Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
forward sales
U
فروش کالاجهت تحویل در اینده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
oversale
U
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
future perfect
U
شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
cumulative delivery diagram
U
منحنی تحویل تراکمی نموداری که نحوه تحویل کالاها را نشان میدهد
handover
U
تحویل و تحول کردن سیستم کنترل هواپیماها تحویل دادن
woollen draper
U
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
impact shipment
U
کالای ضربتی از نظر تحویل کالایی که از نظر تحویل زمان مخصوص دارد
on licence
U
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
pearlies
U
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
wine seller
U
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
hard sell
U
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization
U
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
U
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
optional claiming race
U
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
toward
U
اینده
aftertime
U
اینده
in the time to come
U
اینده
future
U
اینده
forthcoming
U
اینده
lavenir
U
اینده
next
U
اینده
coming
U
اینده
futurity
U
اینده
at a laterd
U
در اینده
following on
U
از پی اینده
approaching
U
اینده
to be
U
اینده
forthcomming
U
اینده
comer
U
اینده
incoming
U
اینده
futures
U
قراردادهای اینده
catabatic
U
پایین اینده
by next mail
U
باپست اینده
intercurrent
U
در میان اینده
futurity
U
نسل اینده
nether world
U
جهان اینده
prospects
U
اینده نگری
paulo postfuture
U
اینده نزدیک
katabatic
U
پائین اینده
odd comeshortly
U
اینده نزدیک
nrxt monday
U
دوشنبه اینده
prospect
U
اینده نگری
prospected
U
اینده نگری
prospecting
U
اینده نگری
looking
U
بنظر اینده
futurism
U
اینده گرایی
the f. winter
U
زمستان اینده
offing
U
در اینده نزدیک
proximo
U
ماه اینده
providential
U
اینده نگر
prospectuses
U
اینده نامه
prospectus
U
اینده نامه
prospective
U
مربوط به اینده
futuristic
U
مربوط به اینده
erelong
U
در اینده نزدیک
emergent
U
بیرون اینده
even tual
U
درنتیجه اینده
sup.latest or last
U
دیر اینده
futurity
U
اتفاقات اینده
the next world
U
عالم اینده
the a season
U
موسم اینده
the next world
U
جهان اینده
f. tense
U
زمان اینده
the future
U
جهان اینده
proximo
U
درماه اینده
prospect of the future
U
دورنمای اینده
the a season
U
فعل اینده
futures contract
U
قرارداد اینده
prospectively
U
با عطف به اینده
prospectiveness
U
وابستگی به اینده
upcoming
U
زود اینده
furriers
U
خز فروش پوست فروش
furrier
U
خز فروش پوست فروش
oncoming
U
پیشامد کننده اینده
the rising generation
U
دوره جوانان اینده
tardy
U
دیر اینده کند
prescient
U
عالم به غیب یا اینده
tardiest
U
دیر اینده کند
long range
U
مربوط به اینده دور
tardier
U
دیر اینده کند
emergencies
U
ناگه اینده اورژانس
emergency
U
ناگه اینده اورژانس
emergence
U
ناگه اینده اورژانس
otherworldiness
U
وابستگی بجهان اینده
without prejudice
U
بدون تاثیر به اینده
latest
U
تازه گذشته اینده
scouted
U
ارزیابی حریف اینده
proximo
U
مربوط بماه اینده
scouts
U
ارزیابی حریف اینده
provident
U
صرفه جو اینده نگر
future
U
بعد اینده اتیه
post date
U
تاریخ اینده گذاشتن
prospectiveness
U
چشم داشت به اینده
the ensving twelve months
U
دوازده ماه اینده
perfect foresight
U
اینده نگری کامل
scout
U
ارزیابی حریف اینده
hunched
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hunching
U
فن احساس وقوع امری در اینده
providence
U
صرفه جویی اینده نگری
hunch
U
فن احساس وقوع امری در اینده
on the th prox
U
در روز چهارم ماه اینده
intermediate
U
درمیان اینده مداخله کننده
hunches
U
فن احساس وقوع امری در اینده
hold over
U
برای اینده نگاه داشتن
exdividend
U
بدون سود اینده سهام
procurement rate
U
نواخت تهیه و تحویل اماد نواخت تحویل اماد
sales promotion
U
افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
the law is prospective
U
اثر قانون مربوط به اینده است
future attacks
U
حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth
U
سبب گستردگی والدین اینده میشود
augural
U
تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominates
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
nominate
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract
U
قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
current liabilities
U
بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenors
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominating
U
تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
tenor
U
بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
bill time draft
U
برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
disqualifications
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualification
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
exclusion
U
اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
prolepsis
U
فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
demand factors
U
پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
oligopoly
U
انحصار چند جانبه فروش انحصار چند قطبی فروش
dynamic analisis
U
تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
vendable
U
قابل فروش جنس قابل فروش
vendible
U
قابل فروش جنس قابل فروش
utilization
U
تحویل
freed
U
تحویل
frees
U
تحویل
freeing
U
تحویل
processes
U
تحویل
transter
U
تحویل
free
U
تحویل
deliveries
U
تحویل
livery
U
تحویل
liveries
U
تحویل
devolvement
U
تحویل
prehension
U
تحویل
process
U
تحویل
solstice
U
تحویل
delivery
U
تحویل
bailment
U
تحویل
landing, storage, delivery
U
تحویل
delivers
U
تحویل دادن
forward delivery
U
تحویل به وعده
deliverer
U
تحویل دهنده
take over
U
تحویل گرفتن
forward delivery
U
تحویل دراینده
deliver
U
تحویل دادن
exs
U
تحویل از کشتی
take delivery of
U
تحویل گرفتن
ex factory
U
تحویل در کارخانه
terminal price
U
قیمت تحویل
bailment
U
تحویل جنس
free docks
U
تحویل در بارانداز
takeover
U
تحویل گیری
takeovers
U
تحویل گیری
free on quay
U
تحویل دراسکله
exq
U
تحویل در بارانداز
delivering
U
تحویل دادن
delivering
U
تحویل تسلیم
shortchange
U
کم تحویل دادن
ex mill
U
تحویل در کارخانه
surrender
U
تحویل دادن
deliverable
U
قابل تحویل
deliverable state
U
در حالت تحویل
delivered
U
تحویل شده
delivered at frontier
U
تحویل در مرز
prompt delivery
U
تحویل فوری
delivery date
U
تاریخ تحویل
transfers
U
واگذاری تحویل
transferring
U
واگذاری تحویل
hand over
U
تحویل دادن
irreducibility
U
تحویل ناپذیری
bailee
U
تحویل گیرنده
period of delivery
U
دوره تحویل
pick up and delivery
U
بارگیری و تحویل
polytropic
U
تحویل برزخ
acceptance tests
آزمایشهای تحویل
cargo delivery
U
تحویل بار
transfer
U
واگذاری تحویل
delivery free
U
تحویل رایگان
delivery terms
U
نحوه تحویل
delivery to the home
U
تحویل در خانه
delivery valve
U
سوپاپ تحویل
demand satisfaction
U
تحویل درخواستها
renditions
U
پرداخت تحویل
rendition
U
پرداخت تحویل
surrenders
U
تحویل دادن
surrendered
U
تحویل دادن
fob
U
تحویل کشتی
delivery terms
U
شرایط تحویل
delivery note
U
حواله تحویل
delivery notice
U
اعلامیه تحویل
delivery order
U
حواله تحویل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com