Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
employable
U
قابل استخدام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
recruit
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruited
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
serviced
U
استخدام
service
U
استخدام
sorb
U
استخدام
employment
U
استخدام
recruitment
U
استخدام
employs
U
استخدام کردن
enroll
U
استخدام کردن
public service
U
استخدام دولتی
featherbed
U
استخدام کارمنداضافی
employ
U
استخدام کردن
unemployable
U
غیرفابل استخدام
retd
U
مخفف در استخدام
engages
U
استخدام کردن
personnel management
U
مدیریت استخدام
personnel manager
U
مدیر استخدام
engage
U
استخدام کردن
reenagement
U
استخدام دوباره
employers
U
استخدام کننده
employer
U
استخدام کننده
to retain
U
استخدام کردن
employed
U
استخدام کردن
employing
U
استخدام کردن
take into service
U
استخدام کردن
engages
U
گرفتن استخدام کردن
inductee
U
نفر استخدام شده
engage
U
گرفتن استخدام کردن
recruits
U
نواموز استخدام کردن
administrative contracting office
U
دفتر استخدام کارگزینی
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
recruiting
U
نواموز استخدام کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
recruited
U
نواموز استخدام کردن
working paper
U
ورقهء استخدام کارگر
recruit
U
نواموز استخدام کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
employing
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employs
U
بکار گماشتن استخدام کردن
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
employed
U
بکار گماشتن استخدام کردن
reenlistment
U
دوباره در ارتش استخدام شدن
employ
U
بکار گماشتن استخدام کردن
sign on
U
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
U
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
applications
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
to engage somebody as somebody
U
کسی را به عنوان کسی
[در پیشه ای]
استخدام کردن
application
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
transferable
U
قابل واگذاری قابل انتقال
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
presentable
U
قابل نمایش قابل تقدیم
elastic
U
قابل کش امدن قابل انعطاف
combustible
U
قابل سوزش قابل تراکم
bilable
U
قابل رهایی قابل ضمانت
thankworthy
U
قابل تشکر قابل شکر
presumable
U
قابل استنباط قابل استفاده
presentable
U
قابل معرفی قابل ارائه
adducible
U
قابل اضهار قابل ارائه
changeable
U
قابل تعویض قابل تبدیل
exigible
U
قابل مطالبه قابل پرداخت
sensible
U
قابل درک قابل رویت
achievable
U
قابل وصول قابل تفریق
observable
U
قابل مشاهده قابل گفتن
flexile
U
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
U
قابل تقاضا قابل ادعا
capacities
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacity
U
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
visual display unit
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal
U
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
floatable
U
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible
U
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
irrefrangible
U
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable
U
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
indemonstrable
U
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
adobe type manager
U
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
cleavable
U
قابل شکافته شدن قابل ورقه ورقه شدن
air transportable sonar
U
سونار مخصوص هواپیما سونار قابل حمل با هواپیما سونار قابل حمل هوایی
abler
U
قابل
ablest
U
قابل
sensible
U
قابل حس
soluble
U
قابل حل
apt
U
قابل
able
U
قابل
incapable
U
نا قابل
solvable
U
قابل حل
good
U
قابل
capable
U
قابل
qualified
U
قابل
thorough paced
U
قابل
dissoluble
U
قابل حل
acceptor
U
قابل
regrettable
U
قابل تاسف
piceous
U
قابل اشتعال
persuadable
U
قابل تشویق
predictably
U
قابل پیشگویی
predictable
U
قابل پیشگویی
willable
U
قابل اراده
trustworthy
U
قابل اعتماد
plantable
U
قابل کشت
pivoting
U
قابل چرخش
enforceable
U
قابل اجرا
mobilizable
U
قابل تجهیز
willable
U
قابل ارث
adjustable
U
قابل تطبیق
adjustable
U
قابل تنظیم
moveable
U
قابل تغییر
moot
U
قابل بحث
identifiable
U
قابل شناسایی
combustible
U
قابل اشتعال
noticeable
U
قابل توجه
willable
U
قابل اعمال
multipliable
U
قابل تکثیر
multiplicable
U
قابل تکثیر
bailable
U
قابل ضمانت
namable
U
قابل ذکر
numerable
U
قابل شمارش
analogous
U
قابل مقایسه
detachable
U
قابل تجزیه
detachable
U
قابل تفکیک
verifiable
U
قابل بازبینی
navigable
U
قابل کشتیرانی
combustible
U
قابل احتراق
operable
U
قابل درمان
voidable
<adj.>
U
قابل لغو
variant
U
قابل تغییر
analogous
U
قابل قیاس
verifiable
U
قابل رسیدگی
negligible
U
قابل اغماض
negotiable
U
قابل معامله
registered
U
قابل اهمیت
voidable
<adj.>
U
قابل فسخ
omissible
U
قابل حذف
negligible
U
قابل فراموشی
open cheque
U
چک قابل انتقال
operable
U
قابل علاج
advisable
U
قابل توصیه
reasonable
U
قابل قبول
pasturable
U
قابل چرا
voidable
<adj.>
U
قابل ابطال
apparent
U
قابل رویت
viable
U
قابل دوام
audible
U
قابل شنیدن
imaginable
U
قابل درک
audible
U
قابل شنوایی
detectable
U
قابل کشف
warrantable
U
قابل گواهی
arable
U
قابل کشتکاری
justifiable
U
قابل توجیه
negotiable
U
قابل مذاکره
nota bene
U
قابل توجه
admirable
<adj.>
U
قابل پسند
pardoable
U
قابل عفو
admirable
<adj.>
U
قابل تحسین
sustainable
U
قابل تحمل
partible
U
قابل افراز
practicable
U
قابل اجرا
negotiable
U
قابل انتقال
attributable
U
قابل اسناد
perceptible
U
قابل درک
believable
U
قابل قبول
arguably
U
قابل بحث
arguable
U
قابل بحث
ratable
U
قابل ارزیابی
utilizable
<adj.>
U
قابل مصرف
transferable
U
قابل انتقال
transferable
U
قابل ورابری
mobiles
U
قابل تحرک
mobiles
U
قابل حرکت
mobile
U
قابل تحرک
mobile
U
قابل حرکت
passable
U
قابل قبول
passable
U
قابل عبور
changeable
U
قابل تغییر
amenable
U
قابل جوابگویی
plausible
U
قابل استماع
liable
U
قابل اطمینان
accountable
U
قابل توضیح
recoverable
U
قابل وصول
procurable
U
قابل حصول
obtainable
U
قابل حصول
acceptable
U
قابل پذیرش
acceptable
U
قابل قبول
rebuttable
U
قابل رو کردن
handy
<adj.>
U
قابل استفاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com