Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
very high frequency
U
فرکانس خیلی زیاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
high frequency
U
دارای فرکانس با تکرار زیاد امواج پر فرکانس
very low frequency
U
فرکانس خیلی کم در ارتفاع خیلی پایین
vhf range
U
ناحیه فرکانس خیلی بالا
ultrahigh frequency
U
فرکانس فوق العاده زیاد
diapositive
U
تولید حرارت توسط جریانهای با فرکانس زیاد
middleman
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
middlemen
U
دستگاههای فرکانس خیلی بالا یا فوق العاده زیادمخصوص رهگیری هوایی
extreme
U
خیلی زیاد
oodles
U
خیلی زیاد
infinitely
U
خیلی زیاد
raff
U
خیلی زیاد
superrabundant
U
خیلی زیاد
lots
U
خیلی زیاد
far
U
زیاد خیلی
exceeding
U
خیلی زیاد
superabundant
U
خیلی زیاد
very many book
U
کتابهای خیلی زیاد
barrelful
U
مقدار خیلی زیاد
very long
U
برد خیلی زیاد
an arm and a leg
<idiom>
U
پول خیلی زیاد
abject poverty
U
فقر خیلی زیاد
oodlins
U
خیلی زیاد توده
have one's heart set on something
<idiom>
U
چیزی را خیلی زیاد خواستن
to the full
<idiom>
U
خیلی زیاد ،به طور کامل
like crazy
<idiom>
U
خیلی سریع با انرژی زیاد
to have one's work cut out
[for one]
<idiom>
U
کار خیلی زیاد و سخت داشتن
slashes
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slashed
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
slash
U
تخفیف زیاد دادن خیلی کم کردن
spate
U
تعداد خیلی زیاد هجوم بی مقدمه
no end to (of)
<idiom>
U
خیلی زیاد،بهنظر تمام شده
What brazen cheek ! Ilike your impudence .
U
بنازم که خیلی رویت زیاد است ( پررویی) !
to have a binge
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to be on the razzle
U
حسابی جشن گرفتن
[با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
blockbusters
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
blockbuster
U
بمب دارای قدرت تخریبی زیاد شخص یاچیز خیلی موثر وسخت
crystal
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
crystals
U
قطعه کوچک از کریستال کوارتز که در فرکانس خاص به لرزش در می آید که به عنوان یک سیگنال ساعت خیلی دقیق برای کامپیوتر یا سایر برنامههای کاربردی زمان بندی شده به کار می رود
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
wobbulator
U
تولیدکننده سیگنال اف ام که فرکانس ان با دامنه ثابت بالاپایین فرکانس مرکزی تغییرمیکند
resonance
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
resonances
U
وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
frequency division multilexing
U
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
superheterodyne
U
گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
critical frequency
U
فرکانس متنافر با فرکانس طبیعی تیغه
base band
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
baseband
U
1-محدوده فرکانس سیگنال پیش از پردازش یا ارسال 2-سیگنالهای دیجیتالی ارسالی بدون تقسیم 3-اطلاعات تقسیم شده با یک فرکانس
she has a well poised head
U
وضع سرش در روی بدنش خیلی خیلی خوش نما است
paint oneself into a corner
<idiom>
U
گرفتارشدن درشرایط خیلی بدو رهایی آن خیلی سخت است
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
go great guns
<idiom>
U
موفقیت آمیز،انجام کاری خیلی سریع یا خیلی سخت
microfilming
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilms
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilm
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
microfilmed
U
فیلم خیلی کوچک برای عکسهای خیلی ریز
fm
U
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation
sottovoce
U
صدای خیلی یواش اهنگ خیلی اهسته
load call
U
وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
compression ignition
U
احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
rattling
U
خیلی تند خیلی خوب
ponderous
U
خیلی سنگین خیلی کودن
I didnt get much sleep.
U
زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
instantaneous frequency
U
مقدار لحظهای فرکانس فرکانس لحظهای
emergency
U
خیلی خیلی فوری
emergencies
U
خیلی خیلی فوری
to hold somebody in great respect
U
کسی را زیاد محترم داشتن
[احترام زیاد گذاشتن به کسی]
jim dandy
U
ادم خیلی شیک چیز خیلی شیک
frequence
U
فرکانس
line frequency
U
فرکانس خط
frequency
U
فرکانس
frequencies
U
فرکانس
low frequency
U
فرکانس کم
frequency departure
U
مسیر فرکانس
frequency mixture
U
ترکیب فرکانس
frequency demodulator
U
اشکارساز فرکانس
frequency spacing
U
فاصله فرکانس
frequency departure
U
انحراف فرکانس
frequency coverage
U
حیطه فرکانس
frequency dependant
U
تابع فرکانس
natural frequency
U
فرکانس طبیعی
frequency discrimination
U
تشخیص فرکانس
frequency doubler
U
دوبلور فرکانس
frequency distance
U
فاصله فرکانس
frequency swing
U
انحراف فرکانس
frequency deviation
U
انحراف فرکانس
modulation frequency
U
فرکانس مدولاسیون
frequency designation
U
تعیین فرکانس
frequency distribution
U
تقسیم فرکانس
frequency divider
U
مقسم فرکانس
frequency mixing
U
ترکیب فرکانس
frequency duplicator
U
دوبلور فرکانس
frequency marking
U
مارکاژ فرکانس
frequency mark
U
علامت فرکانس
frequency error
U
خطای فرکانس
frequency filter
U
صافی فرکانس
frequency fluctuation
U
تغییر فرکانس
m.f.
