Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reapparition
U
فهور مجدد
reoccur
U
فهور مجدد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chiliasm
U
اعتقاد به فهور مجدد هزارساله مسیح
recrudescence
U
فهور مجدد برگشتگی
Other Matches
charge
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charges
U
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
re endorsement
U
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
regenerating
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates
U
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
developments
U
فهور
development
U
فهور
Epiphany
U
فهور
peep
U
فهور
apparitions
U
فهور
apparition
U
فهور
peeped
U
فهور
peeping
U
فهور
appearances
U
فهور
peeps
U
فهور
emergence
U
فهور
penetrance
U
فهور
turn-ups
U
فهور
manifestation
U
فهور
outbursts
U
فهور
outburst
U
فهور
emersion
U
فهور
manifestations
U
فهور
appearance
U
فهور
turn up
U
فهور
track production
U
فهور هدف
recrvdescence
U
فهور مجد د
income
U
ریزش فهور
developer liquid
U
مایع فهور
disposure
U
فهور عکس
developers
U
دوای فهور
outbreaks
U
فهور شیوع
outbreak
U
فهور شیوع
developer
U
دوای فهور
developer agent
U
ماده فهور
developer agent
U
عامل فهور
Epiphany
U
فهور و تجلی عیسی
developers
U
دستگاه فهور عکس
glint
U
فهور انی زودگذر
glints
U
فهور انی زودگذر
glinted
U
فهور انی زودگذر
glinting
U
فهور انی زودگذر
reapparition
U
فهور دوم باره
theophany
U
فهور خدابه انسان
metol
U
دوای فهور فیلم
developer
U
دستگاه فهور عکس
outcrop
U
فهور چینه درسطح زمین
high contrast developer
U
دستگاه فهور با تغایر بالا
diapositive
U
فهور عکس روی اسلایدشفاف
outcrops
U
فهور چینه درسطح زمین
incident
U
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
incidents
U
ناگهان اتفاق افتادن فهور کردن
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
anachronism
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
anachronisms
U
اشتباه در ترتیب حقیقی وقایع و فهور اشخاص
exposures
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
context sensitive help key
U
کلید فهور مطالب کمکی درمورد مسئله معین
imagery exploitation
U
مدار تهیه و فهور و استفاده از اطلاعات عکس هوایی
exposure
U
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
chips
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
chip
U
اتصال به یک قطعه که در صورت فهور یک سیگنال دیگر قادر به انجام عمل نیست
soft fails
U
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی
antialiasing
U
تکنیک افزایش دقت نمایش گرافیک کامپیوتری یک روش بکارگیری صافی که باعث فهور خطها و لبههای صاف در محل تصویر صفحه نمایش میشود
seconding
U
مجدد
seconded
U
مجدد
second
U
مجدد
seconds
U
مجدد
furthering
U
مجدد
further on
U
مجدد
reflorescence
U
مجدد
renewed
U
مجدد
furthermore
U
مجدد
further
U
مجدد
furthered
U
مجدد
furthers
U
مجدد
reissuing
U
چاپ مجدد
reassurance
U
اطمینان مجدد
reassurances
U
اطمینان مجدد
reissues
U
چاپ مجدد
reissued
U
چاپ مجدد
reissue
U
چاپ مجدد
re election
U
انتخاب مجدد
replenished
U
