English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
addibility U قابلیت افزایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
anti collision light U چراغ یا لامپ چشمک زنی که در بالای سکان عمودی یا زیرهواپیما به منظور افزایش قابلیت دیده شدن نصب میگردد
increase in conductivity U افزایش قابلیت هدایت
Other Matches
increase U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases U صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking U افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion U افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
interoperability U قابلیت همکاری با قسمتها یایکانهای دیگر قابلیت تعمیم کار یک یکان
range resolution U قابلیت رادار برای تعیین مسافت اشیای مختلف قابلیت تفکیک بردی
elasticity U خاصیت فنری قابلیت ارتجاع و خم شدن قابلیت انعطاف
airmobility U قابلیت حمل به وسیله هوارو قابلیت تحرک هوایی
serviceability U قابلیت استفاده مجدد قابلیت به کار بردن
swimming capability U قابلیت شناوری یا غوطه وری در اب قابلیت عبور از اب
electromagnetic compatability U قابلیت انطباق الکترومغناطیسی قابلیت کارهماهنگ الکتریکی
flotation U قابلیت شناوری یک خودرو قابلیت غوطه وری در اب
accession U قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
commensurability U قابلیت قیاس قابلیت اندازه گیری
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
ductility U قابلیت کشش قابلیت تورق
reflectance U قابلیت بازتاب قابلیت انعکاس
strain hardenability U قابلیت سخت گردانی کششی قابلیت سخت گردانی تغییربعدی قابلیت سخت گردانی سرد
retardation U [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion U افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population U نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
accessing U افزایش
increase U افزایش
rise U افزایش
rises U افزایش
increased U افزایش
increases U افزایش
amplification U افزایش
affixture U افزایش
aggrantizement U افزایش
enhancement U افزایش
additions U افزایش
summation U افزایش
accru U افزایش
scale up U افزایش
additament U افزایش
auxesis U افزایش
accretion U افزایش
adjunction U افزایش
addition U افزایش
accesses U افزایش
accessed U افزایش
augmentation U افزایش
increscent U افزایش
accession U افزایش
raises U افزایش
addendum U افزایش
raise U افزایش
intensification U افزایش
multiplication U افزایش
addenda U افزایش
gains U افزایش
increment U افزایش
reduce/enlarge U افزایش
gain U افزایش
increments U افزایش
gained U افزایش
expansion U افزایش
access U افزایش
elongation U افزایش طول
voltage increase U افزایش ولتاژ
superadd U باز افزایش
voltage rise U افزایش ولتاژ
superaddition U باز افزایش
subjunction U افزایش در پایان
appreciations U افزایش بها
put on weight <idiom> U افزایش وزن
pick up speed <idiom> U افزایش سرعت
annual increase U افزایش سالانه
augments U افزایش دادن
add time U زمان افزایش
accrue U افزایش یافتن
accrues U افزایش یافتن
accruing U افزایش یافتن
ascended U افزایش دادن
ascend U افزایش دادن
spurting U افزایش ناگهانی
thusŠ+= U نشان افزایش
ascends U افزایش دادن
augment U افزایش دادن
camber U افزایش زیاد
cambers U افزایش زیاد
accelerative U مایه افزایش
tax increase U افزایش مالیات
appreciation U افزایش بها
hypertension U افزایش فشارخون
spurt U افزایش ناگهانی
spurted U افزایش ناگهانی
augmenting U افزایش دادن
augmented U افزایش دادن
spurts U افزایش ناگهانی
fire-raising U افزایش اتش
salary increase U افزایش حقوق
mark up U افزایش قیمت
free radical addition U افزایش رادیکالی
frequency multiplication U افزایش فرکانس
scale up U افزایش مقیاس
increase of pressure U افزایش فشار
increase of power U افزایش قدرت
ingravescence U افزایش تشدید
monetary expansion U افزایش پول
progation U افزایش انتقال
rise in temperature U افزایش دما
increase in value U افزایش ارزش
overcompound U افزایش ترکیب
temperature rise U افزایش دما
thickening U افزایش ضخامت
export promotion U افزایش صادرات
increase of output U افزایش توان
increase of efficiency U افزایش راندمان
increasable U افزایش پذیر
increase in load U افزایش بار
increase in potential U افزایش پتانسیل
aggrandizement U افزایش بزرگی
increase of potential U افزایش پتانسیل
augmentable U قابل افزایش
increase in price U افزایش بهاء
increase in sensitivity U افزایش حساسیت
fire raising U افزایش اتش
increase of contrast U افزایش کنتراست
multiplication U افزایش تکثیر
growth U افزایش ترقی
increase of current U افزایش جریان
acceleration تعجیل افزایش
growths U افزایش ترقی
habilitation U قابلیت
adaptability U قابلیت
fitness U قابلیت
capacities U قابلیت
capacity U قابلیت
ability U قابلیت
competence U قابلیت
susceptibility U قابلیت
eligibility U قابلیت
solubility U قابلیت حل
skill U قابلیت
qualification U قابلیت
credential U قابلیت
solvability U قابلیت حل
competence U قابلیت
contemptibility U قابلیت
abilities U قابلیت
capability U قابلیت
artificial aging U افزایش استحکام الومینیوم
raise to a higher power U افزایش دادن نما
rate of productivity increase U نرخ افزایش بازدهی
vrc U بررسی افزایش عمودی
increase endorsement U تصدیق یا تائید افزایش
antimarkovinkoff addition U افزایش غیر مارکونیکوفی
rate of wage increase U نرخ افزایش دستمزد
to be on the increase U روبه افزایش گذاشتن
fibrosis U افزایش بافت لیفی
scale up U افزایش به نسبت ثابت
ether catalyzed addition U افزایش با کاتالیزگری اتر
accretions U افزایش یا نمو کوره
escalator clause U شرط افزایش بها
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
hyperglycemia U افزایش قند در خون
capital deepening U افزایش عمقی سرمایه
elongation U افزایش درازا کشامد
capital apprecation U افزایش ارزش سرمایه
capital widening U افزایش سطحی سرمایه
alkalosis U افزایش قلیای بدن
boosts U افزایش دادن چیزی
boosting U افزایش دادن چیزی
birth rates U ضریب افزایش جمعیت
jumps U جهش افزایش ناگهانی
to increase [to, by] U افزایش یافتن [به مقدار]
increment U افزایش در حقوق توسعه
increments U افزایش در حقوق توسعه
capital gains U افزایش ارزش سرمایه زش
aging U افزایش طول عمر
birth rate U نرخ افزایش ولادت
birth rate U ضریب افزایش جمعیت
birth rates U نرخ افزایش ولادت
appreciations U افزایش ارزش دارائی
bring something on <idiom> U دلیل افزایش سریع
boost U افزایش دادن چیزی
jumped U جهش افزایش ناگهانی
jump U جهش افزایش ناگهانی
appreciation U افزایش ارزش دارائی
strain U افزایش طول نسبی
boosted U افزایش دادن چیزی
strains U افزایش طول نسبی
scale U کمتریا افزایش نسبت
digestibility U قابلیت هضم
predicability U قابلیت اسناد
excitability U قابلیت تحریک
dis qualified U فاقد قابلیت
divisibility U قابلیت تقسیم
perceptibility U قابلیت درک
distensibility U قابلیت انبساط
dissolubility U قابلیت انحلال
expandability U قابلیت انبساط
practicableness U قابلیت عبور
exchangeability U قابلیت معاوضه
emissivity U قابلیت انتشار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com