Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
kata
U
فنون کلاسیک و منتخب جودو فرم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
judo
U
جودو
jiujitsu
U
جودو 0
jiujutsu
U
جودو 0
jujitsu
U
جودو 0
dogo
U
اموزشگاه جودو
shiai
U
مسابقه جودو
sensei
U
مربی جودو
sambo
U
نوعی جودو روسی
pottage
U
شوربای ارد جودو سر
black belts
U
کمربند سیاه استاد جودو
black belt
U
کمربند سیاه استاد جودو
GI
U
لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
GIs
U
لباس دو تکهای پنبهای سبک جودو
know how
U
فنون
tactics
U
فنون
judo
U
فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
representative arts
U
فنون نمایشی
projective techniques
U
فنون فرافکن
observational techniques
U
فنون مشاهده
poetics
U
فنون شاعری
liberal art
U
فنون ذوقی
virtuosity
U
استعدادهنرهای زیبا یا فنون
tactics
U
روشها و فنون جنگی
liberal art
U
هنرها یا فنون ازاد
technologies
U
فنون شگرد شناسی
technology
U
فنون شگرد شناسی
military strategy
U
فنون سوق الجیشی نظامی
strategy
U
فنون سوق الجیشی استراتژی
strategies
U
فنون سوق الجیشی استراتژی
tactician
U
با تدبیر متخصص فنون جنگی
tacticians
U
با تدبیر متخصص فنون جنگی
designee
U
منتخب
eximious
U
منتخب
appointee
U
منتخب
chose
U
منتخب
selects
U
منتخب
elects
U
منتخب
appointees
U
منتخب
selected
U
منتخب
elector
U
منتخب
choice
U
منتخب
choicer
U
منتخب
elected
U
منتخب
electors
U
منتخب
chosen
U
منتخب
elect
U
منتخب
electing
U
منتخب
choices
U
منتخب
select
U
منتخب
choicest
U
منتخب
techniques
U
فنون انجام کار یا تولید وسیله
technique
U
فنون انجام کار یا تولید وسیله
select
U
ممتاز منتخب
chrestomathy
U
قطعات منتخب
excerpts
U
قطعهء منتخب
excerpt
U
قطعهء منتخب
pericope
U
قطعه منتخب
selects
U
ممتاز منتخب
selected
U
ممتاز منتخب
president-elect
U
رییس جمهور منتخب
president-elects
U
رییس جمهور منتخب
elects
U
انتخاب کردن برگزیده منتخب
duma
U
مجلس شورای منتخب شهر
electing
U
انتخاب کردن برگزیده منتخب
elect
U
انتخاب کردن برگزیده منتخب
classical
U
کلاسیک
classic
U
کلاسیک
classics
U
کلاسیک
throw
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throwing
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
throws
U
باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
classic war
U
جنگ کلاسیک
pseudoclassic
U
شبه کلاسیک
orthodox school
U
مکتب کلاسیک
classical variation
U
واریاسیون کلاسیک
classical psychoanalysis
U
روانکاوی کلاسیک
classical theory
U
نظریه کلاسیک
pseudoclassic
U
کلاسیک کاذب
academic assault
U
یورش کلاسیک
classic armes
U
سلاحهای کلاسیک
classical system
U
دستگاه کلاسیک
non quantized system
U
دستگاه کلاسیک
Orinthian Order
U
معماری کلاسیک
[در یونان و رم]
classical economics
U
مکتب کلاسیک در اقتصاد
classical economics
U
علم اقتصاد کلاسیک
liberal school
U
مکتب اقتصادی کلاسیک
classical mechanics
U
مکانیک کلاسیک
[فیزیک]
classical bononi defence
U
دفاع بنونی کلاسیک
classical conditioning
U
شرطی سازی کلاسیک
postclassical
U
مربوط به دوره بعد از کلاسیک
husk
U
[تزئینات کلاسیک شبیه حلقه گل]
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
lion
U
[حکاکی سر شیر در معماری کلاسیک بخصوص در کتیبه ها]
antefixum
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
antefix
U
[حاشیه تزئینی کتیبه ها در مقبره های کلاسیک]
geison
U
[سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
guilloche
U
[تزئینات کلاسیک با نوار یا قیان به هم تابیده شده]
[معماری]
abuse
U
[خطاهای داده شده در شکل های معماری کلاسیک]
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
hypotrachelion
[um]
U
[در معماری کلاسیک قسمتی بین سرستون و میله ستون]
Lous quatorze
U
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
Hiberno-romanesque
U
[سبک ساختمان های کلاسیک در ایرلند قرن ده تا بیست میلادی]
egg-and-dart
U
[تزئینات کلاسیک با ابزار محدب به شکل تخم مرغ و نیش]
encarpus
U
[در معماری کلاسیک آراستن تمثیل ها بوسیله هلال گل، میوه و برگ]
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
corporations
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
classical economics
U
نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
spectrozonal photography
U
عکاسی از اشیاء منتخب عکاسی از اشیای مخصوص
free stroke
U
کشیدن ساده سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
Free style
U
[سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
bay-leaf
U
[تزئینات کلاسیک بر طبق برگ خشک کرده ی برگ بو]
rest stroke
U
کشیدن سیم گیتار
[کلاسیک]
[انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
european essembly
U
مجمع متشکل از اعضا منتخب پارلمانهای کشورهایی که در "جامعه نیروی اتمی اروپا" و"جامعه ذغالسنگ و فولاداروپا" و "جامعه اقتصادی اروپا" عضو هستند
traditional economists
U
اقتصاددانان سنتی اقتصاددانان کلاسیک
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
Ionic Order
U
[معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
quantity theory of money
U
حاصلضرب حجم در سرعت گردش پول برابر است باحاصلضرب سطح عمومی قیمت و تولید واقعی نظریه مقداری پول که درحقیقت عقیده اقتصاددانان کلاسیک را درباره پول نشان میدهد را میتوان بصورت زیرنوشت : یعنی PQ = V
classical theory of money
U
نظریه پول کلاسیک ها نظریه مقداری پول
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com