Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
individual
U
فردی
individuals
U
فردی
subjective
U
فردی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ontogency
U
تکوین فردی
ontogenesis
U
پدیدایی فردی
ontogeny
U
پدیدایی فردی
interpersonal coherence
U
انسجام بین فردی
individual responsibility
U
مسئوولیت فردی
personal pace
U
اهنگ فردی
personal tempo
U
اهنگ فردی
intrapersonal
U
درون فردی
hexastich
U
قطعه شش فردی
individual differences
U
تفاوتهای فردی
individualization
U
فردی ساختن
intraindividual
U
درون فردی
idiosyncrasy
U
خصیصه فردی
idiosyncrasies
U
خصیصه فردی
libertarians
U
طرفدارازادی فردی
libertarian
U
طرفدارازادی فردی
interpersonal
U
میان فردی
interindividual
U
میان فردی
personal right
U
حقوق فردی
pattern
U
خصوصیات فردی
personalism
U
فلسفه فردی
single entry
U
حسابداری فردی
individual ownership
U
مالکیت فردی
Every individual in the society should . . .
U
هر فردی درجامعه با ید ...
patterns
U
خصوصیات فردی
individuality
U
وجود فردی
aptitude tests
U
ازمون قابلیت فردی
individual demand schedule
U
جدول تقاضای فردی
unit
U
نفر عدد فردی
interpersonal conflict
U
تعارض میان فردی
individualism
U
اصول استقلال فردی
autecology
U
بوم شناسی فردی
personal distribution
U
توزیع درامد فردی
pinning
U
عدد شناسایی فردی
pattern
U
الگو صفات فردی
patterns
U
الگو صفات فردی
units
U
نفر عدد فردی
aptitude test
U
ازمون قابلیت فردی
pinned
U
عدد شناسایی فردی
libertarianism
U
طرفداری از ازادی فردی
pin
U
عدد شناسایی فردی
personal data sheet
U
برگه اطلاعات فردی
individuals
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
individual
U
اختصاصی فردی یک نفر سرباز
streaky
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakiest
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
streakier
U
دارای اخلاق وخصوصیات فردی
depersonalization
U
توجه نکردن به هویت فردی
IRA
U
مخفف حساب پس انداز بازنشستگی فردی
chandler
U
فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
individualism
U
اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
individualize
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualises
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
miscegenation
U
ازدواج سفید پوست با فردی ازنژاد دیگر
individualised
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
data clerk
U
فردی که در یک مجموعه کامپیوتری کارهای دفترانجام میدهد
individualized
U
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
security specialist
U
فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
accommodation bill
U
براتی که جهت کمک یا ضمانت فردی تهیه میگردد
to walk on eggshells
<idiom>
U
در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
libertarian
U
طرفدارآزادی
[جدا از حکم دولت]
فردی
[فلسفه]
[سیاست]
sysop
U
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ
squeezer
U
فردی که مداری را در شکل اصلی برگ ان طرح ریزی کند
maul
U
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauling
U
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauled
U
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
mauls
U
روش قدیمی جلوگیری از کسب امتیاز با دفاع فردی یاگروهی
personal assistant
فردی که کارهای دفتری و مدیریتی برای فرد دیگری انجام میدهد
hackers
U
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker
U
فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
individualism
U
اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
oddest
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odd
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
odder
U
سیستم بررسی خطا که هر مجموعه بیتهای آن باید تعداد فردی کی دودویی داشته باشند.
bills
U
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bill
U
اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
parol arrest
U
جلب و توقیف فردی که درحضور رئیس دادگاه بخش مرتکب اخلال نظم عمومی شده است
endorser
U
پشت نویس فردی که پشت سندی راامضاء می نماید
dediction of way
U
هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
personal column
ستون فردی ستون خصوصی در روزنامه
bill of rights
U
منظور هرسندی است که در ان از حقوق و ازادیهای فردی و اجتماعی سخن به میان اید و معمولااین چنین سندی بعد ازانقلابات بزرگ و یا تغییررژیم و یا تغییر قانون اساسی وجود پیدا میکند
authoritarainism
U
نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
totalitarianism
U
سیستم حکومتی که در جمیع شئون زندگی فردی افراد یک ملت دخالت کرده ان را تابع برنامه کلی دولت می سازدکه این برنامه ممکن است درجهت منافع یک فرد یا یک گروه یا یک طبقه و یا کل اجتماع تنظیم شده باشد
quadrangular meet
U
مسابقه شنای دورهای بین 4تیم مسابقه دورهای بین 4تیم با محاسبه مجموع امتیازهای فردی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com