Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
problem checklist
U
فهرست مشکلات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
We have problems of our own.
U
ما مشکلات خودمان را داریم.
[وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
vehicle summary
U
فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklist
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisted
U
فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordance
U
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances
U
فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
active list
U
فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
rotas
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rota
U
صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
picking list
U
فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
part list
U
فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting list
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
waiting lists
U
فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
glossary
U
فهرست معانی فهرست لغات
glossaries
U
فهرست معانی فهرست لغات
growing pains
U
مشکلات
difficulties
U
مشکلات
economic problems
U
مشکلات اقتصادی
battle problems
U
مشکلات رزمی
take it
<idiom>
U
تحمل مشکلات
index
U
فهرست فهرست اعلام
indexes
U
فهرست فهرست اعلام
indexed
U
فهرست فهرست اعلام
on one's feet
<idiom>
U
رهایی ازبیماری یا مشکلات
bite the bullet
<idiom>
U
فائق آمدن بر مشکلات
work in
U
مشکلات را از میان برداشتن
There is a mountain of difficulties .
U
کوهی از مشکلات وجود دارد
last straw
<idiom>
U
[آخرین مشکل از یک سری مشکلات]
structuring
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
structures
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
pull off
U
باوجود مشکلات بکارخود ادامه دادن
streetwise
U
ماهر در برخورد با مشکلات و خشونتهای شهری
structure
U
تعدادی تابع مرتبط به هم برای حل مشکلات
calculators
U
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
to face a serious problem for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
calculator
U
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد
through thick and thin
<idiom>
U
دربین زمانهای خوب وبد،از بین مشکلات وسختیها
alpha beta technique
U
روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک
He is seriously claiming
[trying to tell us]
that the problems are all the fault of the media.
U
او
[مرد]
به طور جدی ادعا می کند که همه مشکلات تقصیر رسانه ها است.
problem
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
orientated
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان ساده برخی مشکلات را میدهد
problems
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان بیان مشکلات شخصی را به سادگی میدهد
agony aunt
U
شخصیکهدر ستونیاز روزنامه مطلبمینویسد کهدر آن پاسخ مشکلات و نامههای خوانندگان طرح میشود
user
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
Biomimicry
U
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
users
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
semaphore
U
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند
troubleshooters
U
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
troubleshooter
U
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
algorithm
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
algorithms
U
قوانین مصرفی و ایجاد کارهای مشخص یا حل مشکلات مشخص
scrambler
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
U
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
catalogued
U
فهرست
kalendar
U
فهرست
slip
U
فهرست
indexless
U
بی فهرست
cataloged
U
فهرست
cataloging
U
فهرست
catalogs
U
فهرست
b.d catalogue
U
فهرست بی . دی
catalogue
U
فهرست
cataloguing
U
فهرست
rolled
U
فهرست
roll
U
فهرست
directory
U
فهرست
directories
U
فهرست
slips
U
فهرست
tabling
U
فهرست
tabled
U
فهرست
table
U
فهرست
catalog
U
فهرست
rolls
U
فهرست
checklist
U
فهرست
inventory
U
فهرست
tables
U
فهرست
slipped
U
فهرست
repertory
U
فهرست
roster
U
فهرست
rosters
U
فهرست
indexed
U
فهرست
indexes
U
فهرست
list
U
فهرست
phraseology
U
فهرست
catalogues
U
فهرست
file
U
فهرست
concordance
U
فهرست
index
U
فهرست
concordances
U
فهرست
filed
U
فهرست
bill of quantities
U
فهرست مقادیر
bill of quantites
U
فهرست مقادیر
catalog
U
به فهرست بردن
black list
U
فهرست سیاه
cargo manifest
U
فهرست بار
catalog
U
کتاب فهرست
catalog
U
فهرست کردن
bill of materials
U
فهرست مواد
timetabling
U
گاه فهرست
timetables
U
گاه فهرست
timetabled
U
گاه فهرست
timetable
U
گاه فهرست
tariffs
U
فهرست نرخها
tariff
U
فهرست نرخها
terrier
U
فهرست ما یملک
bill of material
U
فهرست مواد
bill of goods
U
فهرست تجارتی
price list
U
فهرست قیمت
listing
U
فهرست نویسی
listings
U
فهرست نویسی
terriers
U
فهرست ما یملک
indexing
U
فهرست سازی
contents directory
U
فهرست محتویات
cross index
U
فهرست تقابلی
parts list
U
فهرست قطعات
short-listing
U
فهرست کوتاه
menus
U
فهرست انتخاب
menus
U
فهرست خوراک
short-listed
U
فهرست کوتاه
menu
U
فهرست انتخاب
requirements list
U
فهرست نیازمندیها
short-list
U
فهرست کوتاه
star catalogue
U
فهرست ستارگان
subdirectory
U
فهرست فرعی
mailing lists
U
فهرست پستی
subject index
U
فهرست موضوعی
table of replaceable partes
U
فهرست قطعات
volume table of constants
U
فهرست راهنما
who's who
U
فهرست رجال
menu
U
فهرست خوراک
hit list
U
فهرست ضربه
short-lists
U
فهرست کوتاه
part list
U
فهرست اجزاء
nominal list
U
فهرست نامها
data dictionary
U
فهرست داده ها
rigging warrant
U
فهرست وسایل
display menu
U
فهرست نمایش
list
U
در فهرست واردکردن
elench
U
ردمنطقی فهرست
excused list
U
فهرست معاف ها
file index
U
فهرست پرونده
handlist
U
فهرست دستی
hit lists
U
فهرست ضربه
list
U
فهرست کردن
list price
U
فهرست قیمتها
load manifest
U
فهرست بار
messir catalogue
U
فهرست مسیه
nomenclauture
U
فهرست اصطلاحات
nomenelature
U
فهرست اصطلاحات
list
U
در فهرست نوشتن
mailing list
U
فهرست پستی
glossary
U
فهرست معانی
schedules
U
صورت فهرست
catalogs
U
کتاب فهرست
indexed
U
فهرست راهنما
cataloguing
U
کتاب فهرست
catalogs
U
فهرست کردن
index
U
فهرست شاخص
vocabularies
U
فهرست لغات
index
U
فهرست راهنما
catalogue
U
کتاب فهرست
cataloged
U
فهرست کردن
tabled
U
در فهرست نوشتن
tables
U
در فهرست نوشتن
indexed
U
فهرست شاخص
cataloging
U
فهرست کردن
scheduled
U
صورت فهرست
schedule
U
صورت فهرست
cataloged
U
کتاب فهرست
vocabulary
U
فهرست لغات
indexes
U
فهرست شاخص
inventory
U
فهرست موجودی
catalogues
U
فهرست کردن
indexes
U
فهرست راهنما
cataloging
U
کتاب فهرست
cataloguing
U
فهرست کردن
tabling
U
در فهرست نوشتن
rolls
U
فهرست پیچیدن
registers
U
لیست یا فهرست
handlist
U
فهرست مختصر
roll
U
فهرست پیچیدن
rolled
U
فهرست پیچیدن
tabulate
U
فهرست کردن
tabulated
U
فهرست کردن
registering
U
لیست یا فهرست
register
U
لیست یا فهرست
gloss
U
فهرست معانی
tabulates
U
فهرست کردن
glossaries
U
فهرست معانی
catalogues
U
کتاب فهرست
catalogued
U
فهرست کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com