Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
attemptable
U
قابل دست اندازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
exspuition
U
تف اندازی
expectoration
U
تف اندازی
filling
U
اب اندازی
diving
U
اب اندازی
arm wrestling
U
مچ اندازی
fillings
U
اب اندازی
wrist wrestling
U
مچ اندازی
sputtering
U
بیرون اندازی
glaziery
U
جام اندازی
inbreak
U
دست اندازی
boot
U
راه اندازی
trapping
U
در تله اندازی
trapping
U
بدام اندازی
triggered
U
راه اندازی
shading
U
سایه اندازی
triggers
U
راه اندازی
starting
U
راه اندازی
gunshot
U
تیر اندازی
sortition
U
قرعه اندازی
actuation
U
بکار اندازی
postponements
U
تاخیر اندازی
encroachment
U
دست اندازی
gunshots
U
تیر اندازی
snash
U
دست اندازی
moulting
U
پوست اندازی
moulting
U
شاخ اندازی
encroachments
U
دست اندازی
supersedure
U
تعویق اندازی
triggering
U
راه اندازی
gunfire
U
تیر اندازی
start up
U
راه اندازی
sortition
U
پشک اندازی
chrematistics
U
علم پس اندازی
dockage
U
حق بار اندازی
molt
U
پوست اندازی
abortions
U
بچه اندازی
contortion
U
ازشکل اندازی
lead work
U
جام اندازی
ejection
U
بیرون اندازی
extrajection
U
برون اندازی
firing
U
توپ اندازی
leg pull
U
دست اندازی
contortions
U
ازشکل اندازی
bootstrap
U
خودراه اندازی
cannonade
U
توپ اندازی
cannonry
U
توپ اندازی
postponement
U
تاخیر اندازی
trigger
U
راه اندازی
abortion
بچه اندازی
basket dam
U
بندسله اندازی
ecdysis
U
پوست اندازی
launghing
U
براه اندازی
trap
U
در تله اندازی
lead work
U
شیشه اندازی
cold boot
U
راه اندازی سرد
boot record
U
رکورد راه اندازی
starting motor
U
موتور راه اندازی
releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی
starting torque
U
کشتاور راه اندازی
start button
U
تکمه راه اندازی
boot
U
خود راه اندازی
ectuating switch
U
سوئیچ راه اندازی
starting lever
U
اهرم راه اندازی
starting position
U
وضعیت راه اندازی
starting time
U
زمان راه اندازی
starting current
U
جریان راه اندازی
starting power
U
توانایی راه اندازی
start up disk
U
دیسک راه اندازی
starting power
U
قدرت راه اندازی
starting procese
U
فرایند راه اندازی
to set intrigues on foot
U
پشت سر هم اندازی کردن
encroach
U
دست اندازی کردن
gabion
U
سله اندازی گابیون
reboot
U
راه اندازی مجدد
cockfights
U
جنگ اندازی خروس ها
cockfight
U
جنگ اندازی خروس ها
shadow ball
U
تمرین گوی اندازی
upcast
U
بالا اندازی تاه کش
self assertion
U
خودرا جلو اندازی
driver
U
برنامه راه اندازی
drainage
U
خشک اندازی فاضلاب
to lay a wager
U
دست اندازی کردن
to load off
U
بار اندازی کردن
casting
U
روش قلاب اندازی
drivers
U
برنامه راه اندازی
resets
U
راه اندازی مجدد
soft start
U
راه اندازی نرم
reset
U
راه اندازی مجدد
igniter switch
U
کلید راه اندازی
impinge
U
دست اندازی کردن
tournament casting
U
مسابقه قلاب اندازی
skish
U
مسابقه قلاب اندازی
encroaches
U
دست اندازی کردن
operating handle
U
دستگیره راه اندازی
encroach
U
دست اندازی کردن
encroached
U
دست اندازی کردن
system reset
U
راه اندازی مجدد سیستم
cranking capacity of battery
U
فرفیت راه اندازی باتری
starting winding
U
سیم پیچی راه اندازی
innate releasing mechanism
U
مکانیسم راه اندازی فطری
offhand position
U
حالت ایستاده در تیر اندازی
surf cast
U
قلاب اندازی از ساحل در موج
cold starting
U
راه اندازی در حالت سرد
device driver
U
برنامه راه اندازی دستگاه
drayage
U
هزینه بارگیری وبار اندازی
sagittary
U
سهمی وابسته به تیر اندازی
glazing
U
شیشه بری جام اندازی
master boot record
U
رکورد راه اندازی اصلی
to bring a bout by intrigue
U
بدسیسه یا پشت هم اندازی فراهم کردن
outfoxing
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfoxes
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
outfox
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
navy yard
U
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
outfoxed
U
در حقه بازی وپشت هم اندازی جلوتربودن از
instant start lamp
U
لامپ با راه اندازی در حالت سرد
centrifugal starting switch
U
سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
grid current starting point
U
نقطه راه اندازی جریان شبکه
pie alley
U
مسیر اسان برای گوی اندازی
hardware reset
U
باز راه اندازی سخت افزاری
surfcasting rod
U
چوب ماهیگیری برای قلاب اندازی در موج
skips
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
dartboard
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
dartboards
U
صفحه دایرهای هدف پیکان اندازی با 02 قسمت
servomechanism
U
مکانیسم خودکار جهت راه اندازی ماشین ها
skip
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
offense
U
توپ اندازی وتلاش برای انداختن میله
skipped
U
ازقلم اندازی سفید گذاردن قسمتی ازنقاشی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
to take a pot shot
[pot shots]
at somebody
[something]
U
به کسی
[چیزی]
مثل دیوانه ها تیر اندازی کردن
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
pyrography
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
sysop
U
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
poker work
U
نقشه اندازی روی چوب بوسیله سوزندان ان با داغ اهن
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
air man
U
کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
sensible
U
قابل درک قابل رویت
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
practice plug
U
وسیله کوچک پلاستیکی یالاستیکی شبیه طعمه ولی بدون قلاب برای تمرین یامسابقه نخ اندازی
compressor bleed air
U
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
resets
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
warm boot
U
فرایند فریب دادن کامپیوتر بااین تفکر که برق ان با وجودروشن بودن خاموش شده است راه اندازی گرم
reset
U
سیگنال الکتریکی که سیستم رابه وضعیت اولیه برمی گرداندوقتی که روشن شده بودونیازبه راه اندازی مجدد دارد
seamer
U
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
seam bowler
U
توپ اندازی با طرز پرتاب توپ که در حرکت به سمت دیگری می پیچد
swing bowler
U
توپ اندازی که از پرتاب توپ با حرکات قوسی اش استفاده میکند
To quibble and equivocate.
U
پشت هم اندازی کردن ( طفره رفتن ،دوپهلو صحبت کردن )
boot
U
اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
machine
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
icos
U
System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
machines
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
machined
U
کامپیوتری که حاوی کمترین کد ROM است تا سیستم را ازدیسک راه اندازی کند. هر زبان مورد نیاز باید جداگانه بار شود
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
kilim
[glim]
U
گلیم
[زیر اندازی ساده از پشم گوسفند یا بز که پرز نداشته و پود نما است و رنگ آمیزی و نقشه آن با استفاده از پودهای رنگی تعیین می شود.]
spin bowler
U
توپ اندازی که به توپ چرخش میدهد
startup disk
U
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
darts
U
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
cleanest
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
U
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
housekeeping
U
عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
apt
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
incapable
U
نا قابل
acceptor
U
قابل
good
U
قابل
soluble
U
قابل حل
qualified
U
قابل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com