English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
annular jet U فوران حلقوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
loop sling U مهار حلقوی بار بند حلقوی
geyser U فوران تندوناگهانی داشتن یا کردن فوران کردن
geysers U فوران تندوناگهانی داشتن یا کردن فوران کردن
loop pile U پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
effusion U فوران
solid jet U فوران پر
outburst U فوران
irruption U فوران
spouts U فوران
spout U فوران
spouting U فوران
eruption U فوران
effusions U فوران
outbursts U فوران
spurts U فوران
jet U فوران
spurting U فوران
jets U فوران
jetted U فوران
spurted U فوران
jetting U فوران
spurt U فوران
spouted U فوران
irrupt U فوران کردن
spouted U فوران کردن
spouting U فوران کردن
spouts U فوران کردن
eruptive U فوران کننده
effusive U فوران کننده
erumpent U فوران کننده
molecular effusion U فوران مولکولی
spout U فوران کردن
jetting U مرمری فوران
solar prominences U فوران خورشیدی
jetted U مرمری فوران
spew U فوران کردن
spewed U فوران کردن
spewing U فوران کردن
spews U فوران کردن
gush U فوران جوش
jets U مرمری فوران
gushed U فوران جوش
gushes U فوران جوش
jet U مرمری فوران
eruption of a geyser U فوران چشمه اب گرم
magnetic leakage U پراکندگی فوران مغناطیسی
eruct U بشدت فوران کردن
the paroxysm of a volcano U فوران اتش فشان
partially drowned jet U فوران نیمه مستغرق
ink ject printer U چاپگر با فوران جوهر
annulate U حلقوی
vortiginous U حلقوی
vortical U حلقوی
loop code U کد حلقوی
ring cartilage U حلقوی
orbiculate U حلقوی
sigmoid U حلقوی
terete U حلقوی
cricoid U حلقوی
convolute U حلقوی
annulated U حلقوی
annular U حلقوی
waterspout U لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
erupting U فوران کردن جوش دراوردن
erupts U فوران کردن جوش دراوردن
spurt U فوران کردن جهش کرد ن
spurted U فوران کردن جهش کرد ن
erupted U فوران کردن جوش دراوردن
erupt U فوران کردن جوش دراوردن
spurting U فوران کردن جهش کرد ن
spurts U فوران کردن جهش کرد ن
waterspouts U لوله یا وسیلهای که از ان اب فوران میکند
magnetic leakage flux U فوران پراکنده نشتی مغناطیسی
ring nebula U سحابی حلقوی
loop mill rolling U نوردکاری حلقوی
loop knot tie U گره حلقوی
loop antenna U انتن حلقوی
ringing U حلقوی شدن
ring armature U ارمیچر حلقوی
interlocking U حلقوی بافتن
ring U جسم حلقوی
peristalsis U حرکات حلقوی
verticillation U ارایش حلقوی
snap ring U خار حلقوی
ringbolt hitching U خفت حلقوی
ring tension U کشش حلقوی
ring network U شبکه حلقوی
ring nebula U ابری حلقوی
fairy ring U قارچ حلقوی
cup point U تیزی حلقوی
annular eclipse U کسوف حلقوی
annular projection U برامدگی حلقوی
annular burner U مشعل حلقوی
apple ring fender U دفرای حلقوی
annulus U حلقه حلقوی
bustle pipe U لوله حلقوی
curl field U میدان حلقوی
geyser U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
geysers U چشمه معدنی که اب گرم از ان فوران میکند
atolls U جزیره مرجانی حلقوی
bagel U نان شیرینی حلقوی
induction ring heater U گرمکن حلقوی القائی
vortices U جریان حلقوی یا گردابی
wakes U جریانهای حلقوی بال
vortexes U جریان حلقوی یا گردابی
vortex U جریان حلقوی یا گردابی
vortex drag U پسای جریانهای حلقوی
convoluted U بهم تابیده حلقوی
circular shift U تغییر مکان حلقوی
loop feeder U سیم تغذیه حلقوی
lyraring nebula U ابری حلقوی شلیاق
lyraring nebula U سحابی حلقوی شلیاق
wake U جریانهای حلقوی بال
atoll U جزیره مرجانی حلقوی
waked U جریانهای حلقوی بال
uncoiling U غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoils U غیر حلقوی کردن یا شدن
warp-loop fringe U ریشه حلقوی [در قالی همدان]
uncoiled U غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature U ارمیچر حلقوی دندانه دار
cannular U محفظه احتراق حلقوی شکل
uncoil U غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring U تیر حمال حلقوی شکل
can annular U محفظه احتراق حلقوی شکل
coil antenna U انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
vortex filament U خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex sheet U لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
plug nozzle U نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
annular U وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
slots U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotate U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slotting U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
rotates U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated U جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
slot U تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
ring and bead sight U دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
ruffs U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruff U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
ruffe U یقه گرد و حلقوی چین دار مردان و زنان قرون 61و 71 میلادی
vortex trail U دنباله مرئی باقیمانده از نوک بال یا ملخ و غیره ناشی ازجریانهای حلقوی شدید
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
vortex separation U جداکردن ذرات مختلف از یک سیال توسط نیروهای گریز ازمرکزی مختلف در حرکت حلقوی یا گردابی
card U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
cards U فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
circular list U لیست مدور لیست حلقوی
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com