English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
group pressure U فشار گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batches U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch U 1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
group atmosphere U جو گروهی
gregarious U گروهی
communally U گروهی
communal U گروهی
congregational U گروهی
triples U سه گروهی
tripled U سه گروهی
tripling U سه گروهی
triple U سه گروهی
trimerous U سه گروهی
group frequency U بسامد گروهی
proximate analysis U تجزیه گروهی
group structure U ساخت گروهی
team game U بازی گروهی
team teaching U تدریس گروهی
deck switch U کلید گروهی
bulk properties U خواص گروهی
group factors U عاملهای گروهی
group interview U مصاحبه گروهی
group selector U سلکتور گروهی
group membership U عضویت گروهی
corporation U گروهی از مردم
group velocity U سرعت گروهی
corporations U گروهی از مردم
groupware U ابزار گروهی
group norms U هنجارهای گروهی
media U رسانههای گروهی
group printing U چاپ گروهی
syntality U شخصیت گروهی
quadrille U رقص گروهی
quadrilles U رقص گروهی
group test U ازمون گروهی
batch quantity U کمیت گروهی
group dynamics U پویش گروهی
group drive U محرکه گروهی
group discussion U بحث گروهی
collective protection U حفافت گروهی
gang punch U منگنه گروهی
sociogram U نگاره گروهی
mameluke U عضو گروهی
Republican U جمهوری گروهی
clustered devices U دستگاههای گروهی
Republicans U جمهوری گروهی
one shot lubrication U روغنکاری گروهی
espirit de corps U روحیه گروهی
intergroup U میان گروهی
gang switch U کلید گروهی
group theory U نظریه گروهی
esprit de corps U روح گروهی
group contagion U سرایت گروهی
mass media U رسانههای گروهی
group acceptance U پذیرش گروهی
group consciousness U اگاهی گروهی
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
ring [algebraic structure] U حلقه گروهی [ریاضی]
group teaming U ریخته گری گروهی
synecology U بوم شناسی گروهی
group occulating light U چراغ ناپیوسته گروهی
marathons U جلسه گروهی طولانی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
gang milling cutter U دستگاه فرز گروهی
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
group identification U همانند سازی گروهی
group casting U ریخته گری گروهی
cluster controller U کنترل کننده گروهی
between group variance U پراکنش میان گروهی
bursts U گروهی از خطاهای پیاپی .
burst U گروهی از خطاهای پیاپی .
broadside messing U ناهار خوری گروهی
within group variance U پراکنش درون گروهی
marathon U جلسه گروهی طولانی
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
group teaming plate U صفحه ریخته گری گروهی
cursors U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
cursor U گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
gulp U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulping U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps U گروهی از کلمات معمولا دو بایت
tetraspore U گروهی متشکل ازچهار هاگ
byte U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
bands U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
retreat U انزوا [گروهی برای مدتی]
to be the odd one out <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
synecologic U وابسته به بوم شناسی گروهی
storage pool U گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
band U گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
ochlocracy U حکومت عامه یا گروهی ازمردم
bytes U گروهی از بیتها یا ارقام باینری
group rendezvous U نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
lashkar U گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
package U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
terman group test of mental ability آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
to wriggle one's way U بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
packages U گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
be a fifth wheel <idiom> U آدم اضافی یا زاید [در گروهی از آدمها]
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
batch U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
media hype U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
media circus U تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
batches U گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
fox hunting شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
octet U گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
batch processing U سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
buzzword U کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
odd man out <idiom> U آدم [چیز] اضافه یا زاید [در گروهی از آدمها]
fox-hunting U شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
do one's bit (part) <idiom> U کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
gulps U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
radical economists U منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulped U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulp U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
cpu U گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
gulping U گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
to handle something U چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
colony U موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
groups U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
contact party U گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
group U کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
motor pool U گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
low voltage distribution system U شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric U مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
folders U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folder U گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
lombards U گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
packets U گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
packet U گروه بیت داده که به صورت گروهی از یک گره به دیگری روی شبکه ارسال می شوند
worded U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
secure electronic transactions U استاندارد گروهی از بانکها یا شرکتهای اینترنت که به کاربران امکان خرید بی خط ر روی اینتریت می دهند
word U بخشهای داده مختلف در کامپیوتر به شکل گروهی از بیت ها که در یک محل حافظه قرار دارند
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
tiles U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
tile U مرتب کردن گروهی از پنجره ها به طوری که در کنار هم و بدون برخورد روی هم نمایش داده شوند
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
halftones U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
halftone U توسط کامپیوتر نمایش داده و چاپ میشود و از گروهی از نقاط برای حالات مختلف استفاده میکند
Ivy League U نام گروهی از دانشگاههای قدیمی و نامور بخش شرقی ایالات متحده که با هماتحادیهی ورزشی و غیره دارند
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
scalable software U برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
controvrsism U روش فکری گروهی ازروشنفکران قرون وسطی که بدون اعتقاد به هدفهای انقلابی به دفاع از حقوق افراد در مقابل پادشاهان می پرداختند
yoke U جفت یا گروهی ازهدهای خواندن- نوشتن که به یکدیگر متصل هستند و برروی دو یا چند شیار نوار یادیسک مغناطیسی حرکت می کنند
colony U گروهی از جانوران یا گیاهان یا جانوران تک سلولی هم نوع که با هم زندگی یا رشد می کنند [زیست شناسی]
chrome dyes U کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
neo keynesians U اقتصاددانان جدید کینزی گروهی که نظریات اقتصادی انها بر خلاف نظریات طرفداران مکتب پولی است
slit trench U سنگر خندقی شکل سنگر درازکش گروهی
directories U روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
directory U روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
thrusts U فشار
fantod U فشار
pressor U فشار زا
distraint U فشار
back pressure U پی فشار
back iron U بن فشار
atmospheric pressure U فشار جو
isobare U هم فشار
isopiestic U هم فشار
line of thrust U خط فشار
low pressure U فشار کم
pressure curve U خم فشار
hydraulic pressure U فشار اب
pressing U فشار
compression U فشار
sense of pressure U حس فشار
barometric pressure U فشار جو
ice push U فشار یخ
pressure sense U حس فشار
bunt U فشار با سر
thrust U فشار
thrusting U فشار
weight U فشار
stroked U فشار با پا
pressure U فشار
stroke U فشار با پا
stressing U فشار
water pressure U فشار اب
strains U فشار
strokes U فشار با پا
pressured U فشار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com