English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
griff fifi U فی فی بزرگ کوهنوردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mountain climbing U کوهنوردی
etrier U فی فی کوهنوردی
mountaineering U کوهنوردی
fifi hook U رکاب کوهنوردی
bong U میخ کوهنوردی
chanel U میخ کوهنوردی
ice axe U کلنگ کوهنوردی
ropes U طناب کوهنوردی
roped U طناب کوهنوردی
rope U طناب کوهنوردی
climbing boots U پوتین کوهنوردی
cliff-hanger U چنگک باریک کوهنوردی
universal U میخ سبک کوهنوردی
figure eight knot U گره هشت کوهنوردی
bolt U رول کوهنوردی گلنگدن
pitches U طول طناب کوهنوردی
bolting U رول کوهنوردی گلنگدن
bolts U رول کوهنوردی گلنگدن
bolted U رول کوهنوردی گلنگدن
cliff hanger U چنگک باریک کوهنوردی
eyeing U سوراخ میخ کوهنوردی
active rope U طناب اصلی کوهنوردی
checkstone U گیره سنگی کوهنوردی
eyes U سوراخ میخ کوهنوردی
eying U سوراخ میخ کوهنوردی
pitch U طول طناب کوهنوردی
alpenstock U عصای قدیمی کوهنوردی
cliff-hangers U چنگک باریک کوهنوردی
eye U سوراخ میخ کوهنوردی
gates U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
de peg U بیرون اوردن میخ کوهنوردی
gate U قسمت فنری قلاب کوهنوردی
cinker U میخ سرپهن کفش کوهنوردی
piolet U کلنگ دوسر ویژه کوهنوردی
mugger U میخ 4 تیغه کفش کوهنوردی
muggers U میخ 4 تیغه کفش کوهنوردی
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
gates U در بزرگ
grossing U بزرگ
grosses U بزرگ
propylon U در بزرگ
grossest U بزرگ
greatest U بزرگ
spankings U بزرگ
mightier U بزرگ
majestic U بزرگ
great- U بزرگ
great U بزرگ
long ton U تن بزرگ
extra U بزرگ
extras U بزرگ
grave U بزرگ
graves U بزرگ
vast U بزرگ
gate U در بزرگ
spanking U بزرگ
bulkier U بزرگ
bulkiest U بزرگ
bulky U بزرگ
extra- U بزرگ
swith U بزرگ
dignified U بزرگ
eminent U بزرگ
of a large size U بزرگ
large sized U بزرگ
adult U بزرگ
adults U بزرگ
king size U بزرگ
extensive U بزرگ
mightiest U بزرگ
immane U بزرگ
mighty U بزرگ
gravest U بزرگ
smaller U بزرگ نه
smallest U بزرگ نه
massive U بزرگ
massively U بزرگ
vasty U بزرگ
large sized a U بزرگ
headman U بزرگ
headmen U بزرگ
small U بزرگ نه
hugeous U بزرگ
stour U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
bigger U بزرگ
full bottomed U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
high U بزرگ
highest U بزرگ
highs U بزرگ
biggest U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
majoring U بزرگ
macrocephalic U بزرگ سر
macro U بزرگ
walloping U بزرگ
nonus U بزرگ
jumbo U بزرگ
jumbos U بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
canis major U سگ بزرگ
majuscule U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
majuscular U بزرگ
big U بزرگ
decuman U بزرگ
megapod U بزرگ پا
egregious U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
bandog U سگ بزرگ
wallopings U بزرگ
swingeing U بزرگ
large U بزرگ
enormous U بزرگ
gross U بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
grossed U بزرگ
largest U بزرگ
larger U بزرگ
voluminous U بزرگ
grosser U بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
enlarged U بزرگ کردن
whackings U خیلی بزرگ
large detail U جزء بزرگ
large intestine U روده بزرگ
galactic U بی نهایت بزرگ
major cycle U بزرگ چرخه
magnifier U بزرگ ساز
large ship U کشتی بزرگ
large ship U ناو بزرگ
main frame U کامپیوتر بزرگ
magnifier U بزرگ کننده
larged sized U اندازه بزرگ
largen U بزرگ شدن
large aircraft U هواپیمای بزرگ
abbot U راهب بزرگ
mandola U ماندولین بزرگ
mandore U ماندولین بزرگ
bulk U در حجم بزرگ
abbots U راهب بزرگ
enlarging U بزرگ کردن
main U بزرگ تمام
major epilepsy U صرع بزرگ
enlarges U بزرگ کردن
magnifies U بزرگ کردن
major cycle U چرخه بزرگ
major planets U سیارات بزرگ
magnify U بزرگ کردن
magnified U بزرگ کردن
store U مغازه بزرگ
largen U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
amplifying U بزرگ شدن
macrocephaly U بزرگ سری
maximising U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
swells U بزرگ شدن
maximized U بزرگ کردن
enlarge U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
grandmothers U مادر بزرگ
amplifies U بزرگ شدن
amplified U بزرگ شدن
long boat U کرجی بزرگ
grandmother U مادر بزرگ
largen vi U بزرگ کردن
magnifying U بزرگ کردن
macrography U بزرگ نگاری
lives of great men U مردمان بزرگ
amplify U بزرگ شدن
bulldog U نوعی سگ بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
macrocyte U هاگدان بزرگ
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
leading nations U ملتهای بزرگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com