Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
allowable cargo load
U
فرفیت بار مجاز هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
allowable cabin load
U
بار مجاز هواپیما
center of gravity limits
U
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
piggyback
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggybacks
U
دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
berthing capacity
U
فرفیت تخلیه بار لنگرگاه فرفیت اسکله
legit
U
نمایش مجاز تاتر مجاز
valence
U
واحد فرفیت فرفیت شیمیایی
visiting correspondent
U
نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
carload shipment
U
حمل بار مطابق با فرفیت بارگیری خودرو یا کشتی ارسال باربه اندازه فرفیت حمل بار
approach end
U
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear
U
چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness
U
حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
barometric leveling
U
تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown
U
تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling
U
دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier
U
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft
U
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director
U
نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator
U
کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
spoiler
U
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
opportune lift
U
فرفیت حمل اضافی یا فرفیت حمل باقیمانده
screwpropeller
U
پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter
U
اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
coordinated turn
U
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
capacity cost
U
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
transition altitude
U
ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator
U
شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
grid anode capacity
U
فرفیت بین شبکه و اند فرفیت بین شبکه و پلاک
aprons
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
U
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing
U
سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
troop space
U
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie
U
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
authorized level of organization
U
سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
clear way
U
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
altitude height
U
سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed
U
سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode
U
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
aircraft block speed
U
سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control
U
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
apparent altitude
U
ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
point of no return
U
نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
permissible
U
مجاز
authorrized
U
مجاز
allowed
U
مجاز
licensable
U
مجاز
admissibll
U
مجاز
authorised
U
مجاز
tropologic
U
مجاز
permissive
U
مجاز
commissioned
U
مجاز
admissible
U
مجاز
lawful
U
مجاز
toluene
U
حد مجاز
metonymy
U
مجاز
authorized
U
مجاز
licensed
U
مجاز
allowable
U
مجاز
permitted
U
مجاز
legal
U
مجاز
rated
U
مجاز
at liberty
U
مجاز
certified
U
مجاز
admittable
U
مجاز
bona fide holder
U
دارنده مجاز
speed limits
U
سرعت مجاز
permitting
U
مجاز کردن
working load
U
بار مجاز
allowance
U
میزان مجاز
licensing hours
زمان مجاز
legitimising
U
مجاز کردن
on the house
<idiom>
U
مجاز درکاری
permissible deviation
U
تفاوت مجاز
lawfully
U
به طور مجاز
permits
U
مجاز کردن
permit
U
مجاز کردن
speed limit
U
سرعت مجاز
legitimises
U
مجاز کردن
legitimised
U
مجاز کردن
