English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transposable U قابل جابجا شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lomomote U جابجا شدن
metastatic U جابجا شده
removal U جابجا کردن
supplant U جابجا شدن
supplanting U جابجا شدن
migratory U جابجا شونده
supplants U جابجا شدن
suppress U جابجا کردن
relocation U جابجا سازی
suppressing U جابجا کردن
disposition U جابجا شدن
dislocate U جابجا کردن
dislocate U جابجا شدن
dislocates U جابجا کردن
metastatic U جابجا شونده
relocating U جابجا کردن
turnover U جابجا شدن
He was kI'lled on the spot. U جابجا کشته شد
displacement U جابجا شدن
displacement U جابجا کردن
migrate U جابجا شدن
migrated U جابجا شدن
migrates U جابجا شدن
migrating U جابجا شدن
transpose U جابجا کردن
transposes U جابجا کردن
transposing U جابجا کردن
relocate U جابجا کردن
relocated U جابجا کردن
relocates U جابجا کردن
dislocating U جابجا شدن
out of place U جابجا شده
unhorse U جابجا کردن
translocate U جابجا کردن
suppresses U جابجا کردن
transposable U جابجا شدنی
heave U جابجا کردن
heaved U جابجا کردن
revulsive U جابجا شونده
autochthonous U جابجا نشده
translocation U جابجا شدگی
displaceable U جابجا شونده
supplanted U جابجا شدن
floating U جابجا شده
displaced U جابجا کردن
displace U جابجا کردن
displaces U جابجا کردن
dislocating U جابجا کردن
displacing U جابجا کردن
dislocates U جابجا شدن
erratic block U بلوک جابجا شونده
shifts U انتقال جابجا کردن
serpiginous U دونده جابجا شونده
shift U انتقال جابجا کردن
shifted U انتقال جابجا کردن
moving power U نیروی جابجا کننده
metastasis U جابجا شدن ناخوشی
malposition U جابجا شدگی جنین
soil transport U جابجا کردن خاک
to handle something with care U چیزی را با احتیاط جابجا کردن
removing U جابجا کردن به محل دیگر
movement U گردش جابجا کردن تحرک
restaging U جابجا کردن سوارکردن نفرات
revulsion U جابجا شدن درد ردع
removes U جابجا کردن به محل دیگر
remove U جابجا کردن به محل دیگر
winkle U جابجا کردن حلزون خوراکی
winkles U جابجا کردن حلزون خوراکی
displacing U جابجا شدن تغییر موضع دادن
handles U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
handle U قبضه شمشیر دستگیره جابجا کردن
displaces U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displaced U جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace U جابجا شدن تغییر موضع دادن
Handle the boxes with care. U جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
displacement U جابجا شدن جابجایی تغییر مکان
interchanging U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchange U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanges U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
interchanged U جابجا کردن چیزی با چیز دیگر
force displaced in parallel U [بردار] نیروی بطور موازی جابجا شده
changer U وسیلهای که چیزی را با چیز دیگر جابجا میکند
removing U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
removes U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
remove U بردن جابجا کردن انتقال دادن بیرون اوردن
shifts U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shifted U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift U کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shunting station U ایستگاه فرعی راه اهن برای جابجا کردن واگن ولوکوموتیو
staging base U پایگاه تجدید سوخت یابارگیری مجدد یا جابجا کردن کالاها در کشتی یا هواپیما
SDR U ثباتی در CPU که داده را پیش از پردازش نگه می دارد یا محل حافظه را جابجا میکند
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
bitblt U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
blit U در گرافیک کامپیوتری جابجا کردن یک بلاک از بیتها از یک محلی در حافظه به محلی دیگر
secondary soil U خاک جابجا شده یا ثانوی خاک دستی
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
achievable U قابل وصول قابل تفریق
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
sensible U قابل درک قابل رویت
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
constant displacement pump U پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
anagrammatize U جابجا کردن قلب کردن
antihandling fuze U ماسوره ضد دستکاری ماسوره غیر حساس به جابجا کردن و دستکاری
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
flippy U دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
capable U قابل
solvable U قابل حل
ablest U قابل
abler U قابل
soluble U قابل حل
good U قابل
able U قابل
acceptor U قابل
thorough paced U قابل
sensible U قابل حس
dissoluble U قابل حل
incapable U نا قابل
apt U قابل
qualified U قابل
thankworthy U قابل سپاسگزاری
arable U قابل کشتکاری
thinkable U قابل فکر
pliable U قابل انعطاف
navigable U قابل کشتیرانی
allowable U قابل قبول
allowable U قابل استفاده
profitable U قابل استفاده
submergible U قابل فروکردن در اب
ascertainable U قابل تحقیق
tractile U قابل کشش
translatable U قابل تعبیر
alienable U قابل انتقال
practical <adj.> U قابل استفاده
translatable U قابل ترجمه
affimable U قابل تصدیق
appealable U قابل استیناف
assignability U قابل تعیین
to come into operation U قابل اجراشدن
traceable U قابل ردیابی
adjustable U قابل تنظیم
traceable U قابل تعقیب
adjustable U قابل تطبیق
ascribable U قابل اسناد
analog U شی قابل قیاس
admittable U قابل تصدیق
assailable U قابل حمله
identifiable U قابل شناسایی
predictable U قابل پیشگویی
titratable U قابل عیارگیری
to come into effect U قابل اجراشدن
predictably U قابل پیشگویی
transformative U قابل تغییر
to take effect U قابل اجراشدن
statutable U قابل تقنین
tractile U قابل اتساع
admittable U قابل قبول
appeasable U قابل تسکین
aceptive U قابل قبول
supportable U قابل تحمل
superposable U قابل انطباق
superimposable U قابل تزاید
swimmable U قابل شناوری
superimposable U قابل تحمیل
accomplishable U قابل اجرا
suable U قابل پیگرد
adducible U قابل استدلال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com