Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
issuable
U
قابل صدور انتشار دادنی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
issued
U
انتشار دادن صدور
issues
U
انتشار دادن صدور
issue
U
انتشار دادن صدور
exportable
U
قابل صدور
newsworthy
U
قابل انتشار
diffusible
U
قابل انتشار
electroluminescent
U
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی
attributable
U
قابل نسبت دادن نسبت دادنی
scalar
U
توضیح دادنی بوسیله عددی بر روی ترازو قابل سنجش با ترازو سنجش مدرج
export licence
U
جواز صدور مجوز صدور
dissemination
U
انتشار اخبار انتشار اطلاعات
stretchiest
U
کش دادنی
stretchy
U
کش دادنی
owing
U
دادنی
bloom
U
گل دادنی
bloomed
U
گل دادنی
blooms
U
گل دادنی
temperable
U
اب دادنی
stretchier
U
کش دادنی
repayable
U
پس دادنی
permissible
U
رخصت دادنی
disposable
U
ازدست دادنی
imputable
U
نسبت دادنی
alterant
U
تغییر دادنی
assignability
U
تخصیص دادنی
accomplishable
U
انجام دادنی
votable
U
رای دادنی
exhibitive
U
نشان دادنی
reportable
U
گزارش دادنی
lendable
U
عاریه دادنی
evincible
U
نشان دادنی
mitigable
U
تخفیف دادنی
performable
U
انجام دادنی
organizable
U
سر وصورت دادنی
forfoitable
U
ازدست دادنی
relievable
U
تسکین دادنی
movable
U
تکان دادنی
rewardable
U
پاداش دادنی
ascribable
U
نسبت دادنی
practical joke
U
شوخی انجام دادنی
demonstrability
U
نمایشی نمایش دادنی
loanable funds
U
وجوه وام دادنی
practical jokes
U
شوخی انجام دادنی
framable
U
تنظیم کردنی ترتیب دادنی
imputable
U
اسناد دادنی سزاوار سرزنش
impropriation
U
دادنی دارایی کلیسا و مانند ان بغیر روحانیون
exporting
U
صدور
export
[to]
U
صدور
[به]
exportation
U
صدور
issuance
U
صدور
export
U
صدور
emanation
U
صدور
exported
U
صدور
emission
U
صدور
emissions
U
صدور
issuing
U
صدور
issuance credit
U
صدور
prescription
U
صدور فرمان
emission characteristic
U
مشخصه صدور
issue note
U
برگه صدور
prescriptions
U
صدور فرمان
export bounty
U
جایزه صدور
issued
U
صدور مطلب
emissive power
U
قدرت صدور
issue
U
صدور مطلب
issue a guarantee
U
صدور ضمانتنامه
issues
U
صدور مطلب
specific emission
U
ضریب صدور
data export
U
صدور داده
date in issuing
U
تاریخ صدور
date of issuance
U
تاریخ صدور
released
U
اجازه صدور
billing
U
صدور صورتحساب
field emission
U
صدور میدانی
releases
U
اجازه صدور
thermionic emission
U
صدور گرمیونایی
emissions
U
صدور خروج
primary emission
U
صدور اولیه
release
U
اجازه صدور
emission
U
صدور خروج
emissions
U
صدور الکترون
secondary emission
U
صدور ثانوی
electron emission
U
صدور الکترون
emission
U
صدور الکترون
export licence
U
پروانه صدور
secondary emission characteristic
U
مشخصه صدور ثانوی
prohibition
U
صدور حکم منع
photo emission effect
U
صدور نور- برقی
to request issuance
U
تقاضای صدور کردن
photo electric emission
U
صدور نور- برقی
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
perfecting bail
U
صدور قرارقبولی کفالت
bond issue
U
صدور اوراق قرضه
secondary emission ratio
U
شدت صدور ثانوی
prejudication
U
صدور رای پیش از رسیدگی
issue
[of something]
[ID card or check]
U
صدور
[چیزی]
[کارت شناسایی]
[چک]
progation
U
انتشار
spreading
U
انتشار
publicity
U
انتشار
promulgation
U
انتشار
publishment
U
انتشار
irradiation
U
انتشار
propagation
U
انتشار
publication
U
انتشار
emission
U
انتشار
