Perdic | فشار دینامیکی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	dynamical variable U	متغیر دینامیکی
	dynamic equilibrium U	تعادل دینامیکی
	volume compressor U	محدودکننده دینامیکی
	dynamic factor U	ضریب دینامیکی
	dynamic strength U	مقاومت دینامیکی
	regenetative braking U	ترمز دینامیکی
	dynamic lift U	برای دینامیکی
	dynamic microphone U	میکروفون دینامیکی
	compandor U	رگولاتور دینامیکی
	dynamic braking U	ترمز دینامیکی
	contract control U	کنترل دینامیکی
	volume expander U	منبسط کننده دینامیکی
	dynamic damper U	مستهلک کننده دینامیکی
	dynamic expander U	بسط دهنده دینامیکی
	poise U	واحد ویسکوزیته دینامیکی درسیستم غیر متریک
	gust alleviation U	سیستم دینامیکی برای کاهش اثر تندبادهای قائم روی هواپیما
	salomon damper U	خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	boostrap operation U	عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	isobars U	تک فشار
	pressure U	فشار
	isobar U	هم فشار
	isobars U	هم فشار
	pushed U	فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	growing pains U	فشار
	brunt U	فشار
	pushes U	فشار
	exertion U	فشار
	exertions U	فشار
	pressure curve U	خم فشار
	isopiestic U	هم فشار
	pressure sense U	حس فشار
	isobar U	تک فشار
	pressor U	فشار زا
	pressured U	فشار
	weight U	فشار
	fantod U	فشار
	thrusting U	فشار
	low pressure U	فشار کم
	thrust U	فشار
	thrusts U	فشار
	ice push U	فشار یخ
	isobare U	هم فشار
	pressing U	فشار
	line of thrust U	خط فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	pressures U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	atmosphere U	فشار جو
	barometric pressure U	فشار جو
	atmospheres U	فشار جو
	pressure vessel U	فشار
	pressuring U	فشار
	water pressure U	فشار اب
	back pressure U	پی فشار
	zip U	فشار
	zipped U	فشار
	zipping U	فشار
	zips U	فشار
	violence U	فشار
	constraint U	فشار
	strains U	فشار
	bunt U	فشار با سر
	press U	فشار
	presses U	فشار
	strain U	فشار
	back iron U	بن فشار
	tensions U	فشار
	compression U	فشار
	distraint U	فشار
	stressing U	فشار
	impact U	فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	stroking U	فشار با پا
	strokes U	فشار با پا
	stroke U	فشار با پا
	stroked U	فشار با پا
	tension U	فشار
	impacts U	فشار
	push U	فشار
	stress U	فشار
	stresses U	فشار
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	high pressure line U	خط فشار قوی
	drag mark U	محل فشار
	ciderpress U	سیب فشار
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	earth pressure U	فشار خاک
	edge pressure U	فشار لبه
	electric tension U	فشار الکتریکی
	effective pressure U	فشار موثر
	high tension U	فشار قوی
	centre of pressure U	مرکز فشار
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	brush pressure U	فشار زغال
	impluse voltage U	فشار ضربهای
	dynamic pressure U	فشار پویا
	impaction U	فشار سخت
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	impact pressure U	فشار اصابت
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	carebaria U	احساس فشار در سر
	center of pressure U	مرکز فشار
	high voltage line U	خط فشار قوی
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	hydrostatic pressure U	فشار عمق
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	central head U	فشار مرکزی
	inclined compression U	فشار مایل
	high pressure U	فشار زیاد
	high potential U	فشار قوی
	diffraction loading U	منتجه فشار
	confined water U	سفره اب با فشار
	constant pressure U	فشار ثابت
	contact pressure U	فشار تماسی
	contact pressure U	فشار تماس
	cost push U	فشار قیمت
	diastolic pressure U	فشار دیاستولی
	high tension line U	خط فشار قوی
	cost push U	فشار هزینه
	excess pressure U	فشار اضافی
	external pressure U	فشار خارجی
	deflationary pressure U	فشار ضدتورمی
	deflationary pressure U	فشار انقباضی
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	critical pressure U	فشار بحرانی
	external pressure U	فشار برونی
	compressive stress U	فشار تراکمی
	direct pressure U	فشار مستقیم
	head loss U	افت فشار
	drag loading U	فشار کششی
	group pressure U	فشار گروهی
	gossypium U	داروی فشار
	gage pressure U	فشار مانومتری
	gage pressure U	فشار گیج
	forced draft U	هوای با فشار
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	flux density U	تراکم فشار
	end thrust U	فشار محوری
	cold water test pressure U	ازمایش فشار اب
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	hydraulic pressure test U	ازمایش فشار اب
	equilibrium vapor pressure U	فشار به حد تعادل
	eyestrain U	فشار باصره
	pressure surface U	سطح فشار
	standard atmospheric pressure U	فشار متعارفی جو
	starting pressure U	فشار استارت
	static head U	فشار ایستایی
	static pressure U	فشار ایستایی
	stress of poverty U	فشار بینوایی
	thrust of the arch U	فشار طاق
	to bear pressure upon U	فشار اوردن بر
	to press up U	با فشار بالابردن
	to squeeze to death U	با فشار کشتن
	torisonal strain U	فشار پیچشی
	torsional strain U	فشار پیچشی
	sound pressure U	فشار صوت
	soil strain U	فشار زمین
	pressure tendency U	گرایش فشار
	pressure transducer U	مبدل فشار
	pressure wave U	موج فشار
	pulse pressure U	فشار نبض
	radiation pressure U	فشار تشعشع
	reduced pressure U	فشار کاهیده
	reservoir pressure U	فشار مخزن
	restrainer U	فشار دهنده
	set forward U	فشار پیشروی
	simple compression U	فشار ساده
	social pressure U	فشار اجتماعی
	under the stimulus of hunger U	از فشار گرسنگی
	uplift pressure U	فشار بالابرنده
	vapor pressure U	فشار بخار
	time pressure U	فشار زمانی
	vapour pressure U	فشار بخار اب
	voltmeter U	فشار سنج
	water guage U	فشار سنج اب
	water suit U	لباس ضد فشار اب
	wheel pressure U	فشار چرخ
	yerk U	فشار دادن
	tension adjustment	میزان فشار
	The pressure of the atmosphere U	فشار جو ؟( اتمسفر )
	pressure of time U	فشار زمانی
	incompressible U	فشار ناپذیر