English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 217 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sicker U قابل اطمینان
reliability U قابل اطمینان
reliable U قابل اطمینان
valid U قابل اطمینان
solid U قابل اطمینان
solids U قابل اطمینان
liable U قابل اطمینان
reputable U قابل اطمینان
assurable U قابل اطمینان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
unreliable U غیر قابل اطمینان نامعتبر
dependable U قابل اطمینان مورد اعتماد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
chunking along U عملکرد یک برنامه طویل الاجراو قابل اطمینان
safe yield U بده قابل اطمینان
On comparison, the Mercedes was the more reliable of the two cars. U هنگام مقایسه دو خودرو، بنز قابل اطمینان تر بود.
Other Matches
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
reliability U اطمینان قابلیت اطمینان
confidence limit U حد اطمینان
certitude U اطمینان
fideism U اطمینان
assurances U اطمینان
certes U اطمینان
certainty U اطمینان
assuredness U اطمینان
confidences U اطمینان
certainties U اطمینان
trusts U اطمینان
safety U اطمینان
trusted U اطمینان
trustingly U با اطمینان
surety U اطمینان
sureties U اطمینان
trust U اطمینان
affiance U اطمینان
assurance U اطمینان
security U اطمینان
instable U بی اطمینان
confidence U اطمینان
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
confides U اطمینان کردن
aplomb U اطمینان بخود
confide U اطمینان کردن
assurer U اطمینان دهنده
overconfidence U اطمینان بیش از حد
ensure U اطمینان یافتن
assuror U اطمینان دهنده
confided U اطمینان کردن
factor of safety U عامل اطمینان
factor of safety U ضریب اطمینان
uncertainties U عدم اطمینان
reassurance U اطمینان مجدد
reassurance U اطمینان افرینی
level of confidence U سطح اطمینان
reassurances U اطمینان مجدد
reassurances U اطمینان افرینی
relief valve U شیر اطمینان
safety glass U شیشه اطمینان
quality assurance U اطمینان از کیفیت
positiveness U قطعیت اطمینان
limits of confidence U حدود اطمینان
trustful U معتمد اطمینان
safety belts U کمربند اطمینان
safety belt U کمربند اطمینان
play up U اطمینان دادن به
safety valve U دریچه اطمینان
uncertainty U عدم اطمینان
safety plug U پولک اطمینان
safety lamp U چراغ اطمینان
trusty U اطمینان بخش
safety hook U قلاب اطمینان
safety fuse U فیوز اطمینان
safe valve U دریچه اطمینان
assurance factor U ضریب اطمینان
bleeder valve U شیر اطمینان
truster U اطمینان کننده
failure safety U قابلیت اطمینان
accredit U اطمینان کردن
confidence level U درجه اطمینان
accrediting U اطمینان کردن
accredits U اطمینان کردن
confidence limits U حدود اطمینان
confidence interval U فاصله اطمینان
confidence coefficicent U ضریب اطمینان
interval confidence U فاصله اطمینان
insurance stockage U ذخیره اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
unpromising U غیرقابل اطمینان
fire escape U پلکان اطمینان
i'll warrant U اطمینان میدهم
fire escapes U پلکان اطمینان
cretain U تاحدی اطمینان
dependability U قابلیت اطمینان
coniviction U عقیده اطمینان
unreliability U عدم اطمینان
dependable U قابلیت اطمینان
safety-valve U دریچه اطمینان
safety-valves U دریچه اطمینان
confidingly U از روی اطمینان
interval confidence U دامنه اطمینان
figure on اطمینان داشتن
insuring U اطمینان یافتن
coefficient of safety U ضریب اطمینان
reliability U قابلیت اطمینان
fiducial interval U فاصله اطمینان
assures U اطمینان دادن
assure U اطمینان دادن
insures U اطمینان یافتن
confidence belt U کمربند اطمینان
ensures U اطمینان یافتن
ensured U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
assuring U اطمینان دادن
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
trusted U اطمینان پشت گرمی
checks U اطمینان از صحت چیزی
safe U صحیح اطمینان بخش
fiduciary U اطمینان بخش ثقه
ultimate factor of safety U ضریب اطمینان اختیاری
checked U اطمینان از صحت چیزی
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
safer U صحیح اطمینان بخش
check U اطمینان از صحت چیزی
trusts U اطمینان پشت گرمی
reasure U دوباره اطمینان یا قوت
