Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Machine- made carpets .
U
فرشهای ماشینی ( غیر دستباف )
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hand-made
U
دستباف
handmade
U
یدی دستباف
qali
U
فرش دستباف
mask
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
masks
U
یک کلمه ماشینی حاوی الگوئی از بیت ها بایت ها یاکاراکترها که برای استخراج یا گزینش قسمت هایی ازکلمات ماشینی دیگر بکار برده میشود
loop pile
U
پرزهای حلقوی
[این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
mechanic
U
ماشینی
mechanician
U
ماشینی
mechanized
U
ماشینی
mechanical
U
ماشینی
machine made
U
ماشینی
mechanical translation
U
ترجمه ماشینی
machine tool
U
ابزار ماشینی
octane
U
سوخت ماشینی
manipulator
U
دست ماشینی
artificial intelligence
U
هوش ماشینی
machinery steel
U
فولاد ماشینی
mass production
U
تولید ماشینی
mechanical language
U
زبان ماشینی
mechanical production
U
تولید ماشینی
machine tools
U
ابزار ماشینی
drill press vise
U
گیره ماشینی
lawn sprinkler
U
اب پاش ماشینی
machine ringing
U
زنگ ماشینی
machine shop tool
U
ابزار ماشینی
machine translation
U
ترجمه ماشینی
machine welding
U
جوشکاری ماشینی
mechanized
U
ماشینی شده
robots
U
ادم ماشینی
robot
U
ادم ماشینی
mechanization
U
ماشینی کردن
mechanical translator
U
مترجم ماشینی
mechanism
U
قطعه ماشینی
mechanisms
U
قطعه ماشینی
factory rugs
U
فرش ماشینی
mechanical welding
U
جوشکاری ماشینی
tufted rugs
U
فرش ماشینی
power saw
U
اره ماشینی
mechnical
U
ماشینی صنعتی
automaton
U
ادم ماشینی
automatons
U
ادم ماشینی
mechanized data
U
دادههای ماشینی
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
crosscut saw
U
اره گرد ماشینی
agricultural mechanization
U
ماشینی کردن کشاورزی
to start a car
[to crank a car]
[American English]
U
ماشینی را روشن کردن
machine shop
U
کارگاه محاسبات ماشینی
mechanistic theory
U
نظریه ماشینی نگری
automation
U
ماشینی شدن تولید
gynoid
U
نوع زن ادم ماشینی
man machine systems
U
نظامهای انسانی- ماشینی
serviced
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
service
U
ماشینی راتعمیروروغن کاری کردن
droid
U
یک ادم ماشینی شبیه انسان
clocks
U
ماشینی که زمان را نشان میدهد
bordering machine
U
ماشینی که لبه لوله ها را خم میکند
barker
U
کارگر یا ماشینی که پوست میکند
automatons
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
businesses
U
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
business
U
ماشینی که در شرکت استفاده میشود
clock
U
ماشینی که زمان را نشان میدهد
winepress
U
ماشینی که اب انگور رامیگیرد چرخشت
automaton
U
ماشینی که کارهای انسان را میکند
ingrain
U
فرش ماشینی دو رو و تمام پشم
weighing machine
U
ترازوی ماشینی ماشین سنجش قنطارکش
saw doctor
U
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
automation
U
افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
badge reader
U
ماشینی که داده را از یک نشانه مشخصات می خواند
appliances
U
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
appliance
U
ماشینی که به ویژه در خانه استفاده میشود
pulsator
U
ماشینی که الماس را از خاک جدا میکند
caloric engine
U
ماشینی که باهوای گرم حرکت میکند
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
cards
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
card
U
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
wringer
U
ماشینی که برای چلاندن چیزی بکارمی رود
perforator
U
ماشینی که روی کاغذ سوراخها را پانج میکند
wright
U
کسی که به کارهای ماشینی و ساختن ان اشتغال دارد
to have packed up
[British E]
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to conk out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
کار نکردن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to crap out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
to conk out
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
injection engine
U
ماشینی که بوسیله تزریق اب سرد بخارانرامنقبض میکنند
to have packed up
[British E]
U
خراب بودن
[دستگاهی یا ماشینی]
[اصطلاح روزمره]
self feeder
U
ماشینی که موادلازمه ازطرف خودش بدان میرسد
wiretapper
U
جاسوس یا ماشینی که مکالمات را بطور سری ضبط میکند
reperforator
U
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
DDC
U
ماشینی که به صورت خودکار توسط یک ماشین کار میکند
CNC
U
ماشینی که به طور خودکار توسط کامپیوتر اجرا میشود
power loom
U
ماشین بافندگی
[در بافت فرش های ماشینی از آن استفاده می شود.]
cash dispensers
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
pilot engine
U
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
cash dispenser
U
ماشینی که با داخل نمودن کارت مخصوص ودادن دستور لازم
ball and socket joint
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد]
burster
U
ماشینی که برای جداکردن انبوهی زا صفحات کاغذ به کار می رود
robotics
U
زمینهای در هوش مصنوعی که مورد طراحی تولید و کاربردادم ماشینی است
compact
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
dnc
U
Control Numerial Direct روش کنترل کامپیوتری وسائل ماشینی خودکار
cams
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam
U
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
compacted
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacting
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
compacts
U
ماشینی که داده دیجیتال را از CDمی خواند و آن رابه حالت اصلی بر میگرداند
reperforator
U
ماشینی که نوار کاغذی را سوراخ میکند ارسال کننده نوارپانچ شده متصل به هم
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
slewing
U
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر
magnetic tape
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
magnetic tapes
U
ماشینی که سیگنالهای ذخیره شده روی نوار مغناطیسی را می خواند و به صورت الکترونیکی تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل فهم است
object code
U
خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
reader
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
readers
U
ماشینی که سوراخهای پانچ شده را روی نوار کاغذی یا سیگنالهای روی نوار مغناطیسی را می خواند
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
gig
U
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
cross compiler
U
کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
hooks
U
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hook
U
کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
decollator
U
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
napping waste
U
ضایعات عمل خارزنی
[این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
brussels
U
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند
[شبیه دار کرمانی]
و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
jute fiber
U
[الیاف کنف که از ساقه این گیاه تیه می شوند. در فرش های ماشینی از کنف بین تار و پود استفاده می شود و در بعضی از فرش های هندی و چینی آنرا با مخلوط پنبه در تار استفاده می کنند.]
Jacquard loom
U
ماشین بافندگی ژاکارد
[این ماشین جهت بافت فرش های ماشینی و یا پارچه های رنگی استفاده می شود که رنگ های بکار رفته در نقش و طرح فرش را توسط صفحه مقوائی سوراخ دار و یا همان نقشه ژاکارد کنترل می کنند.]
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com