
translatable U قابل معنی کردن
exhaustible U قابل خالی کردن
multipliable U قابل ضرب کردن
multiplicable U قابل ضرب کردن
combatable U قابل جنگ کردن
reversible U قابل پشت و رو کردن
separable U قابل جدا کردن
projectable U قابل پرتاب کردن
swimmable U قابل شنا کردن
deflections U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection U هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
inflatable U قابل تورم یا باد کردن
removable U قابل سوار و پیاده کردن
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
attachable U قابل بهم پیوستن یا ضمیمه کردن
downloadable U آنچه قابل بار کردن است
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
foldboat U قایق قابل جدا کردن قطعات وبستن ان
manageable U آنچه قابل کار کردن به سادگی باشد
permanent U خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
bind U الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
binds U الزام اور وغیر قابل فسخ کردن
zeroes U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
zero U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
zeros U پاک کردن محتوای وسیله قابل برنامه نویسی
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
sensible U قابل درک قابل رویت
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
achievable U قابل وصول قابل تفریق
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
standalone U که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
sense U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
solenoid sweep U پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
joint filler U نوارهایی که ازمواد قابل تراکم ساخته شده و پر کردن درزها به کارمیرود
nonerasable storage U رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
to pound the filed U غیر قابل عبور کردن ازحصاری که برای دیگران غیرقابل عبوراست
war head U قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
magnetic tape recording U ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
leaders U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader U بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
scramble U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambled U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling U کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
pooler U وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد
water injection U پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
preparation U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
preparations U تبدیل داده به حالت قابل خواندن ماشین بیش از وارد کردن داده
magnetic head U هد مغناطیسی
antimagnetic U ضد مغناطیسی
magnetized U مغناطیسی
magnetical U مغناطیسی
magnetic U مغناطیسی
magnetic bridge U پل مغناطیسی
magnetic tick U تق مغناطیسی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
authentication U استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
magnetic flow U شار مغناطیسی
magnetic inertia U پس ماند مغناطیسی
magnetic field U میدان مغناطیسی
magnetic variation U اختلاف مغناطیسی
magnetic hysteresis U هیسترزیس مغناطیسی
magnetic strom U طوفان مغناطیسی
magneticd sound U صوت مغناطیسی
electrode U قطب مغناطیسی
flux U فلوی مغناطیسی
magnetic disturbance U پارازیت مغناطیسی
magnetic tape drive U نوارچرخان مغناطیسی
magnetic flux U سیل مغناطیسی
magnetic flux U جریان مغناطیسی
magnetic storage U ذخیره مغناطیسی
magnetic ink U جوهر مغناطیسی
magnetic disturbance U اغتشاش مغناطیسی
single magnetic ion trap U یونربای تک مغناطیسی
magnetic flux U شار مغناطیسی
magnetic tape drive U نوارخوان مغناطیسی
magnetic storage U منبع مغناطیسی
solenoid switch U کلید مغناطیسی
shields U سپر مغناطیسی
magnetic tape U نوار مغناطیسی
magnetic tape code U کد نوار مغناطیسی
magnetic spectrograph U طیف مغناطیسی
magnetic vector U بردار مغناطیسی
magnetic head U نوک مغناطیسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com