English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inventory U فهرست اموال سیاهه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
roster U سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
rosters U سیاهه نامه ها سیاهه وفایف
community property U اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
vehicle summary U فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
blacklisted U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklisting U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklists U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
blacklist U فهرست اسامی مجرمین واشخاص مورد سوء فن فهرست سیاه
concordance U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
concordances U فهرست الفبایی کلمات وعبارات در نوشته فهرست راهنما
rota U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
rotas U صورت فهرست نگهبانی فهرست اسامی یا ادرس
active list U فهرست افراد اماده به خدمت فهرست سربازان
part list U فهرست قطعات فهرست لوازم یدکی
waiting lists U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
picking list U فهرست کالاهای انتخابی فهرست انتخاب
waiting list U فهرست منتظران مشاغل فهرست داوطلبان
glossaries U فهرست معانی فهرست لغات
glossary U فهرست معانی فهرست لغات
invoiced U سیاهه
invoice U سیاهه
to take an inventory of U سیاهه
list U سیاهه
listings U سیاهه
invoicing U سیاهه
listing U سیاهه
invoices U سیاهه
listing U سیاهه برداری
property list U سیاهه خواص
output listing U سیاهه خروجی
program listing U سیاهه برنامه
proforma invoice U سیاهه مقدماتی
proforma U سیاهه فروش
error list U سیاهه خطاها
payroll U سیاهه پرداخت
payroll U سیاهه دستمزد
listings U سیاهه برداری
commercial invoice U سیاهه تجارتی
list U سیاهه جدول
list U سیاهه برداشتن
assembly list U سیاهه همگذاری
to take an inventory of U سیاهه ماترک
bill of quantites U سیاهه چندی ها
check list U سیاهه مقابله
checklist U سیاهه مقابله
polling list U سیاهه رای گیری
invoices U صورت حساب سیاهه
invoicing U صورت حساب سیاهه
invoiced U صورت حساب سیاهه
polling list U سیاهه نمونه برداری
invoice U صورت حساب سیاهه
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
selective listing U سیاهه برداری گزیده
certified invoice U سیاهه تائید شده
indexes U فهرست فهرست اعلام
indexed U فهرست فهرست اعلام
index U فهرست فهرست اعلام
indenture U سیاهه رسمی زدندانه گذاری
consular invoice U سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
things U اموال
cattles U اموال
chattels U اموال
things in action U اموال دینی
distrain U ضبط اموال
class ii property U اموال طبقه 2
distraint U توقیف اموال
class i property U اموال طبقه 1
property voucher U سند اموال
things in possession U اموال عینی
property officer U افسر اموال
real property U اموال غیرمنقول
stolen goods U اموال مسروقه
tangible property U اموال عینی
state property U اموال عمومی
chattel U اموال منقول
user U انتفاع از اموال
separate estate U اموال شخصی زن
users U انتفاع از اموال
capital assets U اموال سرمایهای
property book U دفتر اموال
financial property U اموال پولی
installation property U اموال قسمت
post property U اموال پادگان
post property U اموال پادگانی
inventory U صورت اموال
personal property U اموال شخصی
paraphernalia U اموال شخصی زن
tangible property U اموال ملموس
fungible U اموال مثلی
personalty U اموال شخصی
assets U مال و اموال
jus disponendi U حق واگذار کردن اموال
replaceable thing U اموال یا اشیا مثلی
sequestration U حکم توقیف اموال
article of roup U اموال مورد حراج
offences against property U جرائم بر علیه اموال
appropriation bill U صورت ضبط اموال
priceable things U اموال یا اشیا قیمتی
grand larceny U سرقت اموال پرقیمت
fixed property U اموال غیر منقول
contrabanded goods U اموال و اشیا قاچاق
real estate broker U دلال اموال غیرمنقول
fisc U اموال ضبط شده
property of unknown ownership U اموال مجهول المالک
goods and chattels U اموال و دارائیهای منقول
goods of perishable nature U اموال سریع الفساد
property officer U افسر ذیحساب اموال
foreign U توقیف اموال مدیون خارجی
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
salvages U اموال نجات یافته از خطر
salvaging U اموال نجات یافته از خطر
salvage U اموال نجات یافته از خطر
salvaged U اموال نجات یافته از خطر
foreign U توقیف اموال مدیون غایب
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque U حکم ضبط اموال بیگانگان
jus postliminii U حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
accountable property officer's bond U دفتر افسر ذیحساب اموال
conclearer of stolen goods U مخفی کننده اموال مسروقه
proponents U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
proponent U مقام مسئول اموال یا اجرای کار
occupancy U تملک اموال بلا صاحب متصرف
real action U دعوی راجع به اموال غیر منقول
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
misappropriation of public property U تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
waveson U اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
conscription of wealth U مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
hotchpot U سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
angary U حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
praemunire U حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
property disposition U ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
garnishment U اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ransom U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransoms U وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
elegit U حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
eminent domain U قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
pounds U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounding U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pounded U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
pound U محل محصور برای نگهداری گله یا سایر اموال توقیف شده
jus postliminii U هرگاه اموال کسی در جنگ توسط دشمن اخذ و متعاقبا" پس گرفته شود
bill of attainder U لایحه قانونی مصادره اموال کسانی که به علت خیانت یاجنایت محکوم شده باشند
deeds U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
deed U در CL به سندرسمی اطلاق میشود که نوعا" جهت انتقال اموال غیرمنقول به کار میرود عمل کردار
conveyancing U در CL این اصطلاح بیشتر در زمینه تسهیل معاملات مربوط به اموال غیر منقول مصداق دارد
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
scratch paper U کاغذ مسوده کاغذ سیاهه
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
real representative U قائم مقامی حقیقی یا واقعی سمت وراث یا مدیر ترکه نسبت به اموال غیر منقول متوفی
roster U فهرست
table U فهرست
concordances U فهرست
list U فهرست
b.d catalogue U فهرست بی . دی
repertory U فهرست
cataloging U فهرست
cataloged U فهرست
phraseology U فهرست
tables U فهرست
kalendar U فهرست
slipped U فهرست
rolls U فهرست
slip U فهرست
rolled U فهرست
roll U فهرست
indexless U بی فهرست
slips U فهرست
directory U فهرست
directories U فهرست
rosters U فهرست
tabling U فهرست
catalogs U فهرست
catalogues U فهرست
indexed U فهرست
cataloguing U فهرست
checklist U فهرست
indexes U فهرست
index U فهرست
catalog U فهرست
file U فهرست
catalogued U فهرست
filed U فهرست
inventory U فهرست
tabled U فهرست
catalogue U فهرست
concordance U فهرست
registry U دفتر فهرست
nomenclauture U فهرست اصطلاحات
handlist U فهرست مختصر
file index U فهرست پرونده
handlist U فهرست دستی
list price U فهرست قیمتها
load manifest U فهرست بار
messir catalogue U فهرست مسیه
registers U لیست یا فهرست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com