Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
poke
U
فشار با نوک انگشت حرکت
poked
U
فشار با نوک انگشت حرکت
pokes
U
فشار با نوک انگشت حرکت
poking
U
فشار با نوک انگشت حرکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to poke somebody
U
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
to prod somebody
U
کسی را با نوک انگشت فشار دادن
energy absorber
U
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
slide chasse
U
حرکت با یک پا بجلو و فشار
mitten
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mittens
U
دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
pushes
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
pushed
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
cabin pressure
U
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
pressurized cabin
U
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
U
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
fingerprints
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprint
U
انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
pitot static system
U
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
U
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
U
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
U
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
U
دارای فشار یکسان خط هم فشار
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
low head plant
U
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
digits
U
انگشت
dactyl
U
انگشت
adactylous
U
بی انگشت
fingers
U
انگشت
finger
U
انگشت
monodactylous
U
تک انگشت
digit
U
انگشت
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
sawison keut
U
نوک دو انگشت
agnail
U
میخچهء پا یا انگشت پا
ring fingers
U
انگشت انگشتر
ring finger
U
انگشت انگشتر
rule of thumb
U
حساب انگشت
digitate
U
انگشت دار
soleprint
U
انگشت نگاری از پا
dactylagraphy
U
انگشت نگاری
dactylitis
U
اماس انگشت
dactyloscopy
U
انگشت نگاری
pinky
U
انگشت کوچک
digitiform
U
انگشت مانند
pinkie
U
انگشت کوچک
soon koot
U
نوک انگشت
potentilla
U
پنج انگشت
syndacty
U
چسبیده انگشت
finger print
U
اثر انگشت
finger mark
U
اثر انگشت
finger painting
U
نقاشی با انگشت
fingertips
U
نوک انگشت
fingertip
U
نوک انگشت
toenail
U
ناخن انگشت پا
toenails
U
ناخن انگشت پا
fingerprints
U
اثر انگشت
five finger
U
پنج انگشت
the little finger
U
انگشت کهین
the middle finger
U
انگشت میانه
knuckle
U
بند انگشت
knuckles
U
بند انگشت
conspicuous
U
انگشت نما
finger
U
انگشت زدن
fingers
U
انگشت زدن
fingered
U
انگشت دار
gazing stock
U
انگشت نما
fingered
U
انگشت مانند
to become a byword
U
انگشت نماشدن
index finger
U
انگشت نشان
index fingers
U
انگشت نشان
the ring finger
U
انگشت حلقه
fingerprinting
U
اثر انگشت
forefingers
U
انگشت نشان
forefinger
U
انگشت شهادت
little fingers
U
انگشت کوچک
forefinger
U
انگشت نشان
phalange
U
بند انگشت
notoriety
U
انگشت نمایی
medius
U
انگشت میان
medius
U
انگشت وسطی
egregious
U
انگشت نما
middle finger
U
انگشت میان
forefingers
U
انگشت شهادت
the first or index finger
U
انگشت نشان
cinquefoil
U
پنج انگشت
cinqfoil
U
پنج انگشت
fingerprinted
U
اثر انگشت
marplot
U
انگشت به شیر زن
fingerprint
U
اثر انگشت
fingering
U
استفاده از انگشت
the first or index finger
U
انگشت شهادت
pollex
U
انگشت شست
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
ring finger
U
انگشت چهارم دست چپ
finger play
U
استفاده از انگشت درشمشیربازی
phalange
U
استخوان انگشت یاپنجه
finger mark
U
با انگشت چرک کردن
finger glass
U
فرف انگشت شوئی
index
U
نمودار انگشت سبابه
indexed
U
نمودار انگشت سبابه
indexes
U
نمودار انگشت سبابه
the little finger
U
انگشت کوچک کلنج
finger print department
U
اداره انگشت نگاری
finger tapping
U
ضربه زنی با انگشت
lumbrical
U
ماهیچه انگشت یا پنجه
ring fingers
U
انگشت چهارم دست چپ
knucklebone
U
استخوان بند انگشت
tap the door with your fingers
U
انگشت بزنید بدر
phalanges
U
استخوان انگشت گروه
proverbialize
U
انگشت نما کردن
finger thumb opposition
U
تقابل شست و انگشت
nose-picking
U
انگشت کردن در بینی
polydactyl
U
چند انگشتی پر انگشت
notoriously
U
بطور انگشت نما
to run over
U
تند انگشت گذاشتن
To take fingerprints.
U
انگشت نگاری کردن
pinkie
U
انگشت کوچک دست
little finger
U
انگشت کوچک دست
To finger something.
U
به چیزی انگشت زدن
his hand want's two fingers
U
دستش دو انگشت ندارد
flagrant
U
انگشت نما رسوا
pettitoes
U
چیز بی ارزش انگشت پا
hitsu shiubi
U
مفصل انگشت وسط
his hand lack one finger
U
دستش یک انگشت ندارد
impluse level
U
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
U
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
jam
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
finger
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
agnus castus
U
پنج انگشت فلفل بری
pizzicato
U
با ضرب نوک انگشت یاناخن
fingering
U
پنجه گذاری انگشت کاری
a man's best friends are his ten fingers
<proverb>
U
کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من
finger hold
U
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
phalangeal
U
وابسته به استخوان انگشت یاپنجه
jammed
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
to make an e. of oneself
U
خود را انگشت نما کردن
toe
U
با انگشت پا زدن یاراه رفتن
lumbrical
U
ماهیچهای که با انگشت یاپمجه را می جنباند
jams
U
گرفتن شکاف کوه با انگشت
toes
U
با انگشت پا زدن یاراه رفتن
fingers
U
باندازه یک انگشت میله برامدگی
to gouge out a persons eye
U
چشم کسیرابا انگشت بیرون اوردن
syndactyl
U
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
To be conspicuous.
U
انگشت نما بودن ( مشخص یا سر شناس )
To be flabbergasted (bewildered).
U
انگشت به دهان ماندن ( مبهوت شدن )
twos
U
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
toes
U
انگشت پای مهره داران جای پا
toe
U
انگشت پای مهره داران جای پا
two
U
دو انگشت داور به معنی دودقیقه اخراج
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
pitot pressure
U
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
relative
U
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
U
سرعت حرکت شتاب حرکت
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
percuss
U
بازدن انگشت یا الت دیگری چیزی را ازمودن
ageum son
U
قسمت بین شصت و انگشت بیرونی دست
hang ten
U
سواری تخته موج درحال جلوبودن 01 انگشت پا
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens
U
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
to cross self
U
با گذاردن انگشت برپیشانی ودوطرف بدن نشان صلیب
to queer the pitch for any one
U
نقشه کسی رابرهم زدن انگشت توی شیرزدن
moulage
U
انگشت نگاری یا نگارش اثر چیزی برای کشف جرم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com