legitimization
U
مجاز کردن
unauthorized
U
غیر مجاز
justifiability
U
مجاز بودنی
legitimize
U
مجاز کردن
legitimized
U
مجاز کردن
legitimizes
U
مجاز کردن
legitimizing
U
مجاز کردن
allowances
U
میزان مجاز
permissible dosage
U
دوز مجاز
permissible load
U
بار مجاز
revocable contract
U
عقد مجاز
metonym
U
مجاز مرسل
allowed vibrations
U
ارتعاشهای مجاز
prescribed load
U
بار مجاز
allowable load
U
بار مجاز
authorise
U
مجاز نمودن
authorised clerk
U
واسطه مجاز
authorized allowance
U
سهمیه مجاز
authorized bank
U
بانک مجاز
allowable stress
U
تنش مجاز
allowable level
U
تراز مجاز
dose
U
مقدار مجاز
contraband
U
غیر مجاز
safe load
U
بار مجاز
maximum prr ermissible
U
مجاز حداکثر
allowable cargo load
U
بار مجاز
allowable cargo load
U
حداکثربار مجاز
dosing
U
مقدار مجاز
doses
U
مقدار مجاز
dosed
U
مقدار مجاز
admitance
U
روا مجاز
authorized manpower
U
استعدادپرسنلی مجاز
permissible velocity
U
تندی مجاز
trope
U
مجاز استعاره
fair game
U
شکار مجاز
troplogy
U
مجاز گوئی
permissible velocity
U
سرعت مجاز
bag limit
U
حد مجاز صید
ban item
U
غیر مجاز
permissibly
U
بطور مجاز
working stress
U
تنش مجاز
not allowed
U
غیر مجاز
authorized program
U
برنامه مجاز
authorized strength
U
استعداد مجاز
licit
U
روا مجاز
tolerance limit
U
خطای مجاز
tolerances
U
تفاوت مجاز
tolerances
U
خطای مجاز
tolerance
U
تفاوت مجاز
tolerance
U
خطای مجاز
accredited
U
مجاز معتبر
complemented
U
حد مجاز مکمل
delegation of authority
U
مجاز شمردن
frees
U
مجاز منفصل
complementing
U
حد مجاز مکمل
height clearance
U
ارتفاع مجاز
figuratively
U
بطور مجاز
setting
U
شدت مجاز
idiographic
U
وابسته به مجاز
settings
U
شدت مجاز
complement
U
حد مجاز مکمل
complements
U
حد مجاز مکمل
freeing
U
مجاز منفصل
circuit allocated use
U
مدارچانلهای مجاز
free
U
مجاز منفصل
freed
U
مجاز منفصل
impermissible
U
غیر مجاز
illicit advertising
U
تبلیغ غیر مجاز
allowed energy levels
U
ترازهای انرژی مجاز
licitly
U
بطور مجاز یا مشروع
allowed quantum state
U
حالت کوانتومی مجاز
maximum permissible voltage
U
ولتاژ مجاز حداکثر
ranged
U
مجموعه مقادیر مجاز
prescribed load
U
بار مهمات مجاز
rating
U
نحوه عملکرد مجاز
circuit allocated use
U
سهمیه مدارهای مجاز
maximum permissible load
U
بار مجاز حداکثر
twenty four hour charge rate
U
امپر مجاز باتری
illigal character
U
دخشه غیر مجاز
manpower cieling
U
حداکثرنیروی انسانی مجاز
maximum allowable concentration
U
حداکثر غلظت مجاز
illigal character
U
کاراکتر غیر مجاز
range
U
مجموعه مقادیر مجاز
safe loads tables
U
جداول بارهای مجاز
number
U
مجموعه مقادیر مجاز
tensile stress
U
تنش کششی مجاز
eligible traffic
U
عبور و مرور مجاز
ranges
U
مجموعه مقادیر مجاز
tare
U
وزن مجاز یک فرف
table of allowance
U
جدول سهمیه مجاز
personnel authorization
U
جدول پرسنلی مجاز
ratings
U
نحوه عملکرد مجاز
personnel authorization
U
سطح پرسنلی مجاز
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
authorized allowance supplies
U
سهمیه مجاز اماد
authorized parts list
U
لیست قطعات مجاز
taxi stand
U
ماندگاه مجاز تاکسی
authorized manpower
U
نیروی انسانی مجاز
permissible dosage
U
میزان داروی مجاز
authorized allowance supplies
U
سهمیه اماد مجاز
acceptance tolerance
U
حد مجاز قابل قبول
forbidden band
U
نوار غیر مجاز
security
U
مشخصات کاربران مجاز
numbers
U
مجموعه مقادیر مجاز
authorized parts list
U
سهمیه مجاز قطعات
game fish
U
ماهی مجاز برای صیادی
fishable
U
مناسب یا مجاز برای ماهیگیری
pass reciever
U
دریافت کننده مجاز پاس
overdrafts
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
maximum safe temperature
U
درجه حرارت مجاز حداکثر
frequency tolerance
U
میزان تغییر مجاز فرکانس
countermining distance
U
فاصله مجاز بین دومین
overdraft
U
برداشت اب بیش از اندازه مجاز
open season
U
فصل مجاز ماهیگیری یا شکار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com