Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
excisable
U
قابل مالیات گیری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tax
U
سخت گیری مالیات بستن
taxed
U
سخت گیری مالیات بستن
taxes
U
سخت گیری مالیات بستن
rateable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
ratable
U
مشمول مالیات قابل تقویم
ratable
U
قابل تقویم مشمول مالیات
self fruitful
U
قابل گشن گیری
measurable
U
قابل اندازه گیری
commensurable
U
قابل اندازه گیری
emulsifiable
U
قابل عصاره گیری
shapeable
U
قابل شکل گیری
stereometric
U
بسهولت قابل اندازه گیری
irrestrainable
U
غیر قابل جلو گیری
mensurable
U
قابل پیمایش واندازه گیری پیمودنی
dial up service
U
سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dialup
U
سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
ability to pay principle of taxation
U
اصل توانائی پرداخت مالیات برپایه این اصل مالیات بایدمتناسب با توانائی پرداخت مالیات دهنده وضع شود
incidence of taxation
U
تحمل کننده نهایی مالیات کسی که بار اصلی مالیات رابه دوش می کشد
advalorem tax
U
مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
remission of taxes
U
صرف نظر از گرفتن مالیات گذشت از مالیات
excise
U
مالیات کالاهای داخلی مالیات غیرمستقیم
excise tax
U
مالیات برفروش مالیات غیر مستقیم
assessment
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
assessments
U
ممیزی مالیات وضع مالیات
shapable
U
شکل پذیر قابل شکل گیری
tax evasion
U
عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
nonneutralities of income taxation
U
خنثی نبودن مالیات بر درامد بی طرف نبودن مالیات بردرامد
He's a wet blanket.
U
او
[مرد]
آدم روح گیری
[نا امید کننده ای یا ذوق گیری]
است.
taxation
U
مالیات بندی مالیات
levying
U
اخذ مالیات مالیات
levied
U
مالیات بندی مالیات
levied
U
اخذ مالیات مالیات
levying
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
مالیات بندی مالیات
levy
U
اخذ مالیات مالیات
levy
U
مالیات بندی مالیات
levies
U
اخذ مالیات مالیات
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
his severity relaxed
U
از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
digamy
U
دو زن گیری دو شوهر گیری
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
with the utmost rigour
U
با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter
U
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging
U
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
sensible
U
قابل درک قابل رویت
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
sess
U
مالیات
impost
U
مالیات
tithing
U
مالیات ده یک
gabel
U
مالیات
gabelle
U
مالیات
Scot
U
مالیات
cess
U
مالیات
taxation
U
مالیات
taxes
U
مالیات
tax
U
مالیات
taxed
U
مالیات
compression molding process
U
فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system
U
سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
levied
U
وصول مالیات
assesses
U
مالیات بستن به
assessing
U
مالیات بستن بر
assesses
U
مالیات بستن بر
assessing
U
مالیات بستن به
tax free
U
معاف از مالیات
tax free
U
بخشوده از مالیات
tax farmer
U
مستاجر مالیات
imposes
U
مالیات بستن بر
tax exempt
U
معاف از مالیات
tax function
U
تابع مالیات
tax in kind
U
مالیات جنسی
deductible
U
مالیات پذیر
capital levy
U
مالیات برسرمایه
tax refund
U
بازپرداخت مالیات
tax rate
U
نرخ مالیات
tax load
U
بار مالیات
tax incidence
U
عارضه مالیات
tax increase
U
افزایش مالیات
tax equation
U
معادله مالیات
excise taxes
U
مالیات بر فروش
wage tax
U
مالیات بر مزد
levying
U
وضع مالیات
ratepayers
U
مالیات دهنده
tax cuts
U
کاهش مالیات
tax base
U
ماخذ مالیات
ratepayer
U
مالیات دهنده
wealth tax
U
مالیات بر ثروت
levy
U
مالیات بندی
levies
U
مالیات بندی
tax deduction
U
کاهش مالیات
tax year
مالیات سالانه
levy
U
وصول مالیات
tax effect
U
اثر مالیات
impose
U
مالیات بستن بر
levied
U
مالیات بندی
levies
U
وصول مالیات
levying
U
مالیات بندی
yield tax
U
مالیات بر عایدی
levying
U
وصول مالیات
excise tax
U
مالیات بر مصرف
taxes
U
مالیات گرفتن از
estate duty
U
مالیات بر ارث
tax
U
مالیات گرفتن از
taxation
U
وضع مالیات
taxable
U
مشمول مالیات
taxable
U
مالیات بردار
direct taxation
U
مالیات مستقیم
tax-free
U
بخشوده از مالیات
direct tax
U
مالیات مستقیم
tax evasion
U
فرار از مالیات
taxed
U
مالیات گرفتن از
estate duty
U
مالیات ارث
assess
U
مالیات بستن بر
assess
U
مالیات بستن به
excise duties
U
مالیات غیرمستقیم
indirect taxation
U
مالیات غیرمستقیم
duty free
U
معاف ار مالیات
purchase tax
U
مالیات بر معاملات
assessed
U
مالیات بستن بر
total tax load
U
کل بار مالیات
assessed
U
مالیات بستن به
double taxation
U
مالیات مضاعف
taxes in kind
U
مالیات جنسی
taxation of monopoly
U
مالیات بر انحصار
estate tax
U
مالیات مستغلات
the rear vassals
U
مالیات دهندگان
stress
U
مالیات زیادبستن
stresses
U
مالیات زیادبستن
levies
U
وضع مالیات
excise
U
مالیات بستن بر
stressing
U
مالیات زیادبستن
estate tax
U
مالیات بر املاک
scot-free
U
معاف از مالیات
scot free
U
معاف از مالیات
levied
U
وضع مالیات
death tax
U
مالیات بر ارث
income taxes
U
مالیات بر درامد
income taxes
U
مالیات برعایدات
real estate tax
U
مالیات بر مستغلات
imposition
U
باج مالیات
quint
U
مالیات پنج یک
kiln tax
U
مالیات فخاری
land tax
U
مالیات زمین
land tax
U
مالیات ارضی
free from taxes
<adj.>
U
معاف از مالیات
Scot
U
مالیات بستن بر
impost
U
مالیات بر واردات
sale tax
U
مالیات بر فروش
incidence of taxation
U
انتقال مالیات
incidence of taxation
U
اثر مالیات
rental tax
U
مالیات مستغلات
inheritance tax
U
مالیات بر ارث
regressive taxation
U
مالیات نزولی
regressive taxation
U
مالیات کاهنده
regressive tax
U
مالیات نزولی
after tax
U
پس از وضع مالیات
income tax
U
مالیات بر درامد
levy
U
وضع مالیات
income tax
U
مالیات برعایدات
land tax
U
مالیات بر زمین
proportional taxation
U
مالیات تناسبی
corporation tax
U
مالیات بر شرکتها
levying of taxes
U
وضع مالیات
liable to tax
U
مشمول مالیات
per head tax
U
مالیات سرانه
surtax
U
مالیات اضافی
surtax
U
اضافه مالیات
surcharges
U
مالیات اضافی
surcharge
U
مالیات اضافی
octroi
U
مالیات دم دروازه
occupation tax
U
مالیات شغل
occupation tax
U
مالیات اصناف
nuisance tax
U
مالیات پردردسر
mise
U
مالیات خرج
neutral tax
U
مالیات خنثی
levy tax
U
وضع مالیات
profit tax
U
مالیات بر سود
levier
U
مالیات وصول کن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com