Perdic | فرف عایق غذاخوری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 183 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	mess kit U	فرف عایق غذاخوری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	consolidated dining facility U	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
	insulation U	عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
	insulator U	جسم عایق ماده عایق
	insulator U	عایق کننده روکش عایق
	insulators U	عایق کننده روکش عایق
	insulators U	جسم عایق ماده عایق
	insulated instrument transformer U	ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
	eating U	غذاخوری
	monophagy U	یک نوع غذاخوری
	messes U	سالن غذاخوری
	mess gear U	وسایل غذاخوری
	meal time U	هنگام غذاخوری
	mass hall U	سالن غذاخوری
	mess kit U	وسایل غذاخوری
	mess U	سالن غذاخوری
	messes U	غذاخوری باشگاه ناو
	officer's mess U	سالن غذاخوری افسران
	place settings U	وسایل میز غذاخوری
	place setting U	وسایل میز غذاخوری
	mess U	غذاخوری باشگاه ناو
	repasts U	غذا خوردن وقت غذاخوری
	repast U	غذا خوردن وقت غذاخوری
	mess steward U	رئیس رسد غذاخوری سراشپز
	insulation strength U	استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
	insulation testing apparatus U	دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
	cloggy U	عایق
	insulation U	عایق
	insulators U	عایق
	detent U	عایق
	drag chain U	عایق
	dielectric U	عایق
	insulant U	عایق
	floor insulator U	عایق کف
	waterproof U	عایق اب
	pawl U	عایق
	non conductor U	عایق
	impediment U	عایق
	impediments U	عایق
	waterproofs U	عایق اب
	waterproofed U	عایق اب
	insulator U	عایق
	mica dielectric U	عایق میکا
	dielectric isolation U	جداسازی با عایق
	non conducting U	عایق گرما
	non conducting U	عایق برق
	rachet U	گیره عایق
	cleat U	عایق انگلیسی
	circular loom U	نای عایق
	fish paper U	عایق کاغذی
	battery insulator U	عایق باتری
	adiabatic U	عایق گرما
	slot insulation U	عایق شیار
	sound insulation U	عایق صدا
	wall insulator U	عایق دیوار
	insulated wall U	دیواره عایق
	drag hook U	قلاب عایق
	insulating bushing U	بوش عایق
	insulating cement U	سیمان عایق
	insulation testing apparatus U	عایق سنج
	insulating compound U	مواد عایق
	insulating material U	ماده عایق
	insulation board U	صفحه عایق
	insulating varnish U	لعاب عایق
	insulating material U	مواد عایق
	insulated wire U	سیم عایق
	insulated tongs U	انبر عایق
	electrical insulator U	عایق الکتریکی
	rainproof U	عایق باران
	ideal dielectric U	عایق کامل
	laggin U	عایق بندی
	insulant U	ماده عایق
	insulative U	عایق کردن
	insulated layer U	لایه عایق
	insulated plier U	انبر عایق
	insulating material U	جسم عایق
	brake U	عایق مانع
	insulated U	عایق دار
	insulating U	عایق کردن
	insulating U	عایق سازی
	braking U	عایق مانع
	weatherproof U	عایق هوا
	brakes U	عایق مانع
	braked U	عایق مانع
	insulate U	عایق سازی
	insulates U	عایق سازی
	insulate U	عایق کردن
	insulates U	عایق کردن
	obstructions U	مانع عایق
	insulation U	عایق کاری
	soundproof U	عایق صدا
	obstruction U	مانع عایق
	resistance U	عایق مقاومت
	insulation U	عایق گذاری
	insulation resistance U	مقاومت عایق بندی
	flameproof U	عایق شعله ضد اتش
	insulate U	با عایق مجزا کردن
	insulating brick U	اجر عایق بندی
	insulating asphalt U	اسفالت عایق بندی
	isolate U	عایق دار کردن
	insulation protection U	حفافت عایق بندی
	isolating U	عایق دار کردن
	insulation loss U	تلف عایق بندی
	insulation fault U	نقص عایق بندی
	insulation of concrete U	عایق کاری بتن
	insulation fault U	نقص عایق کاری
	damper U	عایق تعدیل کننده
	insulation defect U	نقص عایق بندی
	insulation class U	کلاس عایق بندی
	insulation breakdown test U	ازمایش شکست عایق
	insulation voltage U	ولتاژ عایق بندی
	isolates U	عایق دار کردن
	lead in insulator U	عایق سیم انتن
	insulates U	با عایق مجزا کردن
	insulating U	با عایق مجزا کردن
	to deaden a wall U	عایق کردن دیوار
	electrical insulation U	عایق سازی الکتریکی
	to deafen a wall U	عایق کردن دیوار
	utilidor U	لوله عایق کننده
	acoustic ceiling	سقف عایق پوش
	form insulation U	عایق کاری قالب
	tightening material U	مواد عایق کننده
	thermal insulation U	عایق کاری گرمایشی
	insulated intermediate layer U	لایه میانی عایق
	insulated gate field effect transistor U	ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
	insulated conduit tube U	لوله عایق شده
	insulated conductor U	هادی عایق شده
	insulated cable U	کابل عایق شده
	weatherbeater <adj.> U	عایق رطوبتی، آب بند
	heat insulation U	عایق کاری حرارتی
	acoustical sound enclosure U	محفظه عایق صوتی
	insulated bearing U	یاطاقان عایق شده
	post-insulated connection U	پس از پیوند عایق دار شده
	storm door U	درب عایق هوای توفانی
	winding insulation U	عایق بندی سیم پیچی
	insulation indicator U	دستگاه ازمایش عایق بندی
	insulated bearing housing U	پوسته یاطاقان عایق شده
	clothing U	عایق بندی روکش کشیدن
	dewar U	محفظه عایق حرارتی با دوجداره
	insulation U	روپوش کشی عایق کردن
	ferroxcube U	مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
	insulation tester U	دستگاه ازمایش عایق بندی
	bushing U	عایق غلاف حیله گردان
	asbestos mica U	عایق پنبه نسوز و میکا
	insulation power factor U	ضریب قدرت عایق بندی
	insulated cable U	کابل عایق بندی شده
	cold plug U	شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
	insulation shielding U	زره پوش کردن عایق بندی
	quad U	سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
	ratchets U	گیره عایق چرخ ضامن دار
	quads U	سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
	ratchet	[گیره عایق چرخ ضامن دار]
	weathertight U	محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
	insulation detector U	دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
	reefers U	خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
	quadrangle U	سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
	quadrangles U	سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
	reefer U	خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
	kapton U	نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
	blankets U	لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
	shields U	کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
	shields U	کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
	blanket U	لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
	shield U	کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
	shield U	کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
	blanketed U	لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
	shields U	, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
	shield U	, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
	glass wool U	تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
	cross flow U	دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
	braid shield U	روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
	gastight U	غیر قابل نفوذ در مقابل گاز عایق گاز
	thicker U	طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
	thickest U	طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
	thick U	طرح مدار الکترنیکی فریف که قط عات فریف آن روی یک پایه عایق قرار دارند و در صورت نیاز وصل می شوند
	insulation test U	ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
	wires U	روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
	wire U	روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
	insulator U	جدا کننده عایق کننده
	insulators U	جدا کننده عایق کننده
	shield U	هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
	shields U	هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
	shaggy ugs U	فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]