تدارک مجدد
reconditioning
U
تعمیر مجدد
subdivisions
U
تقسیم مجدد
replenishing
U
تدارک مجدد
replenishing
U
پرکردن مجدد
replenish
U
پرکردن مجدد
replenish
U
تدارک مجدد
subdivision
U
تقسیم مجدد
replenished
U
پرکردن مجدد
recreation
U
خلق مجدد
remanding
U
بازداشت مجدد
remanded
U
بازداشت مجدد
remand
U
بازداشت مجدد
remands
U
بازداشت مجدد
replenishes
U
پرکردن مجدد
replenishes
U
تدارک مجدد
recreations
U
خلق مجدد
restatement
U
بیان مجدد
retaking
U
گرفتن مجدد
resorption
U
مکیدن مجدد
reshipment
U
حمل مجدد
resale
U
حراج مجدد
resale
U
فروس مجدد
rerun
U
اجرای مجدد
republication
U
انتشار مجدد
reporduce
U
تولید مجدد
renegotiation
U
مذاکره مجدد
renascence
U
زندگی مجدد
remotion
U
حرکت مجدد
reinterpretation
U
تفسیر مجدد
reintegration
U
استقرار مجدد
reinsurance
U
بیمه مجدد
reinfection
U
عفونت مجدد
restart
U
شروع مجدد
retakes
U
گرفتن مجدد
retaken
U
گرفتن مجدد
retake
U
گرفتن مجدد
re-runs
U
نمایش مجدد
re-running
U
نمایش مجدد
re-run
U
نمایش مجدد
re-ran
U
نمایش مجدد
comebacks
U
دستیابی مجدد
comeback
U
دستیابی مجدد
retread process
U
تعمیر مجدد
retransmission
U
ارسال مجدد
retransmission
U
مخابره مجدد
resurvey
U
بررسی مجدد
resupply
U
اماد مجدد
regeneracy
U
تولید مجدد
regelation
U
انجماد مجدد
recaption
U
توقیف مجدد
reallocation
U
تخصیص مجدد
reactivation
U
فعالیت مجدد
re establishment
U
تاسیس مجدد
re claim
U
تقاضای مجدد
re attachment
U
توقیف مجدد
recrystallization
U
تبلور مجدد
crossecheck
U
مقابله مجدد
after shrinkage
U
انقباض مجدد
reproductions
U
تولید مجدد
reproduction
U
تولید مجدد
reinforcement
U
وضع مجدد
recurrences
U
رویدادن مجدد
recurrence
U
رویدادن مجدد
recompile
U
کامپایل مجدد
reconversion
U
گرایش مجدد
reformat
U
فرمت مجدد
reexport
U
صادرات مجدد
reentrance
U
دخول مجدد
reenlistment
U
سربازگیری مجدد
reeducation
U
تربیت مجدد
reebtry
U
تملک مجدد
reebtry
U
دخول مجدد
reebtry
U
ورود مجدد
redirection
U
راهنمایی مجدد
rededication
U
تقدیم مجدد
rededication
U
اهدا مجدد
recoupment
U
کسب مجدد
reconviction
U
محکومیت مجدد
reconveyance
U
اعاده مجدد
restatements
U
بیان مجدد
redrew
U
رسم مجدد
rally
U
اجتماع مجدد
rallies
U
اجتماع مجدد
reorganizing
U
سازماندهی مجدد
rallied
U
اجتماع مجدد
rearrangement
U
ترتیب مجدد
rearrangements
U
ترتیب مجدد
reorganization
U
سازماندهی مجدد
reorganization
U
تشکیلات مجدد
reorganized
U
سازماندهی مجدد
reorganizes
U
تشکیلات مجدد
reorganizes
U
سازماندهی مجدد
reloaded
U
بارکردن مجدد
reloaded
U
پر کردن مجدد
reversion
U
ترجمه مجدد
reorganising
U
سازماندهی مجدد
reorganizing
U
تشکیلات مجدد
re examination
U
بازپرسی مجدد
re-examination
U
بازپرسی مجدد
remarriage
U
ازدواج مجدد
remarriages
U
ازدواج مجدد
resurgence
U
طغیان مجدد
redrawing
U
رسم مجدد
redrawn
U
رسم مجدد
redraws
U
رسم مجدد
redistribution
U
توزیع مجدد
redraw
U
رسم مجدد
rehearsals
U
تکرار مجدد
reload
U
بارکردن مجدد
reload
U
پر کردن مجدد
repaint
U
رسم مجدد
regenerate
U
تولید مجدد
regenerated
U
تولید مجدد
regenerates
U
تولید مجدد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com