issuance
U
انتشار
newsreader
U
انتشار
report
U
انتشار
currencies
U
انتشار
currency
U
انتشار
proclamation
U
انتشار
effluxion
U
انتشار
proclamations
U
انتشار
omission
U
انتشار
broadcasts
U
انتشار
broadcast
U
انتشار
diffusion
U
انتشار
dispersion
U
انتشار
pervasion
U
انتشار
dissemination
U
انتشار
incidence
U
انتشار
reports
U
انتشار
issue
U
انتشار
omissions
U
انتشار
publications
U
انتشار
issued
U
انتشار
issues
U
انتشار
emissions
U
انتشار
reported
U
انتشار
effluence
U
انتشار
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
antenna pattern
U
انتشار انتن
propagation sequence
U
مرحله انتشار
published
U
انتشار دادن
propagation constant
U
ثابت انتشار
republication
U
انتشار مجدد
propagation sequence
U
تسلسل انتشار
publish
U
انتشار دادن
load spread
U
انتشار نیرو
thought broadcasting
U
انتشار فکر
emissions
U
انتشار امواج
promulgation of the laws
U
انتشار قوانین
circulation
U
انتشار جریان
circulations
U
انتشار جریان
noise
U
انتشار دادن
noises
U
انتشار دادن
propagandize
U
انتشار دادن
emission
U
انتشار امواج
velocity of propagation
U
سرعت انتشار
to bruit abroad
انتشار دادن
diffusion coefficient
U
ضریب انتشار
publishes
U
انتشار دادن
propagation delay
U
تاخیر انتشار
electron emmission
U
انتشار الکترون
money creation
U
انتشار پول
issue
U
انتشار دادن
issues
U
انتشار دادن
issued
U
انتشار دادن
diffusion
U
انتشار پخش
diffusion
U
انتشار نور
emissivity
U
قابلیت انتشار
sound propagation
U
انتشار صوت
image speard
U
انتشار تصویر
wave propagation
U
انتشار موج
immission
U
انتشار خارجی
advertise
U
انتشار دادن
wave motion
U
انتشار موج
electronic emission
U
انتشار الکترونها
light emission
U
انتشار نور
rate of flame propagation
U
سرعت انتشار شعله
conical scanning
U
انتشار مخروطی امواج
sounding boards
U
عامل انتشار عقاید
sounding board
U
عامل انتشار عقاید
circulative
U
انتشار دهنده یا یابنده
error propagation
U
انتشار خطا
[ریاضی]
efflux
U
انتشار بخارج جریان
spreads
U
منتشر شدن انتشار
conductivity
U
ضریب هدایت یا انتشار
soundboard
U
عامل انتشار عقاید
spread
U
منتشر شدن انتشار
indict
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
indicting
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
court of record
U
در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
indicts
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
prohibitive tax
U
مالیات گزافی که صدور یاورود کالا را غیر ممکن می سازد
indicted
U
تعقیب متهم از طریق صدور کیفرخواست به وسیله دادگاه جنایی
propagate
U
انتشار دادن پخش کردن
propagated
U
انتشار دادن پخش کردن
propagating
U
انتشار دادن پخش کردن
advertises
U
اعلان کردن انتشار دادن
diasy chain
U
انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
promulgates
U
انتشار دادن ترویج کردن
promulgated
U
انتشار دادن ترویج کردن
promulgate
U
انتشار دادن ترویج کردن
issue
[of something]
[ID card or check]
U
انتشار
[اسکناس]
[اوراق بهادار]
advertised
U
اعلان کردن انتشار دادن
propagates
U
انتشار دادن پخش کردن
promulgating
U
انتشار دادن ترویج کردن
procedendo
U
حکم پادشاه در مورد تسریع دادرسی به قاضی یی که صدور رای را به تاخیرانداخته است
capital stock
U
سهام انتشار نیافته شرکت تضامنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com