Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
capital intensive technique
U
فن تولید سرمایه بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
acceleration principle
U
براساس این اصل سرمایه گذاری متناسب است با تغییرات تولید که بارابطه زیر بیان می گردد : Y * A = I
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
capital intensive goods
U
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
capital output ratio
U
نسبت سرمایه به تولید
capital program
U
برنامه سرمایه گذاری برنامه تولید سرمایه
capital saving technique
U
فن تولید سرمایه اندوز
cobb doglas production function
U
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
intensive cultivation
U
اضافه کردن مقدار تولید از طریق افزایش عامل کار یا سرمایه بدون اینکه سطح زیر کشت زیادشود
marginal capital output ratio
U
نسبت نهائی سرمایه بر تولید
ratio of capital to output
U
نسبت سرمایه به تولید
value of marginal product of capital
U
ارزش تولید نهائی سرمایه
Other Matches
supply price of capital
U
قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
over capitalised
U
براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
capital stock
U
سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
capital consumption allowance
U
کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
disinvestment
U
سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
multiplier principle
U
اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers
U
سرمایه دار سرمایه گذار
financier
U
سرمایه دار سرمایه گذار
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism
U
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte
U
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation
U
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
U
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
seconded
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second
U
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem
U
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
production overheads
U
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
collapse capitalism
U
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
marginal utility of capital
U
مطلوبیت نهائی سرمایه فایده نهائی سرمایه
registered capital
U
سرمایه به ثبت رسیده سرمایه ثبت شده
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
planar
U
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction
U
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand
U
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost
U
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
U
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes
U
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
spermary
U
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap
U
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half
U
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax
U
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
equity
U
سرمایه
capital
U
سرمایه
fund
U
سرمایه
asset
U
سرمایه
funded
U
سرمایه
equities
U
سرمایه
capital intensive
U
سرمایه بر
turn over
U
سرمایه
capital reserve
U
ذخیره سرمایه
capital structure
U
ساخت سرمایه
capital structure
U
بنیان سرمایه
capital reserve
U
اندوخته سرمایه
capital tax
U
مالیات بر سرمایه
investors
U
سرمایه گذار
capital theory
U
نظریه سرمایه
investor
U
سرمایه گذار
capital requirement
U
نیاز سرمایه
fluid capital
U
سرمایه سیال
capital stock
U
موجودی سرمایه
flight of capital
U
مهاجرت سرمایه
capital paid in
U
ذخیره سرمایه
flight of capital
U
فرار سرمایه
fixed property
U
سرمایه ثابت
fluid capital
U
سرمایه متحرک
quantity of capital
U
مقدار سرمایه
fixed capital
U
سرمایه ثابت
floating capital
U
سرمایه متحرک
nominal capital
U
سرمایه اسمی
out flow of capital
U
خروج سرمایه
constant capital