misgivings U عدم اطمینان ترس
misgiving U عدم اطمینان ترس
safes U صحیح اطمینان بخش
trust U اطمینان پشت گرمی
mistrusts U اطمینان نکردن به فن داشتن
qualm U عدم اطمینان بیم
persuasion U اطمینان عقیده دینی
persuasions U اطمینان عقیده دینی
mistrust U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusted U اطمینان نکردن به فن داشتن
mistrusting U اطمینان نکردن به فن داشتن
safest U صحیح اطمینان بخش
area of uncertainity U منطقه عدم اطمینان
trusty U موتمن مورد اطمینان
reassures U دوباره اطمینان دادن
reassured U دوباره اطمینان دادن
reliability U قابلیت اطمینان اعتبار
qualms U عدم اطمینان بیم
reassure U دوباره اطمینان دادن
anti flood valve U شیر اطمینان مانع طغیان
avouch U اقرار کردن اطمینان دادن
bleeder type steam engine U ماشین بخار با شیر اطمینان
quality assurance U عملیات اطمینان از کیفیت جنس
persuasion U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
accredits U مورد اطمینان بودن یا شدن
vouch U اطمینان دادن تایید کردن
accredit U مورد اطمینان بودن یا شدن
to believe in somebody [something] U اطمینان داشتن به کسی [چیزی]
accrediting U مورد اطمینان بودن یا شدن
swear by <idiom> U کاملا از چیزی اطمینان داشتن
i assured him of that U به او در این باره اطمینان دادم
i reckon U اطمینان به دوستی کسی داشتن
i rely or your secrecy U من به رازداری شما اطمینان میکنم
trut U اطمینان داشتن توکل کردن
persuasions U نظریه یا عقیده ازروی اطمینان
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
mistrustfully U ازروی بدگمانی از روی عدم اطمینان
sail in U با جدیت و اطمینان بکاری مبادرت کردن
authentication U اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
confidence man U کسی که از اطمینان دیگرسوء استفاده میکند
controls U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
controlling U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
control U اطمینان از بررسی و آزمایش کردن چیزی
life is not worth an hour's p U ساعتی هم نمیتوان به زندگی اطمینان داشت
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
measure U عملیات برای اطمینان یافتن از صحت چیزی
maintain U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintains U اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
bank on <idiom> U اطمینان داشتن ،روی چیزی حساب کردن
balances U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
arithmetic U عملیات محاسباتی مجدد برای اطمینان از صحت نتیجه
balance U روش اطمینان یافتن از هم سطح بودن در انتهای دو ستون
observable U قابل مشاهده قابل گفتن
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable U قابل رهایی قابل ضمانت
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
achievable U قابل وصول قابل تفریق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
sensible U قابل درک قابل رویت
tenable U قابل مدافعه قابل تصرف
elastic U قابل کش امدن قابل انعطاف
aligner U وسیلهای که از صاف بودن کاغذ در چاپگر اطمینان حاصل میکند
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
acatalectic U قاضی یاشخصی که نمیتواند به صحت امری اطمینان حاصل کند
verification U بررسی هرکلیدبرای اطمینان ازاعتبار آن برای یک برنامه کاربردی خاص
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tests U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
tested U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
test U اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
synchronised U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
protection U اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
synchronizes U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
dry run U اجرای برنامه با داده پیش فرض برای اطمینان از صحت کارها
synchronises U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronization U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
synchronize U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
synchronising U اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
capacities U حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com