Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formularization
U
فرمول سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
formulization
U
فرمول بندی فرمول سازی
Other Matches
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
isomer
U
هم فرمول
frame
U
فرمول
equations
U
فرمول
equation
U
فرمول
formula
U
فرمول
formulae
U
فرمول
formulas
U
فرمول
isomerous
U
هم فرمول
constitutional formula
U
فرمول ساختاری
taylor formula
U
فرمول تیلور
structural formula
U
فرمول ساختاری
structural formula
U
فرمول گسترده
string formula
U
فرمول رشتهای
electronic formula
U
فرمول الکترونی
emprical formula
U
فرمول تجربی
perspective formula
U
فرمول تجسمی
wedge formula
U
فرمول گوهای
molecular formula
U
فرمول مولکولی
empirical formula
U
فرمول ساده
mil formula
U
فرمول میلیم
projection formula
U
فرمول تصویری
empirical formula
U
فرمول خام
formulism
U
قاعده فرمول)
dispersion formula
U
فرمول پاشندگی
formulate
U
فرمول بندی کردن
formulated
U
فرمول بندی کردن
formulates
U
فرمول بندی کردن
formulating
U
فرمول بندی کردن
formularize
U
بصورت فرمول دراوردن
formulize
U
بصورت فرمول دراوردن
expression
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
expressions
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
reformulation
U
فرمول بندی تازه
refomulate
U
از نو فرمول بندی کردن
condensed structural formula
U
فرمول ساختاری فشرده
formulaic
U
مثل یا وابسته به فرمول
DDT
U
حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
spearman brown prophecy formula
U
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
cyphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cipher
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
compacted
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacts
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
scaling law
U
فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
compacting
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
functions
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
hidden
U
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
Gothick
U
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم]
[معماری]
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
curve fitting
U
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
riboflavin
U
ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
pre-treatment
U
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
U
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
ouster
U
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
U
خنثی سازی محروم سازی
frustration
U
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
U
پوچ سازی باطل سازی
subjugation
U
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
U
کوتاه سازی ضابطه سازی
imagery
U
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
U
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
U
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
zinc oxid
U
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
symmetrical compression
U
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sort
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
U
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
U
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
U
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
U
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
U
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
U
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
individualising
U
تک سازی
individualize
U
تک سازی
individualized
U
تک سازی
flooring
U
کف سازی
individualises
U
تک سازی
individualizing
U
تک سازی
retortion
U
کج سازی
flection
U
خم سازی
local anasthesia
U
سر سازی
repk lection
U
پر سازی
individualised
U
تک سازی
pavement
U
کف سازی
pavements
U
کف سازی
stylization
U
مد سازی
truncation
U
بی سر سازی
idolization
U
بت سازی
individualization
U
تک سازی
individuation
U
تک سازی
padding
U
له سازی
retortion
U
خم سازی
individualizes
U
تک سازی
compaction
U
تو پر سازی
bridgework
U
پل سازی
bridge building
U
پل سازی
deflexion
U
خم سازی
bonification
U
به سازی محیط
brick works
U
اجر سازی
bellfounding
U
زنگ سازی
belittlement
U
کم ارزش سازی
bedevilment
U
شیطان سازی
beadwork
U
تسبیح سازی
confectionary
U
شیرینی سازی
coordination
U
هماهنگ سازی
cooperage
U
پیت سازی
irksomeness
U
کسل سازی
wearisomeness
U
کسل سازی
irreticence
U
فاش سازی
milling
U
ارد سازی
assimilation
U
همگون سازی
assimilation
U
درون سازی
cooperage
U
چلیک سازی
balladry
U
تصنیف سازی
smoothing
U
صاف سازی
arching
U
طاق سازی
rejuvenation
U
جوان سازی
wording
U
عبارت سازی
latticing
U
شبکه سازی
levigation
U
نرم سازی
liquefaction
U
ابگونه سازی
computer simulation
U
شبیه سازی
cabinetwork
U
قفسه سازی
cabinetwork
U
مبل سازی
calcination
U
اهک سازی
conceptualization
U
مفهوم سازی
lapidification
U
سنگ سازی
lapidation
U
سنگسار سازی
depletion
U
تهی سازی
displacement
U
جانشین سازی
packing
U
فشرده سازی
lamponery
U
هجونامه سازی
lancination
U
مجروح سازی
lancination
U
پاره سازی
landscape painting
U
منظره سازی
machicolation
U
مزغل سازی
countersink
U
خزینه سازی
harmonization
U
هم اهنگ سازی
incavation
U
پوک سازی
inceration
U
موم سازی
seduction
U
گمراه سازی
aromatization
U
عطر سازی
inculcation
U
جایگیر سازی
arrefication
U
رقیق سازی
neutralization
U
بی اثر سازی
neutralization
U
خنثی سازی
impregnation
U
ابستن سازی
immortalization
U
جاوید سازی
image formation
U
تصویر سازی
dactyliography
U
نگین سازی
curriery
U
چرم سازی
heterodyne reception
U
زنه سازی
crystallization
U
بلور سازی
histogenesis
U
بافت سازی
horology
U
ساعت سازی
hymnography
U
سرود سازی
ichnography
U
زمینه سازی
aromatization
U
معطر سازی
insulating
U
عایق سازی
insulates
U
عایق سازی
insulate
U
عایق سازی
inebriation
U
مست سازی
inflexion
U
خم سازی خمیدگی
infuriation
U
خشمگین سازی
road building
U
جاده سازی
inspissation
U
غلیظ سازی
intensification
U
پر قوت سازی
inurement
U
معتاد سازی
invalidation
U
باطل سازی
road construction
U
جاده سازی
individuation
U
جدا سازی
asphalt paving
U
جاده سازی
arrefication
U
لطیف سازی
pacification
U
ارام سازی
exclusion
U
محروم سازی
fading
U
محو سازی
enrichment
U
غنی سازی
individualization
U
منفرد سازی
humanization
U
مردمی سازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com