U
سرمایه ثابت
stocked
U
سهام سرمایه
stock
U
سهام سرمایه
invested
U
سرمایه گذاشتن
reserve fund
U
سرمایه احتیاطی
return of capital
U
بازده سرمایه
investing
U
سرمایه گذاری
investing
U
سرمایه گذاشتن
return on capital
U
بازدهی سرمایه
tycoons
U
سرمایه گذارمهم
invests
U
سرمایه گذاری
invests
U
سرمایه گذاشتن
consumer capital
U
سرمایه مصرفی
money capital
U
سرمایه پولی
replacement capital
U
سرمایه جانشینی
replacement capital
U
سرمایه جایگزینی
consolidated fund
U
سرمایه ذخیره
circulation capital
U
سرمایه در گردش
circulating capital
U
سرمایه در گردش
circulating capital
U
سرمایه در جریان
cash capital
U
سرمایه نقدی
fund
U
موجودی سرمایه
funded
U
موجودی سرمایه
invest
U
سرمایه گذاری
invest
U
سرمایه گذاشتن
invested
U
سرمایه گذاری
disinvestment
U
اتلاف سرمایه
disinvestment
U
کاهش سرمایه
capitalization
U
سرمایه سازی
financed
U
سرمایه گذاری
equity investment
U
مشارکت در سرمایه
finances
U
سرمایه گذاری
financing
U
سرمایه گذاری
financial capital
U
سرمایه مالی
tycoon
U
سرمایه گذارمهم
capital value
U
ارزش سرمایه
capital gains
U
سود سرمایه
working capital
U
سرمایه در گردش
capital turnover
U
گردش سرمایه
operating capital
U
سرمایه در گردش
finance
U
سرمایه گذاری
capitalization
U
سرمایه گذاری
social capital
U
سرمایه اجتماعی
capitalists
U
سرمایه گرای
capitalists
U
سرمایه دار
capitalist
U
سرمایه گرای
capitalist
U
سرمایه دار
trading capital
U
سرمایه در گردش
real capital
U
سرمایه واقعی
capital transfers
U
انتقالات سرمایه
capital outflow
U
خروج سرمایه
anti capitalist
U
ضد سرمایه داری
capital cost
U
هزینه سرمایه
capital consumption
U
مصرف سرمایه
capital consuming
U
سرمایه طلب
capital construction
U
ساختمان سرمایه
capital constraint
U
محدودیت سرمایه
capital liability
U
بدهی سرمایه
liquid capital
U
سرمایه نقدی
liquid capital
U
سرمایه راکد
capital coefficient
U
ضریب سرمایه
capital charges
U
هزینههای سرمایه
capital building
U
سرمایه سازی
cost of capital
U
هزینه سرمایه
capital creation
U
ایجاد سرمایه
joint stock
U
سرمایه مشترک
intellectual capital
U
سرمایه فکری
capital formation
U
تشکیل سرمایه
capital flow
U
انتقال سرمایه
capital flow
U
جریان سرمایه
capital flight
U
فرار سرمایه
capital exports
U
صادرات سرمایه
capital depreciation
U
استهلاک سرمایه
mobility of capital
U
تحرک سرمایه
trust fund
U
سرمایه امانی
an idel capital
U
سرمایه بیکار
accumulation of capital
U
انباشت سرمایه
accumulation of capital
U
تراکم سرمایه
accumulated capital
U
سرمایه متراکم
capital augmenting
U
سرمایه افزا
capital asset
U
سرمایه ثابت
capital appropiation
U
تخصیص سرمایه
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
capital accumulation
U
تراکم سرمایه
capital accumulation
U
انباشت سرمایه
capital account
U
حساب سرمایه
physical capital
U
سرمایه فیزیکی
physical capital
U
سرمایه غیرپولی
bankroll
U
سرمایه بانک
transfer of capital
U
انتقال سرمایه
enterprise
U
سرمایه گذاری
capital loss
U
زیان سرمایه
capital in cash
U
سرمایه نقدی
capitalism
U
سرمایه داری
capitalism
U
سرمایه گرایی
capital levy
U
مالیات بر سرمایه
national capital
U
سرمایه ملی
capital fund
U
وجوه سرمایه
usance
U
سود سرمایه
unfunded
U
بدون سرمایه
capital inflow
U
ورود سرمایه
human capital
U
سرمایه انسانی
capital intensive
U
سرمایه طلب
investment
U
سرمایه گذاری
enterprises
U
سرمایه گذاری
capital movement
U
حرکت سرمایه
opening capital
U
سرمایه اولیه
working capacity
U
سرمایه جاری
working asset
U
سرمایه کار
investments
U
سرمایه گذاری
widening of capital
U
گسترش سرمایه
initial capital
U
سرمایه اولیه
capital stock
U
حجم سرمایه
capital market
U
بازار سرمایه
yield of capital
U
بازده سرمایه
precapitalism
U
پیش از سرمایه داری
fund
U
سرمایه ثابت یاهمیشگی
funded
U
سرمایه ثابت یاهمیشگی
capitalizes
U
سرمایه جمع کردن
fund
U
سرمایه گذاری کردن
capital output ratio
U
ضریب سرمایه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com