English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
approvable U قابل تصویب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
Other Matches
approval by acclamation U تصویب به وسیله کف زدن وابراز احساسات این گونه تصویب زمانی مصداق پیدامیکند که مخالف جدی وجودنداشته باشد و طبعا" مسئله شمردن صاحبان اصوات تحسین امیز منتفی است
approbation U تصویب
okay U تصویب
ratification U تصویب
sanction U تصویب
sanctioning U تصویب
sanctions U تصویب
sanctioned U تصویب
ok U تصویب
resolution U تصویب
enactment U تصویب
approval U تصویب
resolutions U تصویب
enactments U تصویب
allows U تصویب کردن
to be approved U به تصویب رسیدن
discountenance U تصویب نکردن
meet of approval of U به تصویب ..... رسیدن
ratified U تصویب کردن
pass U تصویب شدن
sanction U تصویب کردن
resolute U تصویب کردن
allow U تصویب کردن
allowing U تصویب کردن
ratifies U تصویب کردن
approbate U تصویب کردن
acted U تصویب نامه
approval of plan U تصویب نقشه
act U تصویب نامه
ratification U تصدیق و تصویب
subscribe U تصویب کردن
subscribes U تصویب کردن
subscribing U تصویب کردن
approving U تصویب کردن
to meet the a of U به تصویب رسیدن
ratify U تصویب کردن
subscribed U تصویب کردن
ratifying U تصویب کردن
to have approved U به تصویب رساندن
disapprove U تصویب نکردن
disapproves U تصویب نکردن
disapprobation U عدم تصویب رد
grant U تصویب کردن
allowed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
authorised [British] <adj.> <past-p.> U تصویب شده
passage U تصویب قطعه
passages U تصویب قطعه
authorized <adj.> <past-p.> U تصویب شده
passed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
approved <adj.> <past-p.> U تصویب شده
agreed <adj.> <past-p.> U تصویب شده
approve U تصویب کردن
indorsation U تصویب نمودن
imprimatur U تصویب پذیرش
approved U تصویب شده
acceptance U تصویب یک پیشنهاد
acceptances U تصویب یک پیشنهاد
approves U تصویب کردن
approvingly U تصویب شده
passes U تصویب شدن
sanctioning U تصویب کردن
sanctions U تصویب کردن
passed U تصویب شدن
sanctioned U تصویب کردن
disapproval U عدم تصویب
allow U تصویب کردن
order in council U تصویب نامه دولتی
reenactment U تصویب مجدد قانون
the royol a U تصویب یاصحه همایونی
passed U گذراندن تصویب شدن
approval to the treaty U معاهدهای را تصویب کردن
subject to your approval U اگرشما تصویب نمایید
pass U گذراندن تصویب شدن
passes U گذراندن تصویب شدن
disapprove U رد کردن تصویب نکردن
disapproves U رد کردن تصویب نکردن
subject to your approval U موکول به تصویب شما
authorize U اختیار دادن تصویب کردن
authorizes U اختیار دادن تصویب کردن
deposit of instrument of ratification U ایداع اسناد دال بر تصویب
authorising U اختیار دادن تصویب کردن
passes U تصویب کردن قبول شدن
pass U تصویب کردن قبول شدن
passed U تصویب کردن قبول شدن
authorises U اختیار دادن تصویب کردن
enacts U تصویب کردن نمایش دادن
enacting U تصویب کردن نمایش دادن
enacted U تصویب کردن نمایش دادن
enact U تصویب کردن نمایش دادن
instruments of ratification U اسناد دال بر تصویب و تصدیق
votes U با اکثریت اراء تصویب کردن
voted U با اکثریت اراء تصویب کردن
vote U با اکثریت اراء تصویب کردن
it depends on his approval U منوط به موافقت و تصویب اوست
approved circuit U مدار تصویب شده مخابراتی
authorizing U اختیار دادن تصویب کردن
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
unit price contract U قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
rogation U تصویب قانون بوسیله مراجعه باراء عمومی
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
two man rule U قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
exchange of instruments of ratification U مبادله اسناد دال بر تصدیق وتصویب موضوع مورد توافق یا تصویب معاهده
copyrights U عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
copyright U عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
achievable U قابل وصول قابل تفریق
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
sensible U قابل درک قابل رویت
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
capacity U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
visual display terminal U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit U ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
expert U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
experts U نرم افزاری که دانش نصیحت و قوانین تصویب شده توسط خبره ها را در یک موضوع مشخص به داده کاربر اعمال میکند تا کمک به رفع یک مشکل
privacy act of قانونی که در کنگره آمریکا برای منظم کردن ذخیره داده در پایگاه های داده آژانس فدرالی به تصویب رسید
indiscoverable U غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
inconvertible U غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable U قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
irrefrangible U غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indemonstrable U غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
ok U تصویب کردن موافقت کردن
ratify U قبول کردن تصویب کردن
ratified U قبول کردن تصویب کردن
ratifies U قبول کردن تصویب کردن
homologate U تصدیق کردن تصویب کردن
okay U تصویب کردن موافقت کردن
ratifying U قبول کردن تصویب کردن
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
statute of fraud U قوانین ضد کلاهبرداری قوانینی که در سال 7761میلادی در زمان چارلزیازدهم در انگلستان به تصویب رسید و هدف اصلی ان جلوگیری از گواهی دروغ و پیمان شکنی و استفاده نامشروع از عدم حضور ذهن گواهان در محکمه بود
lobbies U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobby U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
lobbied U تحمیل موضوعی بر دستگاه قانونگذاری به به این ترتیب که موضوعی را به نفع فرد یاطبقه خاص در قالب قانون بریزد لایحهای را از طریق تماس قبلی با نمایندگان مجلس و خواهش از ایشان به تصویب رساندن
inexplicably U بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable U قابل فروش جنس قابل فروش
vendible U قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable U قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar U سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
good U قابل
thorough paced U قابل
incapable U نا قابل
soluble U قابل حل
dissoluble U قابل حل
qualified U قابل
capable U قابل
ablest U قابل
abler U قابل
able U قابل
sensible U قابل حس
apt U قابل
solvable U قابل حل
acceptor U قابل
utilizable <adj.> U قابل مصرف
attributable U قابل اسناد
variative U قابل تغییر
considerable U قابل توجه
amenable U قابل جوابگویی
vaporizable U قابل تبخیر
pitiable U قابل ترحم
admirable <adj.> U قابل تحسین
employable U قابل استخدام
temptable U قابل اغوا
plausible U قابل استماع
sustainable U قابل تحمل
changeable U قابل تغییر
admirable <adj.> U قابل پسند
verifiable U قابل رسیدگی
unifiable U قابل اتحاد
newsworthy U قابل انتشار
elastic U قابل ارتجاع
trig U قابل اعتماد
treatable U قابل بحث
verifiable U قابل بازبینی
divisible U قابل تقسیم
extendable U قابل تمدید
open U قابل بحث
opened U قابل بحث
opens U قابل بحث
unifiable U قابل هم رنگی
revealable U قابل مکاشفه
treatable U قابل درمان
practicable U قابل اجرا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com