English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
typographies U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
staggy U دارای علائم ونشانههای نر
semiotic U مکتب علائم رمزی
semeiotic U مکتب علائم رمزی
sigil U علامت نجومی علائم رمزی
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
symbolism U نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
verbalizing U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalises U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizes U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalised U بصورت شفاهی بیان کردن
language U بصورت لسانی بیان کردن
languages U بصورت لسانی بیان کردن
verbalize U بصورت شفاهی بیان کردن
verbalising U بصورت شفاهی بیان کردن
synopsize U بصورت مجمل بیان کردن
verbalized U بصورت شفاهی بیان کردن
establishes U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establish U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
establishing U 1-کثیف و اثبات چیزی . 2-بیان استفاده یا مقدار چیزی
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
authentication code U سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
described U بیان مشخصات کسی یا چیزی
disclosures U عمل بیان در باره چیزی
describing U بیان مشخصات کسی یا چیزی
disclosure U عمل بیان در باره چیزی
describe U بیان مشخصات کسی یا چیزی
quantify U بیان اثر چیزی با اعداد
describes U بیان مشخصات کسی یا چیزی
quantified U بیان اثر چیزی با اعداد
quantifying U بیان اثر چیزی با اعداد
quantifies U بیان اثر چیزی با اعداد
To reduce something to the absurd . To make a travesty of something . U چیزی را بصورت مسخره درآوردن
descriptions U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
That speaks volumes. <idiom> U چیزی را کاملأ واضح بیان می کند.
description U کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند
authenticating U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticated U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticate U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates U بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
forbid U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbids U بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
legend U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
legends U شرح علائم و اختصارات فهرست علائم یا اختصارات
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
The facts speak for themselves. <idiom> U چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است.
to speak [things indicating something] U بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
warns U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warn U بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
picker U دلال و واسطه فرش [بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
symbols U علائم
zaph dignbats U علائم زف
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
erection marks U علائم نصب
epiphenomenon U علائم ثانویه
control signals U علائم کنترلی
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
schematic symbols U علائم الگویی
mathematical symbols U علائم ریاضی
economic indicator U علائم اقتصادی
symbolic table U جدول علائم
sound signal علائم صدا
symbolic string U رشته علائم
supervisory signals U علائم نظارتی
sinusoidal signals U علائم سینوسی
facing U علائم ریاضی
signal fidelity U وفاداری علائم
character set U مجموعه علائم
symptom U علائم مرض
signal man U متصدی علائم
symptoms U علائم مرض
indication signs U علائم راهنمائی
signalman U متصدی علائم
hazard signs U علائم خطر
signal regeneration U باززایی علائم
facings U علائم ریاضی
identification signs U علائم تشخیص
signal transformation U ترادیسی علائم
shading symbols U علائم سایهای
figurative U رمزی
allegoric U رمزی
mystic U رمزی
allusive U رمزی
emblematic U رمزی
allegorical U رمزی
cryptically U رمزی
cryptic U رمزی
coded U رمزی
runic U رمزی
backstairs U رمزی
mystics U رمزی
occult U رمزی
emblematical U رمزی
monogrammatic U رمزی
in petto U رمزی
symbolic U رمزی
enigmatical U رمزی
encoded U رمزی
furtive U رمزی
symbolically U رمزی
semeiotic U وابسته به علائم مرض
baud rate U نسبت علائم درثانیه
legends U فهرست علائم واختصارات
syndromes U علائم مشخصه مرض
syndrome U علائم مشخصه مرض
legend U فهرست علائم واختصارات
number plates U پلاک علائم مشخصه
number plate U پلاک علائم مشخصه
nomenclature U فهرست علائم واختصارات
semiotic U وابسته به علائم مرض
pictograph U نشان یا علائم تصویری
dual intensity U تاکید علائم خاص
prodrome U علائم اولیه مرض
emblazonment U تزئین با نشان و علائم
tablature U نوعی علائم موسیقی
symptomatic U حاکی از علائم مرض
saddle bag U خورجین [اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
mystified U رمزی کردن
mystifies U رمزی کردن
mystifying U رمزی کردن
symbolic logic U منطق رمزی
mystify U رمزی کردن
symbolic U رمزی اشاری
symbolically U رمزی اشاری
esoteric U رمزی درونی
cryptocorrespondence U مکاتبات رمزی
code words U کلمات رمزی
cryptograph U نوشته رمزی
mystic sense U معنی رمزی
watchword U کلمه رمزی
watchwords U کلمه رمزی
formulas U قاعده رمزی
undercover U رمزی جاسوس
cryptogram U نوشته رمزی
mystic participation U اشتراک رمزی
codification U رمزی کردن
coded character U دخشه رمزی
encode U رمزی کردن
figurative U رمزی کنایهای
formula U قاعده رمزی
encodes U رمزی کردن
occult U سری رمزی
code U رمزی کردن
code word U کلمات رمزی
encoded U رمزی شده
formulae U قاعده رمزی
puzzle lock U قفل رمزی
formal logic U منطق رمزی
variable stroke U پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
Road signs U علائم راهنمایی و رانندگی جاده
morsecode U علائم رمز تلگرافی مرس
accent mark U یکی از علائم تکیه در موسیقی
signal box U توقف گاه متصدی علائم
discriminates U با علائم مشخصه ممتاز کردن
discriminated U با علائم مشخصه ممتاز کردن
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
signal boxes U توقف گاه متصدی علائم
discriminate U با علائم مشخصه ممتاز کردن
sign of aggregation U علائم مخصوص جمله جبری
coded decimal U رقم دهدهی رمزی
cryptanalysis U کشف نوشته رمزی
cypher U حروف یامهر رمزی
token U معجزه علامت رمزی
tokens U معجزه علامت رمزی
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
phase encoded U رمزی شده با فاز
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
mystically U بطور رمزی یا استعماری
peach design U نقش هلو [این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
accidentalism U تشخیص علائم گمراه کننده مرض
insignia U علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
Follow signs for York. به علائم شهر یورک توجه کنید.
traffic signal U علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
syndromes U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
insigne U علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
syndrome U مجموعه علائم بدنی وذهنی مرض
cryptanalyze U نوشته رمزی را کشف کردن
cryptorelated informations U اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
numerology U مبحث معانی رمزی اعداد
tokens U کلمه رمزی علامت مشخصه
to crack a code U رمزی [گاوصندوق یا رایانه] را شکندن
token U کلمه رمزی علامت مشخصه
lights out U علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
signalment U تعیین هویت باشرح علائم فاهری شخص
zoomorphism U استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
vitrify U بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
formulation U دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
pressmark U حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
cyphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com