Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proconsul
U
فرماندار فرماندار مستملکات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
governors
U
فرماندار
governor
U
فرماندار
kami
U
فرماندار
nomarch
U
فرماندار
legates
U
فرماندار
legate
U
فرماندار
eparch
U
فرماندار
lieutenant governor
U
معاون فرماندار
the late governor
U
فرماندار اخیر
First Ladies
U
زن فرماندار ایالت
First Lady
U
زن فرماندار ایالت
Governor General
U
فرماندار کل فرمانفرما
Governor Generals
U
فرماندار کل فرمانفرما
Governors General
U
فرماندار کل فرمانفرما
convening authority
U
فرماندار موقت نظامی
government house
U
اقامتگاه رسمی فرماندار
gubernatorial
U
مربوط به فرماندار یافرمانداری حکومتی
gubernatorial
U
مربوط به حکمران وابسته به فرماندار
propretor
U
کنسول فرماندار استان قدیم روم
marshall
U
جمع شدن فرماندار قلعه بیگی
colonies
U
مستملکات
colony
U
مستملکات
possession
U
مایملک مستملکات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
