English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
piece de resistance U فقره برجسته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
alto-rilievo U [ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
perspective spatial model U مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing U طرح برجسته [برجسته کردن زمینه فرش]
bas relif U حجاری ونقوش برجسته برجسته
embossment U نقوش برجسته برجسته کاری
salience U نکته برجسته موضوع برجسته
saliency U نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent U برجسته فوق العاده برجسته
stereoscope U جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
items U فقره
episode U فقره
vertebra U فقره
entry U فقره
vertebrate U فقره
vertebrates U فقره
piece U فقره
pieces U فقره
spondyl U فقره
episodes U فقره
paragraphic U فقره فقره
pericope U فقره
paticular U فقره
item U فقره
particular redemption U متوجه فقره
vertebral U مهره فقره
item U یک فقره جزء
paragraph U فقره ماده
paragraphs U فقره ماده
passages U عبارت فقره
items U یک فقره جزء
passage U عبارت فقره
vertebration U فقره بندی
stereograph U نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
undefined entry U فقره تعریف نشده
it is a passage from gulistan U فقره یا عبارتی از گلستان است
repousse U برجسته نمایاحکاکی برجسته
i saw this p in the scripture U این فقره را در کتاب مقدس دیدم
staple U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled U فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
anaglyph U عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
rilievo U برجسته
stereometric U برجسته
stereometric U خط برجسته
raised U برجسته
staring U برجسته
ridged U برجسته
illustrated U برجسته
crowned U برجسته
distinguished U برجسته
dominant U برجسته
of d. U برجسته
pre eminent U برجسته
prosilient U برجسته
kenspeckle U برجسته
relief emboss U برجسته
masterwork U برجسته
relievo U برجسته
noted U برجسته
laureate U برجسته
outstandingly U برجسته
illustrous U برجسته
in relief U برجسته
outstanding U برجسته
eminent U برجسته
starring U برجسته
torose U برجسته
strikingly U برجسته
mainlined U برجسته
mainline U برجسته
conspicuous U برجسته
salient U برجسته
illustrious U برجسته
prominent U برجسته
striking U برجسته
predominant U برجسته
cordon bleu U برجسته
prime U برجسته
primed U برجسته
primes U برجسته
pre-eminent U برجسته
overriding U برجسته
mainlines U برجسته
mainlining U برجسته
par excellence U برجسته
convex U برجسته
bossed U ارباب برجسته
relievo U برجسته کاری
acrography U گچ کاری برجسته
personages U شخص برجسته
alto relievo U برجسته بلند
anaglyph U حجاری برجسته
anaglyph U تزئینات برجسته
bosses U ارباب برجسته
relief map U نقشه برجسته
relief emboss U نقشه برجسته
embossed U برجسته شده
signalize U برجسته کردن
aegicranium U آذین برجسته سر
bossing U ارباب برجسته
aegicrane U آذین برجسته سر
raised shoulder U شانه برجسته
projection welding U جوش برجسته
personage U شخص برجسته
bas relif U نقوش برجسته
affigy U تصویر برجسته
front face U سطح برجسته
magnific U معروف برجسته
half relief U نیم برجسته
mezzo relief U نیم برجسته
high relief U نقوش برجسته
leading U عمده برجسته
laureatel U شاعر برجسته
illustriously U برجسته وار
relief U برجسته کاری
relief U حجاری برجسته
fash butt welding U جوش برجسته
exaggerated stereoscopy U برجسته بین
notbility U شخص برجسته
projects U برجسته بودن
projected U برجسته بودن
bas relif U نقش کم برجسته
basso relief U برجسته کوتاه
project U برجسته بودن
contour map U نقشه برجسته
palmy U برجسته کامیاب
bas-relief U برجسته کاری
to put forward U برجسته نمودارکردن
egregious U برجسته نمایان
emboss U برجسته کردن
embossed alphabet U الفبای برجسته
in relief U بطور برجسته
bas-reliefs U برجسته کوتاه
feat U کار برجسته
predominantly U بطور برجسته
poet laureate U شاعر برجسته
premiers U هنرپیشه برجسته
premier U هنرپیشه برجسته
bas relief U برجسته کوتاه
bas relief U نقش کم برجسته
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-relief U نقش کم برجسته
bas-reliefs U نقش کم برجسته
stand out U برجسته عالی
distinguished U برجسته مهم
feats U کار برجسته
drop shadow U سایه برجسته
to stand out U برجسته بودن
topographic map U نقشه برجسته
to make one's mark U برجسته شدن
swell U برجسته شیک
swelled U برجسته شیک
swells U برجسته شیک
stucco relief U گچبریهای برجسته
stereoscopics U برجسته نمایی
stereoscopic U برجسته بین
stereoscopic U برجسته بینی
tyupical U نوبهای برجسته
stand out U برجسته بودن
premiere U هنرپیشه برجسته
signally U بطور برجسته
saleintiant U برجسته چشمگیر
cordon bleu U آدم برجسته
effigies U تصویر برجسته
salient pole U قطب برجسته
effigy U تصویر برجسته
topography U برجسته نگاری
mezzo rillievo U نیم برجسته
to create an image for oneself as somebody U برجسته شدن
saleint U برجسته چشمگیر
contour U نقشه برجسته
smatt U برجسته زیرکانه
premiered U هنرپیشه برجسته
raised figure طرح برجسته
boss U ارباب برجسته
premiering U هنرپیشه برجسته
humdinger U تفوق برجسته
humdingers U تفوق برجسته
eminently U بطور برجسته
milestones U مرحله برجسته
milestone U مرحله برجسته
premieres U هنرپیشه برجسته
living picture U نمایش یاتصویر برجسته
stereoscopy U سیستم برجسته بینی
narrative relief U نقش برجسته توصیفی
to bring out in relief U برجسته یا روشن کردن
distinguished rug U قالی با ارزش و برجسته
relief map U نقشه برجسته نما
low relief U نقش نیم برجسته
perspective spatial model U مدل برجسته بینی
person of f. U شخص برجسته یا با نفوذ
papillary lines U خطهای برجسته انگشتها
oner U شخص یا چیز برجسته
narrative relief U نقش برجسته روایتی
bell-cast U [لبه ی برجسته بام]
stereoscope U دستگاه برجسته بین
stereometric U وابسته بترسیمات برجسته
vectograph U عکس برجسته بینی
raised type U حروف برجسته برای
stereoscopic pair U زوج برجسته بینی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com