English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
applies U قابل اجرا بودن
apply U قابل اجرا بودن
applying U قابل اجرا بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
escrow U سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
feasible <adj.> U قابل اجرا
executable <adj.> U قابل اجرا
possible [doable, feasible] <adj.> U قابل اجرا
manageable <adj.> U قابل اجرا
makable [spv. makeable] <adj.> U قابل اجرا
makeable <adj.> U قابل اجرا
workable <adj.> U قابل اجرا
executable U قابل اجرا
practicable <adj.> U قابل اجرا
makable <adj.> U قابل اجرا
accomplishable U قابل اجرا
doable <adj.> U قابل اجرا
contrivable <adj.> U قابل اجرا
utilitarian [useful] <adj.> U قابل اجرا
purposeful <adj.> U قابل اجرا
purpose-built <adj.> U قابل اجرا
proper <adj.> U قابل اجرا
practical <adj.> U قابل اجرا
functional <adj.> U قابل اجرا
convenient <adj.> U قابل اجرا
appropriate [for an occasion] <adj.> U قابل اجرا
enforcible U قابل اجرا
enforceable U قابل اجرا
practicable U قابل اجرا
achievable <adj.> U قابل اجرا
purposive <adj.> U قابل اجرا
effective U قابل اجرا
useful <adj.> U قابل اجرا
executory U قابل اجرا
usable <adj.> U قابل اجرا
applicable <adj.> U قابل اجرا
suitable <adj.> U قابل اجرا
utilisable [British] <adj.> U قابل اجرا
utilizable <adj.> U قابل اجرا
inapplicable U غیر قابل اجرا
post obit U قابل اجرا پس از مرگ
executable form U فرم قابل اجرا
inexecutable U غیر قابل اجرا
to inure U قابل اجرا شدن
to go into effect U قابل اجرا شدن
unenforceable U غیر قابل اجرا
efective U موثر قابل اجرا
impracticable <adj.> U غیر قابل اجرا
come to effect U قابل اجرا شدن
come into operation U قابل اجرا شدن
inexecutable <adj.> U غیر قابل اجرا
unfeasible <adj.> U غیر قابل اجرا
applicable law U قانون قابل اجرا
facile U باسانی قابل اجرا
to come into operation U قابل اجرا شدن
to take effect U قابل اجرا شدن
executable form U شکل قابل اجرا
pracitcable U قابل اجرا صورت پذیر
bind U به صورتی که قابل اجرا باشد
binds U به صورتی که قابل اجرا باشد
inapplicable U غیر قابل اجرا نامناسب
N.A U مخفف به معنای غیر قابل اجرا
to enter into force as from U قابل اجرا [قانونی] شدن از زمان
binders U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
binder U را را به خرمی که قابل اجرا باشد تبدیل میکند
aix U ی از UNIX محصول IBM قابل اجرا در PCهایش
irreversible process U پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
machine U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machines U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
machined U که قابل اجرا روی هر سیستم کامپیوتری باشد
passes U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
passed U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
pass U صادر شدن فتوی دادن تصویب و قابل اجرا کردن
portable U برنامهای که روی سیستمهای کامپیوتری مختلف قابل اجرا است
reprogram U تغییردادن برنامه به طوری که روی کامپیوتردیگری قابل اجرا باشد
object language programming U برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
chaining U به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
Taligent U سیستم عامل ساخت IBM وApple که درPC وMacintosh قابل اجرا است
pocket judgment U سنددینی که بلافاصله پس ازسررسید بدون هیچ تشریفاتی قابل وصول و اجرا است
run duration U کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
presumptive instruction U دستور برنامه تغییر نکرده که پردازش میشود تا دستورات قابل اجرا را بدست آورد
while loop U دستورات برنامه شرطی که در صورت درست بودن یک شرط, یک قطعه را اجرا میکند
dedicated U کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
machines U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
viruses U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
virus U امکان نرم افزاری که فایلهای قابل اجرا را بررسی میکند تا ببینند آیا ویروس شناخته شدهای
devices U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
appliance computer U سیستم کامپیوتری آماده اجرا که خریداری میشود و به سرعت برای یک منظور کاربردی قابل استفاده است
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
ScriptX U ابزار نشر و امکاناتی که امکان نوشتن برنامههای کاربردی چند رسانهای میدهد که در محیطهای مختلف قابل اجرا
solvency U قابل وصول بودن
bribable U قابل رشوه بودن
credibility U قابل قبول بودن
to hold water U قابل قبول بودن
serviceableness U قابل استفاده بودن
sociability U قابل معاشرت بودن
to stand comparison with U قابل مقایسه بودن با
to bear comparison with U قابل مقایسه بودن با
to be valid U قابل قبول بودن
remerkableness U قابل ملاحظه بودن
noteworthiness U قابل ملاحظه بودن
disputability U قابل اعتراض بودن
memorability U قابل یادداشت بودن
springs U جهیدن قابل ارتجاع بودن
indivisibility U غیر قابل تقسیم بودن
indigestibility U غیر قابل هضم بودن
irrevocability U غیر قابل فسخ بودن
imperceptibility U غیر قابل مشاهده بودن
incomprehensibility U غیر قابل فهم بودن
spring U جهیدن قابل ارتجاع بودن
irremovability U غیر قابل عزل بودن
to be available for delivery at short notice U بلافاصله قابل تحویل بودن
compiling U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compile U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiled U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
compiles U تبدیل برنامه سطح بالا به برنامه کد ماشین که خود قابل اجرا است
universal U نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
bomb U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs U یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
irresistibleness U غیر قابل مقاومت بودن سختی
visibility U قابلیت دید قابل رویت بودن
non dedicated server U کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را در پس زمینه اجرا میکند و نیز برای اجرای برنامههای کاربردی نرمال در همان زمان قابل استفاده است
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
background program U برنامهای که به هنگام عدم نیازمندیهای برنامههای باتقدم بالا به امکانات سیستم کامپیوتری چند برنامهای قابل اجرا میباشد
imparity U غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
to go down [in a particular way] with somebody U برای کسی [به سبک ویژه ای] قابل پذیرش بودن
executive agreement U موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
conventional RAM U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
transparently U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent U برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
rule of law U قانون تساوی افراد در برابرقانون و قابل رسیدگی بودن اعمال مامورین دولت درمحاکم عمومی
cases U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
case U جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
task U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
tasks U جابجایی برنامهای در حافظه با دیگر که موقتاگ روی دیسک ذخیره شده است . جابجایی کارها مشابه چند کاره بودن نیست چون میتواند چندین برنامه را هم زمان اجرا کند
standards U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
standard U تابعی که یک تابع که زیاد اجرا شود را اجرا میکند مثل ورودی صفحه کلید یا صفحه نمایش
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
run duration U 1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
attribute U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing U مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
operation U ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
friendly front end U طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item U وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality U مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
client side U داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
presumable U قابل استنباط قابل استفاده
exigible U قابل تقاضا قابل ادعا
changeable U قابل تعویض قابل تبدیل
combustible U قابل سوزش قابل تراکم
exigible U قابل مطالبه قابل پرداخت
transferable U قابل واگذاری قابل انتقال
flexile U قابل تغییر قابل تطبیق
thankworthy U قابل تشکر قابل شکر
presentable U قابل معرفی قابل ارائه
presentable U قابل نمایش قابل تقدیم
adducible U قابل اضهار قابل ارائه
achievable U قابل وصول قابل تفریق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com