English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 70 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
chrominance amplifier U فزون ساز رنگ تابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
impatience U بی تابی
bioluminescence U شب تابی
luminescence U شب تابی
magniloquence U پر اب و تابی
phosphorism U شب تابی
doubling U دولا تابی
chrominance U رنگ تابی
twisting U چندلا تابی
bioluminescence U زیست تابی
fox fire U شب تابی چوب ها
luminescence U روشن تابی
phosphorescence U روشنایی شب تابی
The baby is restless. U نوزاد بی تابی می کند
chrominance signal U پیام رنگ تابی
chrominance channel U کانال رنگ تابی
spinning frame U چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
She is extremly restive. U خیلی بی تابی می کند
schiller U زرق وبرق یا شب تابی
carrier color signal U پیام رنگ تابی
carrier chrominance signal U پیام رنگ تابی
restlessly U از روی بی تابی یا بیقراری
phew U برای نشان دادن بی تابی
sea fire U شب تابی دریا دراثر جانوران شب تاب وغیره
over graze U فزون چر
trans- U فزون
overactive U فزون کار
polyuria U فزون ادراری
amplification U فزون سازی
amplifiers U فزون ساز
amplifier U فزون ساز
over irrigation U فزون ابیاری
overgrown U فزون رسته
overreact U فزون واکنش کردن
overreacted U فزون واکنش کردن
overreacting U فزون واکنش کردن
overreacts U فزون واکنش کردن
overvaluing U فزون ارج کردن
overvalues U فزون ارج کردن
overvalued U فزون ارج کردن
overvalue U فزون ارج کردن
oversold U فزون فروشی کردن
oversells U فزون فروشی کردن
overselling U فزون فروشی کردن
oversell U فزون فروشی کردن
voltage amplification U فزون سازی ولت
video amplifier U فزون ساز ویدئو
triode amplifier U فزون ساز سه قطبی
amplifier tube U لامپ فزون ساز
cascode amplifier U فزون ساز کاسکودی
cathode follower U فزون ساز کاتدی
class a amplifier U فزون ساز درجه ا
class ab amplifier U فزون ساز درجه ا ب
class b amplifier U فزون ساز درجه ب
class c amplifier U فزون ساز درجه سی
hypersexuality U فزون خواهی جنسی
abundancy motive U انگیزه فزون خواهی
electron multiplier U فزون ساز الکترون
sweep amplifier U فزون ساز روبنده
self consequence U خود فزون شماری
voltage factor U ضریب فزون سازی دو الکترد
overly U به طور مفرط فزون کارانه
radio frequency amplifier U فزون ساز بسامد رادیویی
public address amplifier U فزون ساز بلندگوی اجتماعات
power amplifier stage U مرحله فزون ساز توان
gas amplification factor U ضریب فزون سازی گاز
microphone pre amplifier U پیش فزون ساز میکروفون
modulated amplifier U مرحله فزون ساز تحمیلی
single yarn U نخ یک لا [این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
flood discharge U بده فزون ابی بده سیل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com