Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
philosophism
U
فلسفه بافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
knitting pin
U
میل جوراب بافی یاکش بافی که درته ان دگمه یاگلولهای دارد
chain stitch
U
گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
egoism
U
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است
plaiting
U
کج بافی
abstractionism
U
خیال بافی
turn arounds
U
شیرازه بافی
knitting machines
U
ماشین کش بافی
plaiting
U
اریب بافی
knitting machine
U
ماشین کش بافی
knitting needle
U
میل کش بافی
hosiery
U
جوراب بافی
binding
U
شیرازه بافی
drapery
U
پارچه بافی
draperies
U
پارچه بافی
weft wrapping
U
شیرازه بافی
confabulation
U
افسانه بافی
negativism
U
منفی بافی
fabrication
U
افسانه بافی
matting
U
حصیر بافی
mythomania
U
افسانه بافی
meshwork
U
توری بافی
ropery
U
طناب بافی
gnosticize
U
بافی کردن
fabulation
U
افسانه بافی
macrame knot
U
گره توری بافی
strander
U
ماشین طناب بافی
osier
U
بیدمخصوص سبد بافی
natters
U
چرند بافی کردن
politick
U
سیاست بافی کردن
nattering
U
چرند بافی کردن
nattered
U
چرند بافی کردن
natter
U
چرند بافی کردن
knitting needle
U
میل جوراب بافی
printworks
U
کارخانه چیت بافی
envision
U
خیال بافی کردن
envisioning
U
خیال بافی کردن
envisions
U
خیال بافی کردن
envisioned
U
خیال بافی کردن
interlocking
U
گلیم بافی ابتداء فرش
yarn dye
U
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
picot
U
حلقه زینتی توری بافی
matting
U
بوریا بافی پوشش حصیری
politicize
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicised
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
philosophies
U
فلسفه
philosophy
U
فلسفه
philosophy of the porch
U
فلسفه رواق
metaphsics
U
فلسفه نظری
metagnostics
U
فلسفه ماورا
Taoism
U
فلسفه تائو
pyrrhonism
U
فلسفه یونانی
logical positivism
U
فلسفه عملی
logical empiricism
U
فلسفه عملی
mysticism
U
فلسفه درویش ها
kant
U
فلسفه کانت
irrationalism
U
فلسفه غیرمعقول
platonism
U
فلسفه افلاطونی
nominalism
U
فلسفه صوری
philosophy of the garden
U
فلسفه اپیکور
philosophy of the academy
U
فلسفه افلاطون
philosophy of the garden
U
فلسفه باغ
philosophy of the academy
U
فلسفه فرهنگستان
theory of law
U
فلسفه حقوق
philosophy of law
U
فلسفه حقوق
philosophy of the lyceum
U
فلسفه مدرسه
philosophy of the lyceum
U
فلسفه ارسطو
philosophy of the porch
U
فلسفه زنون
philosophist
U
فلسفه باف
objectivism
U
فلسفه حسی
platonism
U
فلسفه افلاطون
intellectualism
U
فلسفه عقلیه
hylozoism
U
فلسفه مادی
escapism
U
فلسفه فرار
accidentalism
U
فلسفه صدفی
accidentalism
U
فلسفه عرضی
determinism
U
فلسفه جبری
utilitarianism
U
فلسفه سودجویی
pragmatism
U
فلسفه عملی
yogic
U
فلسفه جوکی
academics
U
فلسفه افلاطون
Marxism
U
فلسفه مارکسیست
yoga
U
فلسفه جوکی
predestination
U
فلسفه جبری
jurisprudence
U
فلسفه حقوق
aristotlianism
U
فلسفه ارسطویی
theories of punishment
U
فلسفه مجازات
skepsis
U
فلسفه بدبینی
personalism
U
فلسفه فردی
rationalism
U
فلسفه عقلانی
dogmatism
U
فلسفه جزمی
stoicism
U
فلسفه رواقیون
scholasticism
U
فلسفه مدرسی
epicureanism
U
فلسفه اپیکوری
good order
U
خوش ترتیب
[فلسفه]
skepsisŠskepticŠetc
U
فلسفه مبنی برتردید
scepsis
U
فلسفه مبنی برتردید
zen buddhism
U
فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
pragmatist
U
پیرو فلسفه عملی
supernaturalism
U
فلسفه ماوراء طبیعه
transcendentalism
U
فلسفه ماوراء الطبیعه
skepticism
U
فلسفه شکاکی وبدبینی
individualism
U
فلسفه اصالت فرد
epicureanism
U
فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
economic determinism
U
فلسفه جبر اقتصادی
positivism
U
فلسفه عملی ومثبت
cartesian
U
وابسته به فلسفه دکارت
naturalist
U
معتقد به فلسفه طبیعی
optimism
U
فلسفه خوش بینی
rationalist
U
معتقد به فلسفه عقلانی
humanitarianism
U
فلسفه همنوع دوستی
pragmatism
U
فلسفه اصالت عمل
naturalists
U
معتقد به فلسفه طبیعی
stoic
U
پیرو فلسفه رواقیون
stoical
U
پیرو فلسفه رواقیون
peripatetic
U
وابسته به فلسفه ارسطو
gnosticism
U
فلسفه عرفانی یا روحانی
irrationlism
U
فلسفه غیر عقلی
cosmism
U
فلسفه تکامل گیتی
cosmologies
U
فلسفه انتظام گیتی
cosmology
U
فلسفه انتظام گیتی
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی نوین
manichaeanism
U
اصول فلسفه مانی
rationalism
U
فلسفه اصالت عقل
twill weave
U
بافت ساده حصیری
[که گاه در جاجیم و و گلیم و پتو بافی استفاده می شود.]