U
فرکانس متوسط
frequency inversion
U
برگردان فرکانس
frequency mark
U
نشانه فرکانس
frequency doubling
U
دو برابرکردن فرکانس
frequency doubling
U
دوبلاژ فرکانس
frequency
U
فرکانس تناوب
line divider
U
مقسم فرکانس
medium frequency
U
فرکانس میانه
frequency medulation
U
مدولاسیون فرکانس
mains frequency
U
فرکانس شبکه
measuring frequency
U
فرکانس سنجش
maximum frequency
U
فرکانس حداکثر
frequency generator
U
مولد فرکانس
frequencies
U
فرکانس تناوب
frequency measurement
U
سنجش فرکانس
frequency modulated
U
مدوله فرکانس
frequency counter
U
شمارنده فرکانس
telegraphic frequency
U
فرکانس تلگرافی
intermediate frequency
U
فرکانس میانه
radian frequency
U
فرکانس زاویهای
carrier frequency
U
فرکانس حامل
radio frequency
U
فرکانس رادیویی
q band
U
بند فرکانس
input frequency
U
فرکانس ورودی
input frequency
U
فرکانس اولیه
critical frequency
U
فرکانس مرزی
critical frequency
U
فرکانس بحرانی
industrial frequency
U
فرکانس صنعتی
induction frequency converter
U
مبدل فرکانس
impluse frequency
U
فرکانس ضربان
impluse frequency
U
فرکانس پولز
impluse frequency
U
فرکانس پالس
image frequency
U
فرکانس تصویر
intermediate frequency
U
فرکانس میانی
intermediate frequency tank circuit
U
فرکانس میانی
telephone frequency
U
فرکانس صحبت
j band
U
باند فرکانس
modulation
U
نوسان فرکانس
k band
U
باند فرکانس
p band
U
باند فرکانس
audible frequency
U
فرکانس شنوایی
audio frequency
U
فرکانس صوتی
back up frequency
U
فرکانس کمکی
bandwidth
U
محدودهای از فرکانس ها
angular frequency
U
فرکانس زاویهای
reed frequency meter
U
فرکانس مترانبری
video frequency
U
فرکانس ویدئو
x band
U
باند فرکانس
beat frequency
U
فرکانس تداخل
beat frequency
U
فرکانس ضربان
picture frequency
U
فرکانس تصویر
line frequency
U
فرکانس شبکه
idle frequency
U
فرکانس بی باری
frequency changing
U
تبدیل فرکانس
frequency characteristic
U
منحنی فرکانس
frequency check
U
کنترل فرکانس
frequency control
U
کنترل فرکانس
frequency comparison
U
مقایسه فرکانس
frequency component
U
اجزای فرکانس
frequency constancy
U
ثبات فرکانس
nominal frequency
U
فرکانس نامی
frequency constant
U
ثابت فرکانس
frequency conversion
U
تبدیل فرکانس
frequency transformation
U
تبدیل فرکانس
frequency translation
U
تبدیل فرکانس
low frequency
U
فرکانس پایین
frequency convertor
U
مبدل فرکانس
frequency correction
U
تصحیح فرکانس
frequency changing
U
تعویض فرکانس
frequency changer
U
مبدل فرکانس
double frequency
U
فرکانس دوبل
i.f.
U
فرکانس میانی
frequency accuracy
U
دقت فرکانس
frequency allocation
U
تعیین فرکانس
frequency assignment
U
تعیین فرکانس
frequency determination
U
تعیین فرکانس
frequency alloment
U
تقسیم فرکانس
frequency division
U
تقسیم فرکانس
frequency domulipliction
U
تقسیم فرکانس
frequency analizer
U
انالیزور فرکانس
frequency analysis
U
تجزیه فرکانس
frequency band
U
باند فرکانس
frequency blocking
U
بلوکاژ فرکانس
h.f.
U
فرکانس بالا
frequency parameter
U
پارامتر فرکانس
frequency stability
U
پایداری فرکانس
frequency plan
U
طرح فرکانس
frequency tuning
U
تنظیم فرکانس
radio frequency
U
فرکانس بالا
frequency spectrum
U
بیناب فرکانس
frequency spectrum
U
طیف فرکانس
frequency region
U
حیطه فرکانس
frequency recorder
U
ثبات فرکانس
frequency recorder
U
ضباط فرکانس
frequency separation
U
جداسازی فرکانس
frequency region
U
ناحیه فرکانس
frequency regulator
U
رگولاتور فرکانس
frequency drift
U
اختلاف فرکانس
frequency respone
U
پاسخ فرکانس
frequency of resonance
U
فرکانس رزونانس
quenching frequency
U
فرکانس نوسان
frequency modulator
U
مدولاتور فرکانس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com