Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
scaling law
U
فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fission to yield ratio
U
بازده اتمی
interatomic spacing
U
فاصله بین اتمی
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulization
U
فرمول بندی فرمول سازی
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
minometer
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی
rainout
U
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی
implosion weapon
U
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی
isotopy
U
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی
proliferation
U
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
fallout contours
U
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
clean weapon
U
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
nuclear stalemate
U
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه
nucleon
U
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی
fission to yield ratio
U
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
atomic demolition munition
U
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
isomer
U
هم فرمول
isomerous
U
هم فرمول
frame
U
فرمول
equation
U
فرمول
equations
U
فرمول
formulas
U
فرمول
formulae
U
فرمول
formula
U
فرمول
wedge formula
U
فرمول گوهای
formularization
U
فرمول سازی
molecular formula
U
فرمول مولکولی
projection formula
U
فرمول تصویری
perspective formula
U
فرمول تجسمی
string formula
U
فرمول رشتهای
structural formula
U
فرمول گسترده
structural formula
U
فرمول ساختاری
dispersion formula
U
فرمول پاشندگی
formulism
U
قاعده فرمول)
mil formula
U
فرمول میلیم
taylor formula
U
فرمول تیلور
emprical formula
U
فرمول تجربی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
constitutional formula
U
فرمول ساختاری
empirical formula
U
فرمول ساده
empirical formula
U
فرمول خام
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
expressions
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
refomulate
U
از نو فرمول بندی کردن
formulaic
U
مثل یا وابسته به فرمول
expression
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
formulate
U
فرمول بندی کردن
formulated
U
فرمول بندی کردن
formulize
U
بصورت فرمول دراوردن
formulates
U
فرمول بندی کردن
formulating
U
فرمول بندی کردن
reformulation
U
فرمول بندی تازه
condensed structural formula
U
فرمول ساختاری فشرده
formularize
U
بصورت فرمول دراوردن
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
spearman brown prophecy formula
U
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
DDT
U
حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
ciphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cipher
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
compacting
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacted
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
functioned
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functions
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
hidden
U
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
Gothick
U
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم]
[معماری]
efficiency
U
بازده
output
U
بازده
revenue
U
بازده
feedback
U
بازده
out put
U
بازده
outturn
U
بازده
low yield
U
بازده کم
yields
U
بازده
high yield
U
پر بازده
returns
U
بازده
returning
U
بازده
returned
U
بازده
return
U
بازده
outputs
U
بازده
yielded
U
بازده
yield
U
بازده
cardiac output
U
بازده قلبی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
average efficiency
U
بازده متوسط
payout
U
بازده سیستم
net yield
U
بازده خالص
commercial efficiency
U
بازده صنعتی
combustion efficiency
U
بازده احتراق
average yield
U
بازده متوسط
constant return
U
بازده ثابت
payouts
U
بازده سیستم
conversion efficiency
U
بازده تبدیل
current yield
U
بازده جاری
high yield
U
با بازده زیاد
gross yield
U
بازده ناخالص
generator efficiency
U
بازده مولد
earning yield
U
بازده عواید
efficiency of rectification
U
بازده یکسوکنندگی
emission efficiency
U
بازده کاتد
farm yields
U
بازده کشاورزی
farm yields
U
بازده مزرعه
fair return
U
بازده منصفانه
fair return
U
بازده عادلانه
high yielding farms
U
مزارع پر بازده
high yielding farms
U
با بازده زیاد
luminosity
U
بازده روشنایی
decreasing return
U
بازده نزولی
diminishing return
U
بازده نزولی
diminishing returns
U
بازده نزولی
low productivity
U
بازده پائین
lamp bulb efficiency
U
بازده لامپ
average return
U
بازده متوسط
ideal efficiency
U
بازده ایده ال
injection efficiency
U
بازده تزریق
energy gain
U
بازده انرژی
real time
U
بازده فوری
redemption yield
U
بازده خرید
yield of capital
U
بازده سرمایه
efficiency
U
بازده سودمندی
quantum yield
U
بازده کوانتایی
turn over
U
محصول بازده
transformer efficiency
U
بازده مبدل
motor efficiency
U
بازده موتور
sustained yield
U
بازده پیوسته
rectifier efficiency
U
بازده یکسوکننده
return of capital
U
بازده سرمایه
yield
U
بازده انفجار
yielded
U
بازده انفجار
yields
U
بازده انفجار
rate of return
U
نرخ بازده
volumetric efficiency
U
بازده حجمی
sustained yield
U
بازده مستمر
output per head
U
بازده سرانه
return
[on something]
U
نرخ بازده
overall efficiency
U
بازده کلی
curve fitting
U
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
current ratio of transformer
U
بازده شدتی مبدل
energy efficiency
U
بازده انرژی لومینسانس
real time
U
بازده بلادرنگ بی درنگ
diminishing returns
U
بازده کاهش یابنده
payload
U
بازده خودرو یا دستگاه
payloads
U
بازده حمل بارخودرو
payloads
U
بازده خودرو یا دستگاه
return to scale
U
بازده نسبت به مقیاس
social rate of return
U
نرخ بازده اجتماعی
ampere hour efficiency of storage batter
U
بازده باتری انبارهای
by product recovery
U
بازده محصولات فرعی
average net return
U
بازده خالص متوسط
yield of invested capital
U
بازده سرمایه گذاری
work decrement
U
کاهش بازده کار
payload
U
بازده حمل بارخودرو
hurdle rate of return
U
نرخ بازده لازم
hurdle rate of return
U
کمترین نرخ بازده
gross rate of return
U
نرخ بازده ناخالص
margine efficiency of capital
U
بازده نهایی سرمایه
increasing marginal return
U
بازده نهائی فزاینده
law of diminishing return
U
قانون بازده نزولی
internal rate of return
U
نرخ بازده داخلی
net rate of return
U
نرخ بازده خالص
marginal return of capital
U
بازده نهائی سرمایه
private rate of return
U
نرخ بازده خصوصی
normal rate of return
U
نرخ بازده متعارف
margin land
U
حد نهایی بازده زمین
efficiency
U
فعالیت مفید بازده
law of increasing return
U
قانون بازده صعودی
law of increasing return
U
قانون بازده فزاینده
law of diminishing returns
U
قانون کاهندگی بازده
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
constant return to scale
U
بازده ثابت نسبت به مقیاس
yield of bonds
U
نرخ بازده اوراق قرضه
automatic gain control
U
کنترل بازده بطور خودکار
available payload
U
بازده قابل استفاده وسیله
margin efficiency of investment
U
بازده نهایی سرمایه گذاری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com