Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reformulation
U
فرمول بندی تازه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formulization
U
فرمول بندی فرمول سازی
formulating
U
فرمول بندی کردن
formulated
U
فرمول بندی کردن
formulate
U
فرمول بندی کردن
formulates
U
فرمول بندی کردن
refomulate
U
از نو فرمول بندی کردن
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
quantize
U
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
new blood
<idiom>
U
جان تازه به چیزی دادن ،نیروی تازه یافتن
enactory
U
دربردارنده مقر رات) تازه برقرارکننده حقوق تازه
new coined
U
تازه بنیاد تازه سکه زده
newlywed
U
تازه داماد تازه عروس
hobbledehoy
U
کره اسبی که تازه بالغ شده ادم تازه بالغ
equations
U
فرمول
equation
U
فرمول
formula
U
فرمول
frame
U
فرمول
isomer
U
هم فرمول
isomerous
U
هم فرمول
formulae
U
فرمول
formulas
U
فرمول
mil formula
U
فرمول میلیم
formulism
U
قاعده فرمول)
perspective formula
U
فرمول تجسمی
molecular formula
U
فرمول مولکولی
formularization
U
فرمول سازی
projection formula
U
فرمول تصویری
string formula
U
فرمول رشتهای
electronic formula
U
فرمول الکترونی
structural formula
U
فرمول ساختاری
structural formula
U
فرمول گسترده
wedge formula
U
فرمول گوهای
taylor formula
U
فرمول تیلور
empirical formula
U
فرمول خام
constitutional formula
U
فرمول ساختاری
emprical formula
U
فرمول تجربی
dispersion formula
U
فرمول پاشندگی
empirical formula
U
فرمول ساده
condensed structural formula
U
فرمول ساختاری فشرده
formulize
U
بصورت فرمول دراوردن
formularize
U
بصورت فرمول دراوردن
expression
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
formulaic
U
مثل یا وابسته به فرمول
expressions
U
فرمول یا رابط ه ریاضی
DDT
U
حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
spearman brown prophecy formula
U
فرمول پیشگویی اسپیرمن-براون
cyphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cipher
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
compacting
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compact
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
compacted
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
scaling law
U
فرمول محاسله بازده بمب اتمی در هر فاصله
compacts
U
فرمول کاهش حجم لازم برای یک متن
functions
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
functioned
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
function
U
فرمول ریاضی که یک نتیجه در آن بستگی به اعداد دیگری دارد
hidden
U
فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
Gothick
U
[استفاده مجدد از فرمول های گوتیک در قرن هجدهم]
[معماری]
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
curve fitting
U
روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
income elasticity of demand
U
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
riboflavin
U
ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
arc elasticity of demand
U
عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
zinc oxid
U
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
fresh-
U
تازه
brand new
U
تر و تازه
freshest
U
تازه
new born
U
تازه
modern
U
تازه
recent
U
تازه
the new world
U
تازه
new
U
تازه
new-
U
تازه
green
U
تازه
greenest
U
تازه
new fallen
U
تازه
new fashioned
U
تازه
young
U
تازه
younger
U
تازه
newfangled
U
مد تازه
fresh
U
تازه
inchoative
U
تازه
newfashioned
U
تازه
newest
U
تازه
renewed
U
تازه
up-to-date
U
تازه
new-laid
U
تازه
mint a mint condition
U
تازه تازه
dewier
U
تازه
new laid
U
تازه
red hot
U
تازه
up to date
U
تازه
newer
U
تازه
dewiest
U
تازه
scions
U
تازه
scion
U
تازه
post glacial
U
تازه
dewy
U
تازه
far out
U
تازه و غیرسنتی
sucking
U
تازه کار
rookies
U
تازه کار
rookie
U
تازه کار
new laid
U
تازه گذاشته
turn over a new leaf
<idiom>
U
شروعی تازه
refreshed
U
تازه کردن
immigrant
U
تازه وارد
immigrants
U
تازه وارد
new jerusalem
U
اورشلیم تازه
young ice
U
یخ تازه بسته
brand-new
U
بکلی نو یا تازه
What is new? What is cooking ?
U
تازه چه خبر ؟
refreshes
U
تازه کردن
greener
U
تازه کار
new-laid
U
تازه گذاشته
freshwater
U
تازه کار
settler
U
مهاجر تازه
new buit
U
تازه ساز
noviciate
U
تازه کار
novitiate
U
تازه کار
ordinee
U
شماش تازه
new built
U
تازه ساخت
new blown
U
تازه شگفته
new built
U
تازه ساز
new arrived
U
تازه رسیده
neoteric
U
نویسنده تازه
neoteric
U
جدید تازه
recension
U
چاپ تازه
recent development
U
بسط تازه
neocortex
U
قشر تازه مخ
refresher
U
تازه کننده
regeneracy
U
تولد تازه
newmade
U
تازه ساخت
newish
U
نسبه تازه
new fledged
U
تازه پر در اورده
new buit
U
تازه ساخت
new clown
U
تازه شکفته
new come
U
تازه امده
new come
U
تازه رسیده
new comer
U
تازه وارد
recruits
U
کارمند تازه
recruiting
U
کارمند تازه
recruiting
U
تازه سرباز
recruited
U
کارمند تازه
recruited
U
تازه سرباز
recruit
U
کارمند تازه
recruit
U
تازه سرباز
new employees
U
کارمندان تازه
new fallen snow
U
برف تازه
neo christianity
U
مسیحیت تازه
nascency
U
تازه پیداشدگی
to innovate in
U
تازه اوردن
green crop
U
علف تازه
green concrete
U
بتن تازه
grcen wine
U
شراب تازه
refreshment
U
تازه سازی
refreshments
U
تازه سازی
ultramodern
U
بسیار تازه
refresh
U
تازه کردن
juniors
U
زودتر تازه تر
junior
U
زودتر تازه تر
verdured
U
تازه سرسبز
to bring in
U
تازه اوردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com