Perdic | فشار استارت | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	starting pressure U	فشار استارت

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	wobble pump U	پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
Other Matches

	starter U	استارت
	ignition battery U	باتری استارت
	starting chamber U	محفظه استارت
	bendix U	دنده استارت
	starting motor U	موتور استارت
	auto starter U	استارت خودکار
	start button U	تکمه استارت
	starting battery U	باتری استارت
	starting block U	تخته استارت
	standing start U	استارت ایستاده
	manual pinion shift U	استارت دستی
	false start U	استارت کاذب
	false starts U	استارت کاذب
	starting current U	امپر استارت
	sprint start U	استارت نشسته
	crouch start U	استارت نشسته
	magnetic pinion shift U	استارت مغناطیسی
	My car won't start.	اتومبیلم استارت نمیزند.
	air start U	استارت زدن موتور در حال پرواز هواپیما
	cabin pressure U	فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
	starter U	وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
	starters U	وسیلهای برای گرداندن محرک اصلی در طول مدت استارت
	pressurized cabin U	اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
	compensating relief valve U	شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
	cartridge starter U	سیستم استارت موتور اصلی که توسط کارتریج قابل شارژی کار میکند
	pitot static system U	سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
	pore pressure U	فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
	boost charge U	ولتاژ ثابت و اولیهای که به باطری داده میشود تا انرابرای استارت موتور اماده نگه دارد
	hung start U	شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد
	cabin pressurization safety valve U	شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
	compressor pressure ratio U	نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
	isopiestic U	دارای فشار یکسان خط هم فشار
	low head plant U	نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
	piezoelectric U	ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
	energy absorber U	مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
	high voltage transformer U	ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
	impluse level U	سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
	pitot pressure U	فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
	clear one's ears U	متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
	hypobaric U	مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
	low voltage distribution system U	شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
	weight U	فشار
	pressured U	فشار
	growing pains U	فشار
	pressure vessel U	فشار
	pressures U	فشار
	isobars U	تک فشار
	isobars U	هم فشار
	isobar U	تک فشار
	isobar U	هم فشار
	exertions U	فشار
	exertion U	فشار
	brunt U	فشار
	thrust U	فشار
	thrusts U	فشار
	thrusting U	فشار
	bunt U	فشار با سر
	pressor U	فشار زا
	pressure curve U	خم فشار
	barometric pressure U	فشار جو
	pressure sense U	حس فشار
	sense of pressure U	حس فشار
	back pressure U	پی فشار
	back iron U	بن فشار
	atmospheric pressure U	فشار جو
	pressing U	فشار
	total pressure U	فشار کل
	pressuring U	فشار
	distraint U	فشار
	water pressure U	فشار اب
	stresses U	فشار
	line of thrust U	خط فشار
	stressing U	فشار
	stroke U	فشار با پا
	stroked U	فشار با پا
	strokes U	فشار با پا
	stroking U	فشار با پا
	zip U	فشار
	presses U	فشار
	impact U	فشار
	atmospheres U	فشار جو
	stress U	فشار
	zipped U	فشار
	isobare U	هم فشار
	strain U	فشار
	zipping U	فشار
	pressure U	فشار
	zips U	فشار
	violence U	فشار
	constraint U	فشار
	isopiestic U	هم فشار
	strains U	فشار
	impacts U	فشار
	fantod U	فشار
	press U	فشار
	push U	فشار
	hydraulic pressure U	فشار اب
	pushes U	فشار
	low pressure U	فشار کم
	ice push U	فشار یخ
	compression U	فشار
	tension U	فشار
	pushed U	فشار
	atmosphere U	فشار جو
	tensions U	فشار
	centre of pressure U	مرکز فشار
	central head U	فشار مرکزی
	piston pressure U	فشار پیستون
	insulation voltage U	فشار ازمایش
	brush pressure U	فشار زغال
	partial pressure U	فشار جزئی
	induction voltage U	فشار القائی
	increase of pressure U	افزایش فشار
	piezometry U	فشار سنجی
	platen U	اهن فشار
	carebaria U	احساس فشار در سر
	inflationary pressure U	فشار تورمی
	high tension U	فشار قوی
	incompressible U	فشار ناپذیر
	initial pressure U	فشار ابتدایی
	partial pressure U	فشار جزیی
	center of pressure U	مرکز فشار
	platten U	اهن فشار
	inclined compression U	فشار مایل
	impluse voltage U	فشار ضربهای
	barometric pressure U	فشار بارومتری
	pore pressure U	فشار درونی
	barometric pressure U	فشار هوا
	hydrostatic pressure U	فشار ایستابی
	hydrostatic pressure U	فشار عمق
	back wash U	فشار عقب اب
	pressure surface U	سطح فشار
	hydrostatic pressure U	فشار عمق اب
	back pressure U	فشار متقابل
	pressure transducer U	مبدل فشار
	hydrostatic pressure U	فشار ایستائی
	hydrostatic U	مربوط به فشار اب
	axial thrust U	فشار محوری
	axial pressure U	فشار مرکزی
	axial pressure U	فشار اسهای
	baroreceptor U	گیرنده فشار
	pressure of speech U	فشار تکلم
	pressure drop U	افت فشار
	impaction U	فشار سخت
	external pressure U	فشار خارجی
	pressure adjustment U	تنظیم فشار
	pressure curve U	منحنی فشار
	impact pressure U	فشار اصابت
	pressure tendency U	گرایش فشار
	pressure face U	سمت فشار
	pressure gaverner U	ناطم فشار
	high tension magneto U	مگنت پر فشار
	pressure gradient U	گرادیان فشار
	bearing pressure U	فشار یاطاقان
	pressure head U	ارتفاع فشار
	bearing pressure U	فشار بردگاهی
	pressure hull U	بدنه ضد فشار
	hydraulic pressure U	فشار هیدرولیکی
	high pressure U	فشار زیاد
	equilibrium vapor pressure U	فشار به حد تعادل
	gossypium U	داروی فشار
	group pressure U	فشار گروهی
	low potential system U	دستگاه کم فشار
	head loss U	افت فشار
	dynamic pressure U	فشار پویا
	low potential U	فشار ضعیف
	low air pressure U	فشار هوای کم
	loss of pressure U	افت فشار
	longitudinal compression U	فشار طولی
	high potential U	فشار قوی
	lateral pressure U	فشار جانبی
	kinetic pressure U	فشار سینتیک
	high pressure area U	منطقه پر فشار
	dynamic pressure U	فشار دینامیکی
	drag mark U	محل فشار
	earth pressure U	فشار خاک
	low pressure U	فشار خفیف
	low pressure U	منطقه کم فشار
	excess pressure U	فشار اضافی
	low tension U	فشار ضعیف
	external pressure U	فشار برونی
	eyestrain U	فشار باصره
	equilibrium pressure U	فشار تعادلی
	low tension magneto U	مگنت کم فشار
	end thrust U	فشار محوری
	flux density U	تراکم فشار
	forced draft U	هوای با فشار
	low voltage U	فشار ضعیف
	gage pressure U	فشار گیج
	electric tension U	فشار الکتریکی
	gage pressure U	فشار مانومتری
	effective pressure U	فشار موثر
	edge pressure U	فشار لبه
	economic pressure U	فشار اقتصادی
	drag loading U	فشار کششی
	low voltage line U	خط فشار ضعیف
	discharge pressure U	فشار تخلیه
	high pressure line U	خط فشار قوی
	molding pressure U	فشار پرس
	high tension line U	خط فشار قوی