Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
knowledgeable
U
قابل درک باهوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
smarts
U
باهوش
shrewdest
U
باهوش
knacky
U
باهوش
shrewder
U
باهوش
understandings
U
باهوش
understanding
U
باهوش
shrewd
U
باهوش
heavyweight
U
باهوش
heavyweights
U
باهوش
smart
U
باهوش
smarted
U
باهوش
smarter
U
باهوش
smarting
U
باهوش
smartest
U
باهوش
spiffy
U
باهوش
on the ball
<idiom>
U
باهوش
keen witted
U
باهوش
precocious
U
باهوش
bright
U
باهوش
brighter
U
باهوش
brightest
U
باهوش
smartest
U
باهوش شیک
cleverest
U
باهوش با استعداد
smarting
U
باهوش شیک
gleg
U
حساس باهوش
clever
U
باهوش با استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
have something on the ball
<idiom>
U
باهوش ،زرنگ
smarter
U
باهوش شیک
perceptive
U
حساس و باهوش
smarted
U
باهوش شیک
smart
U
باهوش شیک
nobody's fool
<idiom>
U
شخص باهوش
smarts
U
باهوش شیک
trick of the trade
<idiom>
U
باهوش وذکاوت
men of intellgence
U
مردم باهوش
keen
U
زیرک باهوش
spry
U
فرز باهوش
intelligential
U
عقلانی باهوش
keenest
U
زیرک باهوش
to have brains
U
باهوش بودن
sagacious
U
باهوش بافراست
smatt
U
زیبا باهوش
the baby takes notice
U
بچه باهوش است
poodles
U
نوعی سگ پشمالوی باهوش
poodle
U
نوعی سگ پشمالوی باهوش
apprehensive
U
درک کننده باهوش
head piece
U
ادراک ادم باهوش
wise guy
<idiom>
U
باهوش تراز بقیه جلودادن
swished
U
صدای ضربت تازیانه باهوش
swish
U
صدای ضربت تازیانه باهوش
swishes
U
صدای ضربت تازیانه باهوش
swishing
U
صدای ضربت تازیانه باهوش
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
shiner
U
ادم باهوش ادم زرنگ
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
sensible
U
قابل درک قابل رویت
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
apt
U
قابل
capable
U
قابل
incapable
U
نا قابل
qualified
U
قابل
sensible
U
قابل حس
dissoluble
U
قابل حل
thorough paced
U
قابل
ablest
U
قابل
abler
U
قابل
able
U
قابل
solvable
U
قابل حل
good
U
قابل
acceptor
U
قابل
soluble
U
قابل حل
limpsey
U
قابل انحناء
piceous
U
قابل اشتعال
limit of inflammability
U
حد قابل اشتعال
persuadable
U
قابل تشویق
pasturable
U
قابل چرا
limpsy
U
قابل انحناء
limsy
U
قابل انحناء
liveable
U
قابل زیستن
livable
U
قابل زندگی
livable
U
قابل معاشرت
pardoable
U
قابل عفو
knowable
U
قابل دانستن
partible
U
قابل افراز
livable
U
قابل زیستن
maintainable
U
قابل نگاهداری
plantable
U
قابل کشت
licensable
U
قابل اجازه
regrettable
U
قابل تاسف
inventible
U
قابل اختراع
newsworthy
U
قابل انتشار
potatory
U
قابل شرب
potable
U
قابل شرب
elastic
U
قابل ارتجاع
inventible
U
قابل جعل
irrecusable
U
غیر قابل رد
justifiable
U
قابل توجیه
irrigable
U
قابل ابیاری
judicable
U
قابل قضاوت
ponderable
U
قابل سنجش
justiciable
U
قابل دادرسی
noticeable
U
قابل توجه
kenspeckle
U
قابل شناسایی
leviable
U
قابل تحمیل
predicable
U
قابل اسناد
negotiate
U
قابل انتقال
moveable
U
قابل تغییر
moot
U
قابل بحث
mobilizable
U
قابل تجهیز
mistakable
U
قابل اشتباه
separable
U
قابل تفکیک
minable
U
قابل استخراج
mibeable
U
قابل استخراج
nota bene
U
قابل توجه
selectively
U
قابل انتخاب
selective
U
قابل انتخاب
negotiated
U
قابل انتقال
negotiates
U
قابل انتقال
negotiating
U
قابل انتقال
eligible
U
قابل انتخاب
namable
U
قابل ذکر
drinkable
U
قابل اشامیدن
multiplicable
U
قابل تکثیر
multipliable
U
قابل تکثیر
numerable
U
قابل شمارش
enforceable
U
قابل اجراء
enforceable
U
قابل اجرا
macroscopic
U
قابل رویت
machinable
U
قابل تراش
pivoting
U
قابل چرخش
observable
U
قابل مراعات
liveable
U
قابل زندگی
liveable
U
قابل معاشرت
digestible
U
قابل هضم
medicable
U
قابل معالجه
merchantable
U
قابل فروش
omissible
U
قابل حذف
merchantable
U
قابل معامله
open cheque
U
چک قابل انتقال
operable
U
قابل علاج
operable
U
قابل درمان
mentionable
U
قابل ذکر
meltable
U
قابل ذوب
trustworthy
U
قابل اعتماد
distinct
U
قابل تشخیص
vulnerable
U
قابل حمله
rentable
U
قابل اجاره
comprehensible
U
قابل درک
intelligible
U
قابل درک
intelligible
U
قابل فهم
repairable
U
قابل جبران
reparable
U
قابل جبران
repeatable
U
قابل تکرار
replaceable
U
قابل تعویض
substitutable
U
قابل تعویض
representable
U
قابل عرضه
reproachable
U
قابل توبیخ
reproducible
U
قابل تکثیر
renderable
U
قابل ارائه
exactable
U
قابل تحمیل
objectionable
U
قابل اعتراض
discernible
U
قابل تشخیص
discernible
U
قابل تمیز
registrable
U
قابل ثبت
regulable
U
قابل تعدیل
reimbursable
U
قابل پرداخت
remittable
U
قابل پرداخت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com