Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (23 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
press
U
فشار دادن با انگشتان
presses
U
فشار دادن با انگشتان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Can count on the fingers of one hand
<idiom>
U
رخ دادن اتفاقی به تعداد انگشتان دست
[اتفاق نادر و به دفعات محدود]
hustle
U
فشار دادن
push
U
فشار دادن
presses
U
فشار دادن
pushing
U
فشار دادن
yerk
U
فشار دادن
pushes
U
فشار دادن
hustled
U
فشار دادن
force
U
فشار دادن
forces
U
فشار دادن
forcing
U
فشار دادن
pinch
U
فشار دادن
pinches
U
فشار دادن
press
U
فشار دادن
hustling
U
فشار دادن
pushed
U
فشار دادن
hustles
U
فشار دادن
pushed
U
نشاندن فشار دادن
push
U
نشاندن فشار دادن
pushes
U
نشاندن فشار دادن
squeezes
U
چلاندن فشار دادن
clamped
U
بندزدن فشار دادن
clamps
U
بندزدن فشار دادن
squeezed
U
چلاندن فشار دادن
squeezing
U
چلاندن فشار دادن
clamping
U
بندزدن فشار دادن
clamp
U
بندزدن فشار دادن
trigger squeeze
U
فشار دادن ماشه
squeeze
U
چلاندن فشار دادن
to poke somebody
U
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
tensions
U
بحران تحت فشار قرار دادن
to prod somebody
U
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
tension
U
بحران تحت فشار قرار دادن
suppress
U
مانع شدن تحت فشار قرار دادن
suppressing
U
مانع شدن تحت فشار قرار دادن
pushbutton
U
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
suppresses
U
مانع شدن تحت فشار قرار دادن
yohan nukite
U
ضربه با انگشتان
with fingers interlocked
U
با انگشتان در هم افتاده
pyon son keut
U
نوک انگشتان
hirake
U
مفصلهای انگشتان
palicoot
U
نوک انگشتان پا
To try to strangle someone .
U
گلوی کسی را فشار دادن ( بقصد خفه کردن )
to make a typo
[American E]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
to hit the wrong key
[on the PC/phone/calculator]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
to make a typing error
[mistake]
U
اشتباه روی دکمه ای فشار دادن
[کلید یا تلفن]
interdigital
U
واقع در میان انگشتان
interdigitate
U
واقع در میان انگشتان
finger dexterity test
U
ازمون چالاکی انگشتان
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
clicks
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
click
U
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicking
U
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
embattle
U
حاضر بجنگ شدن تحت فشار شدید قرار دادن
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
athlete's foot
U
ترک خوردن بین انگشتان پا
athlete's foot
U
نوعی مرض قارچی انگشتان
toho
U
اعضای انگشتان نشانه و شست
cat's cradle
U
ساختن طرحهای مختلف با نخ و انگشتان
touch
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
touches
U
تماس برقرار کردن با چیزی با انگشتان
superinduce
U
تخحت فشار قرار گرفتن کشیدن یا گذاشتن یا جا دادن تجدید فراش کردن
to press the button
U
دکمه را فشار دادن در راه انداختن چیزی یا کاری پیش قدم شدن
trap
U
فاصله چرمی بین شست انگشتان دستکش
keilo
U
ضربهای در کاراته بانوک انگشتان جمع شده
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
f key
U
برنامه کمکی مکینتاش که توسط فشار دادن کلیدهای Command و Shift باکلیدهای عددی از صفر تا 9اجرا میشود
glides
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide
U
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
spans
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanned
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span
U
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
home row
U
ردیفی از کلیدها روی صفحه کلید که انگشتان شخص درحالت عادی روی انها قرارمی گیرد
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
BNC connector
U
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
reducing
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces
U
تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
hypobaric
U
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
low voltage distribution system
U
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
consenting
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consent
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consents
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
consented
U
اجازه دادن رضایت دادن و پذیرفتن در مورد کارانجام شده و یا رضایت دادن به اینکه کاری انجام بشود
fantod
U
فشار
strain
U
فشار
constraint
U
فشار
pressing
U
فشار
isobars
U
هم فشار
atmosphere
U
فشار جو
atmospheres
U
فشار جو
stroking
U
فشار با پا
strokes
U
فشار با پا
stroked
U
فشار با پا
stroke
U
فشار با پا
pressure vessel
U
فشار
stresses
U
فشار
distraint
U
فشار
stress
U
فشار
stressing
U
فشار
hydraulic pressure
U
فشار اب
atmospheric pressure
U
فشار جو
back iron
U
بن فشار
pressure curve
U
خم فشار
back pressure
U
پی فشار
total pressure
U
فشار کل
strains
U
فشار
zip
U
فشار
water pressure
U
فشار اب
bunt
U
فشار با سر
pressor
U
فشار زا
sense of pressure
U
حس فشار
pressure sense
U
حس فشار
barometric pressure
U
فشار جو
line of thrust
U
خط فشار
low pressure
U
فشار کم
pressured
U
فشار
push
U
فشار
thrusting
U
فشار
tension
U
فشار
compression
U
فشار
thrusts
U
فشار
tensions
U
فشار
pushes
U
فشار
presses
U
فشار
exertions
U
فشار
exertion
U
فشار
brunt
U
فشار
growing pains
U
فشار
isobare
U
هم فشار
isobar
U
هم فشار
isobar
U
تک فشار
pressure
U
فشار
weight
U
فشار
isobars
U
تک فشار
pushed
U
فشار
press
U
فشار
isopiestic
U
هم فشار
ice push
U
فشار یخ
pressures
U
فشار
impacts
U
فشار
zipped
U
فشار
violence
U
فشار
pressuring
U
فشار
impact
U
فشار
thrust
U
فشار
zips
U
فشار
zipping
U
فشار
isobar surface
U
سطح هم فشار
restrainer
U
فشار دهنده
effective pressure
U
فشار موثر
low air pressure
U
فشار هوای کم
pressure transducer
U
مبدل فشار
electric tension
U
فشار الکتریکی
edge pressure
U
فشار لبه
economic pressure
U
فشار اقتصادی
reduced pressure
U
فشار کاهیده
earth pressure
U
فشار خاک
kinetic pressure
U
فشار سینتیک
pressure tendency
U
گرایش فشار
reservoir pressure
U
فشار مخزن
bearing pressure
U
فشار یاطاقان
excess pressure
U
فشار اضافی
pressure surface
U
سطح فشار
equilibrium vapor pressure
U
فشار به حد تعادل
equilibrium pressure
U
فشار تعادلی
deflationary pressure
U
فشار انقباضی
dynamic pressure
U
فشار دینامیکی
low tension magneto
U
مگنت کم فشار
constant pressure
U
فشار ثابت
deflationary pressure
U
فشار ضدتورمی
longitudinal compression
U
فشار طولی
loss of pressure
U
افت فشار
end thrust
U
فشار محوری
radiation pressure
U
فشار تشعشع
diastolic pressure
U
فشار دیاستولی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com