English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
calculated field U فیلد محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
key ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
KSAM U ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
flopped U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopping U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops U اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops U اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
computation of replacement factors U محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
fields U فیلد
field U فیلد
fielded U فیلد
derived field U فیلد مشتق
repeating field U فیلد مکرر
field template U قالب فیلد
field template U الگوی فیلد
data field U فیلد داده ها
field privilege U امتیاز فیلد
field name U نام فیلد
field definition U تعریف فیلد
chain field U فیلد اتصال
card field U فیلد کارت
control field U فیلد کنترل
sort field U فیلد مرتب سازی
fielded U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
fields U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
explicit reference U خص مثل فیلد یا دگمهای با نام یکتا
lengths U تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
length U تعداد حروف ذخیره شده در یک فیلد
field U تعداد حروف که در یک فیلد میتواند باشد
markers U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
fielding U ترتیب محل دهی فیلد در یک رکورد و فایل
marker U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
knowledge U دستورات و دانش خبره را در یک فیلد مشخص اعمال میکند
fielded U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
constants U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
constant U فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
field U مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
addressing U دستیابی سریع به داده به علت وجود آن در فیلد آدرس
members U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimits U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
member U 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
delimits U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimit U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimiting U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimiting U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimited U فایل دادهای که هر فیلد آن با یک حرف خاص جدا شده است
delimited U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
delimit U فایلی که موضوع یا فیلد داده با کاما جدا شده اند
immediate U دستیابی سریع به داده چرا که در فیلد آدرس دستور قرار دارد
minor sort key U یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
four address instruction U دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
computing U محاسبه
predictions U محاسبه
analysis U محاسبه
prediction U محاسبه
calculation U محاسبه
slide rule U خط کش محاسبه
computations U محاسبه
computation U محاسبه
slide rules U خط کش محاسبه
relational database U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
miscalculation U محاسبه اشتباه
dyscalculia U محاسبه پریشی
miscalculations U محاسبه اشتباه
calculation sheet U برگ محاسبه
uncomputable U محاسبه ناپذیر
compute U محاسبه کردن
computability U قابلیت محاسبه
recalculation U تجدید محاسبه
computational U اشتباه در محاسبه
computational U مربوط به یک محاسبه
nautical slide rule U خط کش محاسبه دریایی
design load U بارمبنای محاسبه
double counting U محاسبه مضاعف
unit of account U واحد محاسبه
cam calculation U محاسبه کرو
calk U محاسبه کردن
computable U محاسبه پذیر
predicted U محاسبه شده
accounting price U قیمت محاسبه
arithmetic unit U واحد محاسبه
calculating factor U ضریب محاسبه
calculating machine U ماشین محاسبه
engineer's scale U خط کش محاسبه مهندسی
computations U نتیجه محاسبه
designs U طرح و محاسبه
design U طرح و محاسبه
approximation U محاسبه ملایم
account U محاسبه نمودن
approximations U محاسبه ملایم
computes U محاسبه کردن
computation U نتیجه محاسبه
computed U محاسبه کردن
major sort key U یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
load adjuster U خط کش محاسبه برایند بارهواپیما
computed goto U جهش بر مبنای محاسبه
reculaulation order U تنظیم محاسبه مجدد
recalculation method U روش محاسبه عدد
ration factor U ضریب محاسبه جیره
computable function U تابع محاسبه پذیر
computed price U قیمت محاسبه شده
column wise recalculation U محاسبه مجدد ستونی
collapse design U محاسبه در محیط خمیری
automatic recalculation U محاسبه مجدد خودکار
background recalculation U محاسبه مجدد پس زمینه
optimal recalculation U محاسبه مجدد بهینه
manual recalculation U محاسبه مجدد دستی
calculated altitude U ارتفاع محاسبه شده
incomputable U غیر قابل محاسبه
accountable strength U استعداد قابل محاسبه
predicted U از قبل محاسبه شده
row wise recalculation U محاسبه مجدد سطری
miscalculated U اشتباه محاسبه کردن
miscalculates U اشتباه محاسبه کردن
miscalculating U اشتباه محاسبه کردن
evaluate U محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluated U محاسبه یک مقدار یا کمیت
tally U محاسبه چوب خط زدن
tallies U محاسبه چوب خط زدن
tallied U محاسبه چوب خط زدن
computing U سرعت محاسبه یک کامپیوتر
evaluates U محاسبه یک مقدار یا کمیت
miscalculate U اشتباه محاسبه کردن
evaluating U محاسبه یک مقدار یا کمیت
computation U نتیجه شمارش محاسبه
tallying U محاسبه چوب خط زدن
integral calculus U محاسبه انتگرال [ریاضی]
natural recalculation U محاسبه مجدد طبیعی
computations U نتیجه شمارش محاسبه
long run period U دوران محاسبه بلند مدت
computer generations U روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
design for flexture and shear U طرح و محاسبه از نظرخمیدگی و برش
computing sight U وسیله محاسبه عناصر تیر
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
algorithms U محاسبه عددی حساب رقومی
elastic design U طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
strategically <adv.> U طرح ریزی [محاسبه] شده
ration cycle U سیکل محاسبه جیره 42ساعته
ration basis U مبنای محاسبه جیره غذایی
measure U روش محاسبه اندازه یا کمیت
algorithm U محاسبه عددی حساب رقومی
computed U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
box U مربع روی ورقه محاسبه
basis of freight U پایه محاسبه هزینه حمل
compute U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
boxes U مربع روی ورقه محاسبه
computable U آنچه قابل محاسبه است
computes U انجام محاسبه به ویژه با کامپیوتر
evaluations U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluation U عمل محاسبه یک مقدار یا کمیت
scaling law U ضریب محاسبه قدرت بمب اتمی
interpolations U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolation U محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
basket purchase U خرید کلی بدون محاسبه جزئیات
ration scale U مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
stroke play U مسابقه گلف با محاسبه مجموع ضربههای یک بازیگر
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
margin U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
margins U تعداد اشتباهات که در متن یا محاسبه پذیرفته میشود
current purchasing power U حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
reboot U بار کردن مجدد سیستم عامل در حین محاسبه
expansion U افزایش درتوان محاسبه و اندازه فضای ذخیره سازی
unary operation U عملیات محاسبه روی یک عملوند مثل عمل منط قی NOT
freight tonne U فرفیت باربری به واحد تن محاسبه نرخ حمل براساس تن
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
brake mean effective pressure U مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
precedence U قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
liquidated damages U خسارتی که نحوه محاسبه و پرداخت ان در قرارداد ذکر گردیده است
fittest U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
leave year U سال کار بدون محاسبه ایام مرخصی یا ترک خدمت
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
fit U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
unliquidated damages U خسارتهایی که نحوه محاسبه و پرداخت انها در قرارداد ذکرنشده است
fits U محاسبه منحنی ای که تقریباگ تعداد نقاط یا داده را تقریب می زند
profit centre U قسمتی از سازمان که مسئولیت محاسبه هزینه هاو درامدها را به عهده دارد
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
backward U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
average U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averages U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
design maximum weight U حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
averaging U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
backwards U روشی در هوش مصنوعی برای محاسبه هدف از بین چندین قانون
size U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
sizes U محاسبه منبع موجود و منابع لازم برای انجام کار خاص
keystroke U شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
interference U محاسبه داده طبق میدانهای مغناطسی که به صورت الکتریکی تولید شده اند
paralleling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIP mapping U روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
parallelling U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel U کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
geometry processing U فرآیندی که نیاز به محاسبه سه مختصات z,y,x دارد از یک شی سه بعدی تا روی صفحه نمایش داده شود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com