Perdic | فشار پیستون | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	piston pressure U	فشار پیستون

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	piston cover U	کف پیستون
	plunger U	پیستون
	piston U	پیستون
	plungers U	پیستون
	pistons U	پیستون
	piston head U	کف پیستون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	piston ring U	رینگ پیستون
	plunger piston U	پیستون شناور
	piston packing U	لائی پیستون
	piston stroke U	ضربه پیستون
	connecting rod U	دسته پیستون
	piston rod U	دسته پیستون
	piston speed U	سرعت پیستون
	pump piston U	پیستون پمپ
	piston area U	سطح پیستون
	piston clearnce U	فاصله پیستون
	jackets U	بوش پیستون
	jacket U	بوش پیستون
	plungers U	پیستون شناور
	plunger U	پیستون غوطهای
	piston cover U	پوشش پیستون
	plunger U	پیستون شناور
	plungers U	پیستون غوطهای
	piston crown U	تاج پیستون
	piston guide U	راهنمای پیستون
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	throttling rod U	پیستون نافم روغن
	piston pin U	اشپیل پایین پیستون
	piston displacement U	تغییر مکان پیستون
	rotary piston compressor U	کمپرسور پیستون دار
	double piston engine U	موتور پیستون مضاعف
	forked connecting rod U	دو شاخ دسته پیستون
	opposit stroke pistons U	پیستون مقابل گرد
	back stroke U	ضربه برگشت پیستون
	brake piston cup U	رینگ پیستون ترمز
	piston travel U	طول ضربه ی پیستون
	connecting rod bolt U	پیچ دسته پیستون
	rotary piston machanism U	مکانیزم پیستون دوار
	balanced actuator U	سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
	rammed U	دژکوب پیستون منگنه ابی
	rams U	دژکوب پیستون منگنه ابی
	actuator U	سیلندر پیستون عمل کننده
	ram U	دژکوب پیستون منگنه ابی
	opposed piston engine U	موتور پیستون روبرو متقابل
	seizes U	گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
	oil scraper U	رینگی در پایین یا حاشیه پایینی پیستون
	seize U	گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
	seized U	گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	clearance volume U	کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
	wrist pin U	پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
	after bottom center U	تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
	before bottom center U	تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
	after top center U	تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
	before top center U	تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	counter recoil cylinder U	استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
	actuating cylinder U	سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	connecting rod bearing U	یاطاقان دسته پیستون یاطاقان شاطون
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	pressures U	فشار
	back iron U	بن فشار
	pressure U	فشار
	pressured U	فشار
	pressuring U	فشار
	pressor U	فشار زا
	total pressure U	فشار کل
	pressing U	فشار
	weight U	فشار
	bunt U	فشار با سر
	back pressure U	پی فشار
	thrusts U	فشار
	thrusting U	فشار
	thrust U	فشار
	pressure curve U	خم فشار
	distraint U	فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	atmospheric pressure U	فشار جو
	pressure sense U	حس فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	stresses U	فشار
	impact U	فشار
	impacts U	فشار
	presses U	فشار
	isobare U	هم فشار
	compression U	فشار
	tension U	فشار
	isopiestic U	هم فشار
	tensions U	فشار
	stress U	فشار
	stressing U	فشار
	stroking U	فشار با پا
	low pressure U	فشار کم
	strokes U	فشار با پا
	stroked U	فشار با پا
	strains U	فشار
	stroke U	فشار با پا
	atmosphere U	فشار جو
	strain U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	exertion U	فشار
	zips U	فشار
	exertions U	فشار
	zipping U	فشار
	isobar U	هم فشار
	zip U	فشار
	isobar U	تک فشار
	line of thrust U	خط فشار
	isobars U	هم فشار
	water pressure U	فشار اب
	isobars U	تک فشار
	brunt U	فشار
	growing pains U	فشار
	zipped U	فشار
	constraint U	فشار
	pushed U	فشار
	pressure vessel U	فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	fantod U	فشار
	pushes U	فشار
	violence U	فشار
	ice push U	فشار یخ
	push U	فشار
	press U	فشار
	high tension U	فشار قوی
	lateral pressure U	فشار جانبی
	center of pressure U	مرکز فشار
	intake pressure U	فشار ورودی
	internal pressure U	فشار درونی
	isobar surface U	سطح هم فشار
	central head U	فشار مرکزی
	kinetic pressure U	فشار سینتیک
	intermediate pressure U	فشار متوسط
	carebaria U	احساس فشار در سر
	centre of pressure U	مرکز فشار
	intermediate high voltage line U	خط فشار متوسط
	insulation voltage U	فشار ازمایش
	brush pressure U	فشار زغال
	baroreceptor U	گیرنده فشار
	pressure face U	سمت فشار
	pressure gaverner U	ناطم فشار
	impact pressure U	فشار اصابت
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	barometric pressure U	فشار بارومتری
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	barometric pressure U	فشار هوا
	pressure gradient U	گرادیان فشار
	pressure head U	ارتفاع فشار
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	back wash U	فشار عقب اب
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	pressure hull U	بدنه ضد فشار
	pressure drop U	افت فشار
	bearing pressure U	فشار بردگاهی
	initial pressure U	فشار ابتدایی
	induction voltage U	فشار القائی
	platen U	اهن فشار
	platten U	اهن فشار
	pore pressure U	فشار درونی
	increase of pressure U	افزایش فشار
	pressure above the atmosphere U	فشار بالای جو
	pressure adjustment U	تنظیم فشار
	inflationary pressure U	فشار تورمی
	incompressible U	فشار ناپذیر
	inclined compression U	فشار مایل
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	impluse voltage U	فشار ضربهای
	impaction U	فشار سخت
	bearing pressure U	فشار یاطاقان
	pressure curve U	منحنی فشار
	pressure of speech U	فشار تکلم
	ciderpress U	سیب فشار
	effective pressure U	فشار موثر
	low voltage U	فشار ضعیف
	drag mark U	محل فشار
	low tension magneto U	مگنت کم فشار
	low tension U	فشار ضعیف
	drag loading U	فشار کششی
	manifold pressure U	فشار گازگاه
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	direct pressure U	فشار مستقیم
	gossypium U	داروی فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	head loss U	افت فشار
	diffraction loading U	منتجه فشار
	manometer U	فشار سنج