pythagorean
U
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
determinism
U
فلسفه تقدیری جبر گرایی
tae guk
U
بالاترین فلسفه ورزشهای رزمی
neoplatonic
U
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
platonism
U
فلسفه ایده الی شدن
objectivism
U
عین گرایی فلسفه مادی
occultism
U
روش یا فلسفه رمز وسر
academic
طرفدار حکمت و فلسفه افلاطون
relativity
U
فلسفه نسبیه نسبی بودن
passivism
U
فلسفه صبر وعدم جنبش
predestinarianism
U
پیروی از فلسفه قدری وجبری
transcendentalism
U
فلسفه خارج جهان مادی
cosmologic
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
pessimism
U
بدی مطلق فلسفه بدبینی
cosmological
U
وابسته به فلسفه انتظام گیتی
natural selection
U
فلسفه انتخاب اصلح در طبیعت
kantian
U
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
overcasting
U
شیرازه بافی
[جهت افزایش استحکام لبه های فرش و تزئین تارهای انتهائی]
Elibilinde
U
[طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
naturalism
U
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
pragmatics
U
فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
platonize
U
پیرو فلسفه ایده الی شدن
pragmatic
U
فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی
propositional calculus
U
حساب گزاره ها
[فلسفه]
[منطق]
[ریاضی]
propositional calculus
U
حساب گزاره ای
[فلسفه]
[منطق]
[ریاضی]
neo platonism
U
فلسفه افلاطونی امیخته با تصوف شرقی
hedonism
U
فلسفه خوشی پرستی وتمتع ازلذایذ دنیای زودگذر
libertarian
U
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
edge finish
U
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
jute
U
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
webbing end
U
[قسمت گلیم بافی فرش قبل از شروع به بافت اصلی متن فرش]
Jangle Arjuk
U
طرح جنگلی ارجوک
[این گل در طرح فرش های افغانی بصورت قرینه بافی بکار می رود.]
over stretched wrap
U
نخ چله بیش از حد کشیده شده
[این حالت باعث کاهش استحکام نخ چله و همچنین کج بافی در فرش می گردد.]
machiavellism
U
اصول عقایدماکیاولی فیلسوف وسیاستمدار ایتالیایی قرن 51که فلسفه استبداد جدید نیزنامیده میشود
Kufic border
U
حاشیه کوفی
[این نوع حاشیه بافی دیگر کمتر رایج بوده و اقتباسی است از خط کوفی]
materialism
U
فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
subjective
U
فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
fascism
U
نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
Nomatic rugs
U
قالی های عشایری و قشقایی
[این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
geometric design
U
طرح هندسی
[این طرح در ابتدا بخاطر ذهنی بافی و سهولت بیشتر در بافت، بین عشایر و روستاها شهرت یافت. ولی امروزه هم به صورت ساده گذشته و هم بصورت پیچیده بین بافندگان استفاده می شود.]
naturalism
U
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
cord yarn
U
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
Khotan rug
U
فرش ختن
[این شهر در جنوب ترکستان چین واقع می باشد و سابقه سیصد ساله در فرش بافی دارد. اکثر لچک های ترنجی را منسوب به این منطقه می دانند و از پودهای پشمی و گاه نخ های زربفت در طرح ها استفاده می شود.]
Tibet
U
تبت
[این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
plaiting
U
[نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
Soumak
U
بافت سوماک
[سوماخ]
[این روش بافت که نوعی از گلیم بافی است به سه صورت ساده، ضربیو برعکس بافته شده و در ابتدا و انتهای فرش استفاده می شود. این روش در بافت پارچه، کیسه، پتو و زیر انداز استفاده می شود.]
pragmatism
U
مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com